جوان آنلاین: در صفحه ۳۷۶ از کتاب «اتاق حوادث» میخوانیم: تماس مکرون و ترامپ آنقدر ناراحتکننده بود که در آن لحظه ترجیح دادم از دفتر ریاستجمهوری خارج شوم و کمی در محوطه اطراف قدم بزنم. این کارهای ترامپ واقعاً وادارم میکرد که استعفا بدهم و من حقیقتاً در آستانه استعفا بودم، اما نمیخواستم در این بازه زمانی این کار را انجام دهم، هر چند که یقین داشتم ترامپ و مکرون هر دو در مسیر اشتباهی هستند. بونو در روزهای گذشته چندینبار به من ایمیل زده بود تا زمان دقیق رسیدن ما به بیاریتس را بپرسد و من هر بار به او جواب داده بودم که ما هنوز در حال بررسی آن هستیم، منتظر بودم که از ترامپ بشنوم چه زمانی را نهایتاً انتخاب میکند. بونو خواسته بود جلسهای مقرر شود تا مکرون خلاصه دیدار خود با پوتین را در موسکو به ترامپ بگوید. پیشنهاد دادم هر زمان که جدول برنامههای نشست G7 را با ترامپ تکمیل کردیم، این دیدار را نیز در برنامه بگذاریم تا دو رئیس با یکدیگر درباره مسائل مهمشان صحبت کنند. بونو موافق بود که این برای هر دو طرف کاملاً معقول و کارآمد خواهد بود. البته من به بونو نگفتم که در ارزیابی من ترامپ تا این لحظه کوچکترین توجهی به G7 ندارد.
صحبت ترامپ با مکرون تا ساعت شش عصر ادامه پیدا کرد. وقتی صحبت آنها تمام شد، ماندم تا با ترامپ درباره جمعبندی انجام سفر او به دانمارک صحبت کنم. ترامپ آرامتر شده و آغاز به نوشتن توییتی درباره چرایی نرفتنش به دانمارک و احتمال آن در آینده کرده بود. با حاصل شدن نتیجه، در حال خروج از دفتر ریاستجمهوری بودم که یادداشتی از کوپرمن به دستم رسید که در آن خبر داده بود یکی دیگر از هواپیماهای بدون سرنشین MQ-9 در منطقه سقوط کرده است. ظاهراً کار حوثیهای یمنی بود. هر چند ما هنوز در مرحله جمعآوری اطلاعات بودیم، اما حوثیها خودشان در شبکههای اجتماعی این حمله را به گردن گرفته بودند. برای اطلاع دادن به ترامپ مجبور شدم باز به دفتر ریاستجمهوری برگردم. همین که ترامپ خبر را شنید، گفت: «باید انتقام بگیریم و مجازاتشان کنیم. بعداً گزینههای پیشنهادی خودتان را برایم بیاورید.» قبول کردم و از دفتر خارج شدم.
وقتی به دفترم برگشتم به کوپرمن گفتم که ترامپ در حین تماس تلفنی با مکرون به من چه گفته است. کوپرمن گفت: «ترامپ باید از شما عذرخواهی کند.» من گفتم: «چنین چیزی محال است!» هر چند که روز بعد اتفاق دیگری افتاد. من مکالمات ایمیلی مابین خودم و بونو را پرینت گرفته بودم تا پس از جلسه رصد و گزارش متداول روزانه، آنها را به ترامپ نشان دهم. میخواستم به او ثابت شود که در مکالمات من و بونو هیچ نشانی برای درخواست مکالمه تلفنی وجود ندارد. البته من انتظاری نداشتم ترامپ ایمیلها را بخواند، همانطور که خیلی از چیزهای دیگر را هم نمیخواند، اما قصد داشتم صداقتم را به او ثابت کنم و نشان دهم برخلاف صحبت مکرون، من هیچ کوتاهیای در برنامهریزی صحبت تلفنی او و ترامپ نداشتم و نخواستم که مانع این کار شوم. ترامپ گفت: «من متأسفم. نباید سر شما داد میکشیدم. واقعاً من احترام زیادی برای شما قائلم، اما نمیدانم چرا تماسهای تلفنی افراد به من برقرار نمیشود.» جمله آخر ترامپ همانقدر اشتباه بود که حرفهای دیروزش اشتباه بود، اما خیلی سخت بود که بخواهم به صورت خلاصه برایش استدلال کنم.