پس از انزوای امریکا در شورای امنیت سازمان ملل در همراه سازی اعضای این شورا برای جلوگیری از لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران و اعمال سازوکار «اسنپ بک» که از آن به عنوان مکانیزم ماشه در پرونده هستهای ایران نام میبرد، وزیر خارجه امریکا در توئیتی به وزرای خارجه کشورهای جهان از آنها میخواهد که به کمپین ایالات متحده و دومینیکن برای اعمال تحریمها علیه ایران ملحق شوند. او روز چهارشنبه در این توئیت با تلاش برای تهدید نمایی اقدامات ایران در غنیسازی صلحآمیز هستهای مینویسد سه کشور اروپایی و الباقی کشورها چشمشان را به روی این حقیقت که توافق هستهای برجام به تاریخ پیوسته و باید به ما در اعمال تحریمهای سخت ملحق شوند، باز کنند. فشارها وگفتوگوهای جامع تنها راه پیش رو است!
پمپئو روز جمعه گذشته نیز جلوهای دیگر از افول قدرت امریکا را به نمایش گذاشته و با ادعای حمایت همه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از تلاش امریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران میگوید که کشورهای دیگر هم به «طور خصوصی» کار امریکا را درست میدانند و تأیید میکنند. همزمان وزیر خزانهداری امریکا هم همه کشورهای جهان را تهدید میکند که اگر با امریکا در اعمال تحریمها علیه ایران همکاری نکنند، از سوی امریکا تحریم میشوند.
این شکست را پمپئو هفته گذشته در عرصهای دیگر در سفر دورهای به کشورهای عربی برای همراه سازی آنها با توافقنامه امارات- رژیم صهیونیستی هم تجربه کرده و به رغم فشار و تطمیع این کشورها هیچ یک از آنها حاضر نشدند به این توافقنامه بپیوندند و در نشست اتحادیه عرب هم با توجه به تلاش و فشار لابی صهیونیستی- امریکایی، اعضای این اتحادیه حاضر به تأیید و حمایت از این توافقنامه ننگین نشدند، اگر چه از قطعنامه پیشنهادی دولت خودگردان فلسطینی در محکومیت این توافقنامه نیز حمایت نکردند.
اشاره وزیر خارجه امریکا مبنی بر اینکه دیگر کشورها به «طور خصوصی» کار امریکا را درست میدانند و تأیید میکنند، اما جرئت و جسارت اعلام و آشکار آن را ندارند بر فرض صحت مواضع آن کشورها، خود اذعان به اوج سقوط اعتبار امریکا در عرصه جهانی است. چرا که پیش از این و در مسیر تصویب اغلب قطعنامهها در مراجع بینالمللی بسیاری از کشورها به طور علنی با فشارهای امریکا همراهی میکردند، اما به طور خصوصی به دیپلماتهای کشورهای هدف قطعنامه اعلام میکردند که ما با شما همراه هستیم، اما در موافقت با امریکا رأی دادهایم و این نشاندهنده همان واقعیتی است که این روزها توسط بسیاری از رسانهها وکارشناسان بر آن تأکید میشود وآن شکست سیاست یکجانبه گرایانه امریکا و افول و انزوای این کشور در عرصه جهانی است
روند مواجهه امریکا با ایران را در روزهای اخیر در بستر مکانیزم ماشه از دو منظر باید مورد توجه قرار داد.
الف) از منظر شرایط داخلی امریکا: وضعیت کنونی داخل امریکا را بسیاری از تحلیلگران در تاریخ سیاسی این کشور بی سابقه میدانند. زمینهسازهای این وضعیت شرایطی مانند تداوم شیوع کرونا و آثار اقتصادی و اجتماعی آن، تداوم اعتراضات مردمی و استمرار خشونتها که در آن شعار «مرگ برامریکا» وآتش زدن پرچم امریکا به شعارهای فراگیر تبدیل شده، رویارویی گفتمان ناسیونالیسم افراطی ترامپ با لیبرالیسم دموکراتها، اوج گیری تنشها در سیاست خارجی امریکا به ویژه مخالفتها با یکجانبه گرایی امریکا، چشم انداز مبهم انتخابات پیش رو که امریکا را به شدت در وضعیت دو قطبی قرار داده و تهدید ترامپ و هشدار وی در مورد تقلب در انتخابات باعث گردیده که این گمانه در میان بسیاری از نخبگان امریکا تقویت شود که انتخابات امریکا با هر نتیجهای که حاصل شود، پس از انتخابات نوامبر ۲۰۲۰، امریکا درگیر تداوم بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خواهد بود.
منشأ این برآورد نیز این است که در شرایطی که ۶۰ روز تا زمان برگزاری انتخابات باقی مانده و ترامپ فاصله معنیداری با رقیب خود بایدن دارد، دموکراتها متکی بر اشتباهات ترامپ توانستهاند پایگاه مردمی قوی برای خود ایجاد کنند و در اکثر نظرسنجیها بایدن از ترامپ جلوتر است؛ اما ترامپ متکی بر سیاست تشدید دو قطبیهای درون جامعه امریکا تلاش میکند تا آرای ایجابی خود را حفظ نماید. تشدید این دوقطبی میتواند منشأ چالشهای جدی در جامعه امریکا باشد.
ب)، اما از منظر تحولات معطوف به ایران ومسیری که ترامپ در مقابله با نظام جمهوری اسلامی در پیش گرفته است، اگر چه هدف کوتاه مدت ترامپ در اعمال سازوکار مکانیزم ماشه برای تسلیم وتمکین ایران به مذاکره در همین دولت کنونی وبهره گیری از نتیجه آن در انتخابات امریکا وجبران فاصله میان ترامپ وبایدن است، وبه اذعان کارشناسان امریکا تا کنون همه ظرفیتهای ممکن برای تحریم ایران را به کار گرفته واعمال یکجانبه این مکانیزم تأثیر جدیتری در اعمال تحریمها نخواهد داشت، اما دربلند مدت، هدف کاخ سفید ودستگاه سیاستگذاری امریکا مبتنی بر جنگ شناختی امریکا علیه ایران (تحریم وتحریف) شامل؛ تحقق پروژه براندازی در سطح ذهن و افکار جامعه ایرانی وتلاش برای فروپاشی داراییهای راهبردی جمهوری اسلامی ایران از طریق همراه سازی، اجبارسازی، فروپاشی اقتصادی، تحقیر سازی و استحاله سازی وفاصله انداختن میان ایران و کشورهای منطقه از طریق اجبار کشورهای منطقه در پیوستن به ائتلاف امارات، رژیم صهیونیستی واعمال فشار وتحریم علیه نیروهای مقاومت در منطقه است.
در این میان اگرچه استقامت وایستادگی مردم ایران در قبال این فشارها وتحریمها وپیامدهای کرونا جهانیان را متحیر کرده و تلاشهای معاندان ومخالفان نظام برای ایجاد چالش وبحران امنیتی درونی را ناکام ساخته است، اما متأسفانه مواضع برخی مسئولان دشمنان نظام را در تشدید این فشار وجنگ شناختی امیدوار میکند. سخنان هفته گذشته آقای محمدباقر نوبخت، معاون رئیسجمهوری و رئیس برنامه و بودجه که گفت: «در شرایطی هستیم که این بیانصافها و دژخیمان حتی برای غذا و دارو اجازه فروش یک قطره نفت را نمیدهند... حتی اگر نفت هم به فروش برسد، امکان تبادل مالی، وجود ندارد»، دشمنان را به ادامه فشار امیدوار میکند.
تردیدی نمیتوان داشت که سخنان دو روز پیش ترامپ که مدعی شد اقتصاد ایران به فروپاشی نزدیک شده است، بازتاب اینگونه مواضع است. بی جهت نیست که مطالبه بسیاری از دلسوزان نظام از برخی از دولتمردان کنونی این است که حال که شما کاری برای مردم نمیکنید واقتصاد وبازار و... رها کرده و به پوسته برجام چسبیدهاید، حداقل این چند ماه آینده سکوت کنید تا هم دشمن امیدوار نشود و هم مشکلات مردم بیشتر نشود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی زنده تلویزیونی خود در روز عید قربان، با اشاره به اینکه اگر جریان تحریف حقایق ایران شکست بخورد، تحریم ایران نیز قطعاً شکست خواهد خورد، با تشریح اهداف کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت امریکا در جنایت تحریم ملت ایران، تأکید کردند: دشمن به موازات جریان تحریم، جریان تحریف حقایق را هم دنبال میکند، اما به فضل الهی و با هوشیاری، زیرکی و شناخت عمیق ملت ایران از امریکا، به هیچکدام از اهدافش نرسیده و نخواهد رسید. ایشان سپس ابراز امیدواری کردند که ایران عزیز با صبر و ثبات، تلاش بیشتر مسئولان برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم و استفاده هرچه بیشتر از ظرفیتهای داخلی، به راه روشن خود ادامه خواهد داد.