اصلاحطلبان علاقه دارند راویان سیاستزده ۸۸ باشند. این روزها هم که شکست در عمل به وعدهها - چه از باب وعدههای دولت روحانی و چه از باب وعدههای مجلس دهم و شکست در انتخابات مجلس یازدهم آنها را دچار سرخوردگی کرده، بیشتر یاد خاطرات قدیم میافتند و روایت تاریخ برای آنها مسکن درد است؛ مخدری که به آنها میگوید تقصیر شما نبود، بلکه به شما ظلم شد و قواعد بازی دموکراسی رعایت نشد و کنش قانونی و مدنی شما از سوی اقلیت در قدرت با سرکوب مواجه شد. این قصهها، اما همان سال ۸۸ هم مبتنی بر استدلال نبود.
بزرگتر این جماعت و عالم و دانشمند جمعشان، کسی بود که همه استدلالش برای تقلب در گفتگو با بیبیسی فارسی نظریه «داماد لرستان و فرزند آذربایجان» بود. باقی هم که اردوکشی خیابانی و برهم زدن امنیت عمومی و اصرار برای ایستادن مقابل رأی مردم بود. وقتی فاجعه عاشورای ۸۸ و هتک حرمت عزا و عزاداران حسینی روی داد، نظام دیگر در مقابله با عوامل مخل امنیت ملی اغماض نکرد. تا یک سال و اندی پس از آن هم رهبران آنها آزادانه هر کار خواستند، انجام دادند. بهمن ۸۹ باز امنیت عمومی را به بهانه رقم زدن انقلابی همچون بهار عربی در مصر برهم زدند و در نتیجه با حصر مواجه شدند، لذاست که عبور و گذشت سران فتنه دروغ دیگر اصلاحطلبان است.
در روزهای گذشته علی صوفی از وزرای دولت اصلاحات و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته بود: «انتخابات ۸۸ به صورتی میشود که آقای احمدینژاد باقی میماند و میدان رقابت مخدوش میشود و آن بلا بر سر مهندس موسوی میآید و این بلا بر سر کشور میآید، دود آن به چشم مردم میرود»! در حالی که با رأی آوردن روحانی، بخش اعظم نیروهای کابینه احتمالی موسوی وارد کابینه روحانی شدند و میبینیم چه بلایی سر کشور از مدل مدیریتی آنان آمد.
علاوه بر این، افرادی همچون محمد خاتمی و مصطفی تاجزاده در جلسات خصوصی صراحتاً اذعان کردند که تقلبی در انتخابات صورت نگرفته، اما از اعلام این واقعیت در تریبون عمومی پرهیز کردند.