کد خبر: 1018743
تاریخ انتشار: ۲۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۵:۰۰
در گفت‌و‌گوی «جوان» با بانوی جوان تصویرگر دینی عنوان شد
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: فاطمه طیوب از هنرمندان اهوازی و از نام‌های آشنا برای تصویرگران دینی است. او سال‌ها در عرصه انیمیشن و تصویرسازی فعالیت داشته است. «قالیچه‌ای برای امام رضا»، انیمیشن کودکانه «حسنی میره به جنوب» برای شهدای هویزه که هنوز منتشر نشده و چند کار انیمیشن دیگر در صداوسیمای خوزستان از جمله آثاری است که او به صورت گروهی تولید کرده است. طیوب در حوزه تصویرسازی و پی نما (کمیک استریپ) مذهبی و انقلابی نیز دست به خلق آثار زیبایی زده که تصویرسازی کتاب خاطرات سفیر از آن جمله است. اگر تصویرسازی‌های عاشورایی را در فضای مجازی دنبال کنید، حتماً آثار فاطمه طیوب را خواهید دید؛ این درحالی است که سه بار پیج او در اینستاگرام به‌خاطر درج تصویرسازی‌هایی از سردارسلیمانی بسته شده است. «جوان» با این بانوی تصویرساز گفتگو کرده است.

چه شد که وارد حرفه طراحی و انیمیشن شدید؟

از وقتی به یاد دارم طراحی می‌کردم با طراحی حرف میزدم و از طریق آن با دیگران ارتباط برقرار می‌کردم. در دوران کودکی بلد نبودم دوست پیدا کنم، اهل حرف زدن نبودم، شاید، چون خیلی خجالتی بودم، سرگرم کشیدن نقاشی می‌شدم. همین شد که کم‌کم دیدم به طراحی و انیمیشن روی آورده‌ام؛ البته مادرم هم طراحی‌شان خوب بود و نویسندگی هم می‌کردند که روی من اثر گذاشت، ولی ادامه ندادند.

پس چرا انیمیشن را رها کردید و به تصویرسازی و کمیک استریپ ورود کردید؟

رها نکردم، موقعیتش پیش نیامده است. در حال حاضر موشن کمیک کار می‌کنم، همانطور که می‌دانید کمیک استریپ از انیمیشن دور نیست و به هم نزدیک هستند.

کدام کارتان را بیشتر دوست داشتید؟

اصلاً کاری را که دوست نداشته باشم، هیچ وقت انجام نمی‌دهم، ولی اثر «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» در مقایسه با سایر کارهایم برایم دلنشین‌تر است، چون در آن کار جایی که امام حسین (ع) بر‌می‌گردند، واقعاً احساس کردم امام با تمام وجود نگاهمان کردند و خیلی حس خوبی بود.

دوست دارید چه صحنه‌ای را تصویرگری کنید که تا حالا انجام ندادید؟

ارتباط بین عالم غیب و کربلا و زیبایی‌هایی که از چشم ما پنهان مانده است. البته معرفت بالایی می‌خواهد و من به این عشق آمدم دانشگاه تا این جمله عمیق حضرت زینب (س) را بفهمم و به تصویر بکشم که در تعریف روز عاشورا فرمود به جز زیبایی ندیدم و کاش می‌توانستم این کار را انجام بدهم.

شما هنرمندی هستید که خیلی شهدایی کار می‌کنید، آیا با شهیدی هم مأنوس شده‌اید؟

برای نماز اول وقت شهید‌احمدعلی نیری الگوی من است. کتاب «عارفانه» ایشان خیلی در زندگی‌ام تأثیر داشته است، اما به نوعی همه شهدا در زندگی من نقش دارند؛ نمی‌توانم بگویم کدام شهید بیشتر، کدام کمتر، این ماجرا مثل بالا‌رفتنی بود که شهید دست من و تو را در موقعیتی می‌گیرد و وقتی آن موقعیت تمام می‌شود ما را به شهید دیگری می‌سپرد و به این صورت رشد می‌کنیم. یک روز معلمم شهید دیگری بود. روز دیگر شهید همت، یک روز شهید هاشمی، روزی شهید علم‌الهدی و این اواخر هم خاص‌تر شهید‌صدرزاده (سید‌ابراهیم) بوده است.

کار‌های کدام هنرمندان را بیشتر دوست دارید؟

اول کار‌های متنوع استاد دوست محمدی روی من تأثیرگذار بوده است، سپس کار‌های عاشورایی هنرمندانی، چون روح‌الامینی و استاد فرشچیان که نکاتی را گفته بود‌ند و سرمشق من شد؛ مثلاً قبل از خلق هر کاری وضو می‌گرفتند و میز کارشان قبله بود. البته اساتید زیادی در رشد اخلاقی و کاری بنده نقش دارند، ولی پررنگ‌تر از همه استاد دوست محمدی بوده که چه از نظر اخلاقی و چه از نظر هنری سرمشق و الگوی من است.

به نظرتان وضعیت هنرمندان انقلابی و مذهبی چگونه است؟

در حال حاضر با وجود تعدد و تکثر فضای هنری، حمایت و وحدت هنرمندان ولایتمدار را زیاد می‌بینم که تلاش می‌کنند با استحکام و همکاری بیشتری آثار خوب دینی خلق کنند. اساتید بزرگ در این عرصه به مثابه فرمانده‌ها و طلایه‌داران مسیر شده‌اند و نیرو‌های مؤثری تربیت می‌کنند.

شما کتاب «خاطرات سفیر» نیلوفر شادمهری را به صورت کمیک استریپ تصویرگری کردید، با خود نویسنده هم دیدار داشتید؟

خیر، متأسفانه توفیقی برای ملاقات نداشتم. کتاب بسیار جالب و خواندنی است که دوست داشتم آن را در قالب کمیک استریپ معرفی کنم، چون ارزش خواندن و درس‌آموزی دارد. نکته‌ای که در این کار برایم قابل‌تأمل بود این بود که تمرینات طرح‌های کمیک استریپ کتاب «خاطرات سفیر» را در حرم امام رضا (ع) انجام می‌دادم و کمک امام را به تصویرسازی‌ها حس می‌کردم.

به عنوان یک هنرمند دینی چه چیزی باعث رشد و رونق کار شما بوده است؟

در زندگی من یه نقطه صفر مرزی وجود دارد. نقطه‌ای که نمی‌دانستم چکار می‌خواهم بکنم و بلاتکلیف بودم. هدفم مشخص نبود، می‌دانستم تنها هنرم طراحی است، ولی نمی‌دانستم به چه کار می‌آید. آنجا بود که از خدا خواستم راهی جلوی پایم بگذارد. چیزی که در این مسیر چراغ روشن بود و جهت‌ها را به من نشان می‌داد، نماز بود. هر چه به نمازم توجه بیشتری می‌کردم و هر وقت از چیزی که دلم می‌خواست به خاطر نماز می‌گذشتم، خدا بهترش را سر راهم می‌گذاشت. هر چه دارم از نماز است. کار و زندگی‌ام به کمک نماز متحول شده است. هنگام خستگی و ناامیدی از کار توسل به حضرت زهرا (س) راهگشایم بوده و روضه فاطمیه کوچک و کم جمعیتش دستم را گرفته است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار