یک بررسی تاریخی از فیلمسازی در هالیوود از دهه ۶۰ تا دهه ۸۰ میلادی که یک دوره ۲۰ ساله را در بر میگیرد، نشان داد ارزشهای خانواده دچار تغییراتی شده است و در یک سیر فیلمسازی روابط خانوادگی از زوال تا بازگشت به ارزشهای خانواده دیده میشود. ما اکنون در دورانی هستیم که دستکم بخشی از سینمای هالیوود خود را منادی ارزشهای خانواده امریکایی میداند و در فیلمهای خانوادگی، نهاد خانواده به عنوان یک اصل مهم دیده میشود. یک انجمن مادران در امریکا در معرفی فیلمهای خانوادگی به این نکته اشاره میکند که «فیلمهایی که اهمیت خانواده را به ما یادآوری میکنند راهی عالی برای اختصاص وقت برای تأمل در معنای خانوادههای ما هستند. فقط با یک کلمه، یک ژست یا یک صحنه از فیلم میتوان گفتوگوی خوبی را شروع کرد و هدف آن است که از طریق آنها به خانواده خود آموزش دهیم. با استفاده از این فیلمها میتوانید از وقت صرف شده با خانواده خود نهایت استفاده را ببرید و پیامی از عشق، وفاداری و همبستگی را به اشتراک بگذارید.»
این انجمن همچنین به خانوادهها توصیه میکند که «چرا در آخر هفتهها با خانواده به تماشای یک فیلم نمینشینید که در آن فرصتی به شما داده میشود که در مورد عشق، احترام و اهمیت خانواده تأمل کنید؟!»
نیویورک تایمز در سال ۱۹۹۲ در مقالهای از توجه سالنهای سینما به پخش فیلمهای خانوادگی مینویسد و بر این نکته صحه میگذارد که هیچ کس در امریکا منکر تولید فیلمهای دارای صحنههای غیراخلاقی و خشونت نیست، اما کمپانیهای فیلمسازی به دلایل اقتصادی به دنبال تولید فیلمهایی هستند که خانوادههای بیشتری تمایل به تماشای آنها داشته باشند. در این مقاله اشاره شده که کمپانیهای فیلمسازی دوست دارند خانوادههایی که به مراکز خرید میروند در کنار هم به تماشای فیلم نیز بنشینند تا از این طریق سینماها سودآوری بیشتری داشته باشند! آیا این نکته مهم در پردیسهای سینمایی ایران که در کنار مراکز خرید بنا شدهاند نیز مورد توجه است؟! نگاهی به فیلمهای در حال اکران نشان میدهد که نه! اینچنین نیست و هیچ برنامهای برای حتی صرفه اقتصادی این کار یعنی تماشای فیلم در کنار همه اعضای خانواده در دستور کار تولیدکنندگان فیلم در سینمای ایران نیست! ایراد کار از کجاست؟! شاید یکی از دلایلی که سینمای ایران نتوانسته است مانند هالیوود ارتباط خوبی میان خانوادهها و سینما برقرار کند، این است که در ایران، روابط اقتصادی در سینما به طور درست و اصولی تعریف نشده است. فیلمساز غالباً پیش از اکران فیلم به واسطه کمکهایی که دریافت کرده یا اسپانسرهای رسمی و غیررسمی، درآمد خود را دارد. مخاطب در سینمای ایران به جای اینکه خانوادهها باشند، اغلب افراد مجرد هستند، برای همین جای خانوادهها را در سینما افرادی تشکیل میدهند که بعضاً با دوستان به سینما میآیند و برای آنها تماشای کمدیهای سطحی نسبت به فیلمهای خانوادگی جذابیت بیشتری دارد.
در سینمای ایران برخلاف سینمای امریکا، گفتن از خانواده به معنای نشان دادن ارزشهای خانوادگی نیست. «امانوئل لوی» استاد دانشگاه کلمبیا و منتقد سینما میگوید: «ارزشهای خانوادگی بخش جدانشدنی از فرهنگ امریکایی است و سینمای امریکا اکنون در حال پرداختن به سنتهای خانوادگی است.» آیا در سینمای ایران میتوان منتقدی را یافت که به این صراحت از سینمای خانوادهمحور سخن بگوید و از آن دفاع کند؟! متأسفانه در سینمای ایران هر ساله از تولید تعداد فیلمهایی که میتوان آن را با تمامی اعضای خانواده نگاه کرد کاسته میشود و حتی فیلمسازان سرشناس ایرانی که زمانی آثار خانوادهمحور تولید کردهاند، بنا به شرایط مسموم اقتصادی حاکم بر سینمای ایران سراغ ژانرهای دیگری رفتهاند که محصول خروجی آنها حداقل برای نیمی از اعضای خانواده مفید نیست.
تفاوت آشکار میان سینمای صنعتی شده در امریکا که بر مبنای عرضه و تقاضا به دنبال خواست و نیاز خانوادهها پیش میرود و سینمای گلخانهای و دور از جامعه ایران که نگاهش به خانواده، ابزاری است، در اینجا خود را به نمایش میگذارد؛ نکتهای دردآور که حتی تلویزیون نیز برای پر کردن اوقات فراغت خانوادهها سراغ محصولات امریکایی میرود، چون عملاً فیلمهای ایرانی به درد خانوادهها نمیخورند!