سرویس حوادث جوان آنلاین: ۲۴ شهریورسال۹۶، مأموران پلیس از کشف جسد زن جوانی در حاشیه پارک چیتگر باخبر و راهی محل شدند. آنها با جسد زن جوانی روبهرو شدند که یک روسری دور گردن او پیچیده شده و خفه شده بود.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات در این زمینه آغاز شد تا اینکه ساعتی بعد مأموران هنگام گشت زنی به خودروی پراید عبوری که رانندهاش حرکات عجیبی داشت، مظنون شده و همزمان با متوقف کردن خودرو از راننده که خودش را غلام معرفی کرد تحقیق کردند. غلام ابتدا مدعی شد خودرو متعلق به یکی از دوستانش است که آنرا امانت گرفته است، اما استعلام پلیس نشان داد که سواری پراید متعلق به همان زن ۳۲سالهای است که جسدش در پارک چیتگر کشف شدهبود. با بدست آمدن این سرنخ غلام مورد بازجویی قرار گرفت و به قتل با همدستی دو مرد افغان به نامهای رحمان و قاسم اعتراف کرد. او گفت: «قصد داشتم با زنی به نام ناهید ازدواج کنم. او زن پولداری بود، اما دو مرد افغان مرا وسوسه کردند که از آن زن سرقت کنم. ساعتی قبل از حادثه وقتی ناهید به پارک آمد با هم مشغول حرف زدن شدیم و رحمان و قاسم با خودروی او برای خرید بیرون از پارک رفتند. هر چه منتظر شدم خبری از آنها نشد. به همین خاطر دنبالشان رفتم، اما خبری از آنها نبود. وقتی سر قرار با ناهید حاضر شدم با جسدش مواجه شدم. ترسیده بودم. برای فرار چشمم به ماشین ناهید افتاد. بلافاصله سوار آن شدم، اما به خاطر اینکه رانندگی بلد نبودم نتوانستم آنرا کنترل کنم. این شد که مأموران مشکوک شدند و مرا دستگیر کردند.» متهم در آخر گفت: «قبل از دستگیری با دو مرد افغان تماس گرفته بودم. رحمان گفت ناهید برای سرقت تلفن همراهش مقاومت کرد به همین خاطر او را به قتل رسانده است. بعد از شنیدن این خبر، قرار شد همان شب سهم خودم را از سرقت اموال ناهید بگیرم، اما بازداشت شدم.»
با این توضیحات، دو مرد افغان بازداشت شدند و به قتل اعتراف کردند. رحمان گفت برای سرقت تلفن همراه مقتول او را با روسری خفه کرده اند، اما قاسم مدعی شد در قتل دخالتی نداشته است.
بعد از اولین مرحله از تحقیقات سه متهم راهی زندان شدند تا اینکه چند روز بعد غلام مدعی شد خودش قاتل است و دو مرد افغان در این ماجرا نقشی نداشتهاند. به این ترتیب کیفرخواست برای غلام به اتهام قتل عمد و برای رحمان و قاسم به اتهام مباشرت در سرقت صادر شد و پرونده در اولین جلسه روی میز هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت. ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس غلام خلاف اظهاراتش با انکار قتل گفت: «وقتی در بازداشتگاه با رحمان روبهرو شدم او مرا تهدید به قتل کرد و مرا مجبور کرد قتل را گردن بگیرم. باور کنید قاتل نیستم و رحمان به تنهایی مرتکب قتل شده است.» در ادامه رحمان در جایگاه ایستاد و گفت: «غلام دروغ میگوید. او بعد از کشتن مقتول قصد داشت خودروی او را سرقت کند که بازداشت شد. باور کنید در قتل نقشی نداشتم.» در آخر قاسم نیز با انکار قتل گفت فقط همراه دوستانش به پارک رفته بود.
در پایان پرونده به دادسرا فرستاده شد تا اینکه بعد از کامل شدن تحقیقات مشخص شد قاسم نقشی در قتل نداشته است به این ترتیب غلام و رحمان بار دیگر مقابل هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی زالی قرار گرفتند. بعد از اعلام رسمیت جلسه، اولیایدم بار دیگر درخواست قصاص کردند. سپس دو متهم بار دیگر قتل را انکار کردند و جرمشان را گردن هم انداختند. بعد از آخرین دفاع متهمان، هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.