سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: این بازیگران هیچ گاه درباره ریشههای مادی حضور در آثار بیکیفیت حرفی نمیزنند و ترجیحشان این است که با ژست انتقادی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند.
جوانان اگر مسئولیتپذیری نداشته باشند، میشود آن را به حساب کمتجربه بودن گذاشت ولی در روزهای اخیر با یک بازیگر پابهسنگذاشته مواجهیم که بعد از ۳۹قسمت از عرضه یک سریال خانگی تازه یادش افتاده که پاسخگوی انتقادات باشد. سعید راد نزدیک ۱۰ ماه پس از عرضه سریال نه تنها کلمهای درباره ضعف کیفی کاراکتر خودش و فیلمنامه این سریال حرف نزده بلکه تلویحاً از سریال به نیکی یاد کرده بود ولی به ناگاه در آستانه عرضه قسمت آخر سریال، یادش افتاده از فقدان فیلمنامه و کیفیت پایین تیم بازیگران و نظایر آن بگوید.
این رفتن به فاز انتقادی درست در آخرین لحظات را باید به حساب چه گذاشت؟ این بازیگر نگران قسط آخر قراردادش بوده و بعد از پاس شدن چک آخر تازه یادش آمده این سریال، فیلمنامه نداشته؟ پس تکلیف بینندگانی که ۱۰ ماه تمام برای تماشای بازی این آقا در سریال پول دادهاند، چه میشود؟
اگر مسئولیتپذیری وجود داشته باشد اصلاً امکان دارد بازیگری- که ادعایش گوش فلک را پر کرده ولی هنوز بهترین کارهایش آنهایی هستند که با دوبله صدای ایشان از سوی بهترین دوبلورهای ایران اکران شده- بدون داشتن فیلمنامه، پیشنهاد بازی در یک سریال ۴۰قسمتی را بپذیرد؟
اگر یک جوان بیتجربه یا کمتجربه اشتباهاتی از این دست کند، دور از انتظار نیست ولی از بازیگری که در مرز ۸۰ سالگی قرار دارد چنین اشتباهاتی واقعاً دور از شأن پیشکسوتان است.
برخی با اشاره به تأکیدات بیچون و چرایی که بازیگر پیشکسوت ما مبنی بر الزام فیکس شدن نوهاش در یک تیم فوتبال پایتخت داشت، چنین رفتاری را عجیب نمیدانند، ولی فوتبال کجا و هنر کجا؟ اهالی فوتبال مدعی فرهنگسازی نیستند ولی اهالی هنر ادعای فرهنگسازیشان گوش فلک را پر کرده و البته بهمدد همین ادعاهاست که با وجود همه قراردادهای میلیاردی باز از معافیت مالیاتی برخوردارند، پس آیا نباید از این جماعت انتظار داشت که بر رفتارهای خود کنترل بیشتری داشته باشند و واکنشهای متناقض بروز ندهند؟