معمول آن است که وقتی یک مقام ژاپنی قصور یا تقصیری میکند و بلافاصله استعفا میدهد و برای دقایق طولانی مقابل ملت و مقام بالاتر تا کمر خم میشود و بعداً هم گوشه خلوتی را گیر میآورد و خودکشی میکند، میگوییم «این فرهنگ ژاپنی است.»
وقتی در اسپانیا گاوهای شاخدار وحشی را در کوچههای تنگ و میادین بسته رها میکنند و کثیری از مردم به نام سنت و مراسم ملی و جشن از مقابل گاوها بالا و پایین میپرند و گاه زیر دستو پای گاوها کشته میشوند، باز میگوییم «سنت و فرهنگ اسپانیایی است».
وقتی فرانسویها برای تهیه غذای گرانقیمت «جگر چرب اردک» قیفی را از دهان اردک به معده او میرسانند و شکم اردک را با شکنجه حیوان زبانبسته پر از چربی میکنند تا جگرش چرب شود، باز هم میگوییم «سنت و فرهنگ فرانسوی».
تا خرخره عرق خوردن و مست کردن و به جان هم افتادن انگلیسیها در جمعه آخر سال، سنت قتلعام دلفینها در دانمارک، موشپرستی در هند، سنتهای عجیب و غریب دیگر در شرق دور و غرب نزدیک، همه و همه بخشی از فرهنگ ملتها دانسته میشود و هرچند درباره خوب و بدی این سنتها نیز قضاوت فراوان شده است، اما ظاهراً یک استثنا وجود دارد: امریکا!
در امریکا اگر بگوییم دو نامزد نهایی ریاستجمهوری مناظره کردهاند و یکی به دیگری گفته است: «تو عروسکی در دست چپ رادیکال هستی که با مواد مخدر خوب سرپا ماندهای» و او پاسخ میدهد: «خفه شو دلقک! تو سگ دستآموز پوتین هستی»، میگویند این ربطی به فرهنگ امریکایی ندارد، فقط این دو نامزد نهایی استثنائاً و بر اثر یک «از دسترفتگی مختصر لیبرالیسم» این قدر وحشی و بیشعور شدهاند!
به نظر میرسد آنها که ۳۰ سال است در ایران آرزوی حتی یک کپیکاری مجعول و دستکاری شده از لیبرال دموکراسی غرب را در سر دارند، سخت است که بپذیرند مناظره ترامپ و بایدن، چکیده همان نظام و برآمده همان فرهنگ و همان مکتب است.
البته در خود امریکا ناظران و صاحبنظران باور دارند که این ذات امریکاست و مایه بیآبرویی این نظام و تیغی بر گردن دموکراسی امریکایی. چنانکه «ریچارد هاس»، رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی امریکا در واکنش به این مناظره میگوید: «دعا میکنم مارشال مک لوهان (فیلسوف کانادایی و پدر علم ارتباطات و صاحب نظریه دهکده جهانی) اشتباه کرده باشد و کل جهان تماشاگر این مناظره نباشند، در غیر این صورت این مناظره باقیمانده نفوذ امریکا را در جهان تضعیف میکند و آرمان دموکراسی را با مشکل مواجه میکند.»
کسانی در خارج امریکا بهویژه در ایران هستند که گمان میکنند دموکراسی یک انسانواره تنومند و قوی است که ممکن است اکنون به مرض اسهال مبتلا شده باشد و کسانی مثل ترامپ و ایضاً بایدن هم از عوارض این بیماری اسهال باشند و بهزودی این ساختار تنومند بر مشکلات خود غلبه میکند و قوی و سرحال رهبری جهان را با نخبگان بشری به دست میگیرد!
اما به نظر میرسد صاحبان این ایده خود به مرض تب شدید دچار شدهاند و این ایده که «امریکا شایسته رهبری جهان است» از عوارض همان هذیانگویی تب شدید است!