سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: عوالم مختلف هنری در دوران پس از انقلاب و ایام هشت ساله دفاع مقدس همواره با سه معضل اساسی روبهرو بود. اولین مسئله تندروهای انقلابینمایی بودند که در مواجهه با هنر از طومارنویسی و چماق به دستی کارشان به غلتیدن در دامان دشمنان ملت و ساختن آثاری مثل سکس و فلسفه کشید. دسته دوم هنرمندانی بودند که با گرفتن پز روشنفکری سعی در تخطئه و استهزای تفکرات و تولیدات آثار هنری در دو عرصه بسیار مهم و تاریخساز انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در بین دانشجویان و هنرمندان داشتند. دسته سوم عدهای از مسئولان و مدیران منتسب به احزاب و جریانات سیاسی بودند که تحت تاثیر تفکرات لیبرالی و تکنوکراتی سعی در پاکسازی ذهن مردم و نشانهها و المانهای هنر انقلابی از سطح شهرها و معابر عمومی داشتند.
غلامعلی طاهری که سابقه دبیری نخستین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر را در کنار فعالیتهای هنری منتسب به جریان هنر دفاع مقدس دارد، در رابطه با نوع مواجهه جریانات حاکم سیاسی پس از اتمام دفاع هشت ساله با هنر انقلابی به تسنیم میگوید: به سبب حاکمیت گفتمان سازندگی در جامعه شرایط به گونه دیگری رقم خورد، به نحوی که شهردار وقت تهران نشانههایی از سالهای جنگ و دفاع مقدس را که بر دیوارها وجود داشت امحا میکرد تا دیگر نمودی از جنگ و دفاع مقدس در جامعه باقی نماند و به جای آن نمادها، بیلبوردها و تبلیغات انبوه تجاری بر دیوارهای شهر سایه انداخت، به همین علت در دهه دوم انقلاب، هنر بیریشه، هنر بدون در و پیکر، هنر بیدرد، هنر تزئینی و هنری که به فکر مسائل مردم نبود در جامعه پدید آمد.
طاهری با اشاره به اینکه ما تقریباً دو دهه مشغول مبارزه با این مسائل و جریانات بودیم، خاطر نشان میکند: متأسفانه بسیاری از اساتید دانشگاههای ما مرعوب جو حاکم شده و با پُز روشنفکری در دام این جریان افتادند و دانشجویانشان را هم متناسب با مبانی این جریان تربیت کردند. اکنون مراکز مختلفی که متولی کار هنر هستند، بدون برنامه و دوراندیشی در سطح باقی ماندهاند و وظایفشان به نصب چند پلاکارد، طاق نصرت و چراغانی کردن خیابانها محدود شده است و هیچ برنامه بلندمدت و حتی میانمدتی هم برای اینکه بتوان به نتایج مطلوبتری رسید، وجود ندارد.