اکتبر ۲۰۱۳ شورای روابط خارجه امریکا از محمدجواد ظریف میخواهد در جریان سفرش به نیویورک در یک جلسه پرسش و پاسخ نیز شرکت کند. در آن سخنرانی چند ساعته مارگارت وارنر مجری جلسه از هاله اسفندیاری جاسوس سابق سیا میخواهد اگر سؤالی از وزیر خارجه ایران دارد، با او در میان بگذارد. مدیر بخش خاورمیانه موسسه وودرو ویلسون که به صورت آنلاین ناظر جلسه بوده است، در یک سؤال تأملبرانگیز از ظریف میپرسد: «اگر روزی مذاکرات هستهای ایران شکست بخورد چه بلایی بر سر سیاست خارجه ایران میآید و در داخل کشورتان چه روی میدهد؟».
پاسخ وزیر خارجه ایران موضوع این یادداشت نیست، اما سؤال شاگرد جورج سوروس با یک طراحی زیرکانه نکته قابل تأملی در خود داشت. اسفندیاری به صورت تلویحی پیامی جالب برای وزیر خارجه میفرستد که محتوای آن در ارزیابی وضعیت و تقابل نیروهای بینالمللی مهم است. مادر براندازیهای نرم میگوید: «وقتتان را با دیپلماسی حرام نکنید! با امریکاییها معامله کنید تا به نتیجه دلخواه خود برسید». وضعیت جالبی است، شاید وزیر خارجه ما آن روز محتوای سؤال جاسوس امریکایی را متوجه نشد، اما هفت سال پس از آن روز و طی کوششهای بیشمار برای احیای دیپلماسی، غربیها نشان دادند تفاهمهای بینالمللی، توافقات، نهادهای قضایی و حتی شورای امنیت به سکه سیاهی هم نمیارزد و همچنان «خوی وحشی» زیر چتر تمدنسازی، غریزه اصلی آنها محسوب میشود، البته در ایران هنوز عدهای پیدا میشوند که در برابر چند کراواتزده اروپایی دست و پایشان را گم کرده و گمان میکنند، هر قدر در برخوردهایشان با آنها ذلیلتر باشند، احتمال گرفتن یک امتیاز ناچیز از باند تبهکاران بیشتر است!
اخیراً بن والاس وزیر دفاع بریتانیا گفته است که دولت متبوعش بابت فروش تانکهای چیفتن به ایران بدهکار است و آنها به دنبال راهحلی قانونی! برای بازپرداخت پول ایران میگردند، البته ژنرال انگلیسی خوب میداند که شریانهای انتقال قانونی را کدام عهدشکنان بستهاند، اما چه اتفاقاتی روی داده که مقامات لندن به تکاپو افتادهاند حق قانونی ایران را پس بدهند؟
ستاد جنگ روانی دشمن برای پاسخ به این پرسش به سرعت دست به کار شده است. آنها میگویند پای یک «تبادل» در میان است و ایران میخواهد به ازای آزادی یک جاسوس شناخته شده، پولهایش را آزاد کند. منظور آنها نازنین زاغری است. خانم زاغری سرشبکه اصلی عملیات آموزش جاسوس- خبرنگار با عاملیت همکاری با سازمان موساد چند سالی است که در ایران بازداشت و مدتی نیز تحت نظر در حبس خانگی قرار داشته است، البته رأفت اسلامی و انسانی کشورمان بارها شامل حالش شده و توانسته علاوه بر انتقال فرزندش به لندن به صورت مداوم با خانوادهاش در ارتباط شبانهروزی باشد، اما حتی اگر قرار است انگلیسیها حاضر شوند برای آزادی زاغری، پولهای ایران را آزاد کنند این انتقال را باید یک «تبادل عزتمندانه» دانست. برای آزادی او بسیاری آمده و رفتهاند از جمله بوریس جانسون! هر بار که غربیها به طمع سوار کردن زاغری به هواپیما به تهران رسیدند، دست از پا درازتر به خانه بازگشتهاند. حالا اگر حتی قرار باشد زاغری را با پول تانکها مبادله کنیم، ایران محکومی را آزاد کرده که بیشتر دوران زندان خود را سپری نموده و هیچ گاه حاضر نشده در برابر التماسهای طرفهای اروپایی و حتی برخی پیشنهادات سران منطقه او را آزاد کند، چنین تبادلی بر فرض پذیرش ادعای انگلیسیها قاعدتاً یک عملیات برد- برد برای تهران محسوب میشود، زیرا هم پولهایمان را آزاد کردهایم و هم درس عبرتی به عملههای سازمانهای امنیتی دادهایم که در ایران کسی اجازه نمیدهد یک جاسوس یا تروریست در خیابانها پرسه بزند و پس از چند اقدام دیپلماتیک به راحتی آزاد شده و به کشور مبدأ بازگردد.
اما در کنار اقدامات هوشمندانه قضایی و امنیتی تهران یک ماجرای مهمتری نیز در حال وقوع است! در پشت صحنه حوادثی روی داده که کاخ باکینگهام را به لرزه انداخته و ملکه را وادار کرده درهای خزانه را باز کند. کارشناسان اعتقاد دارند، صحنهگردانیهای ایران در منطقه آنچنان تحولی در نیروهای نظامی متجاوز ایجاد کرده که انگلیسیها حالا مجبور هستند حقوق ملت ایران را به رسمیت شناخته و درصدد پرداخت آن باشند. در واقع ایران دیگر به قرار و مدارهای بیثمر دیپلماتیک با غربیها پایبند نیست و با دستی فراتر از چند قاعده به دست آمده از مدرسه وزارت امور خارجه، بن والاس را مجبور کرده به خواستههای ایرانیها تن دهد.
درست از روزی که قایقهای تندرو سپاه پاسداران روی آبهای نیلگون خلیج فارس نفتکش انگلیسی «استینا ایمپرو» را به ازای کشتی متوقف شده ایران در تنگه جبلالطارق مصادره کرده و پرچم دزدان دریایی را پایین کشیدند، انگلیسیها فهمیدند که دیگر فریبکاریهای قدیمی اثرگذار نیست. در آن روز تاریخی جرمی هانت وزیر خارجه وقت بریتانیا در یک جلسه اضطراری از ژنرالهای ارتش خواسته بود، راهحلی برای بازپسگیری نفتکش انگلیسی پیدا کنند و آنها در پاسخ گفته بودند، عملیات علیه ایران محال است و بهتر است خود وزیر به دنبال راهحلهای دیگر برود.
حالا دوران جدیدی از دیالوگ میان ایران و غرب باز شده است. تهران دیگر تنها متکی بر فرمایشات فرسایشی دیپلماتک نیست. روزی نیست که مقاومت مردمی منطقه عملیاتی دلاورانه علیه متجاوزان انگلیسی و امریکایی درعراق و سوریه تا مرز کویت و اردن انجام ندهد. در آن سو سپاه قدس پس از شهادت سردار سلیمانی در حال طی کردن تحولات سازمانی بسیار مهمی است که با ضربه مغزی شدن سربازان امریکایی در عینالاسد کلید خورده و نتایج آن تا زدن ضربه متقابل برای دشمن مشخص میشود. آگاهان منطقه حالا خوب میدانند که اقدامات متخاصمانه غربیها علیه امنیت ایران با بازپرداخت پول و یک تبادل ساده ختم به خیر نمیشود. انگلیسیها نه تنها باید حقوق ملت ایران را بازپس دهند بلکه باید سود و ضررهای ما را نیز جبران کنند، البته اگر دلشان میخواهد سربازانشان سالم از مأموریت به خانههایشان بازگردند.