سرویس حوادث جوان آنلاین: هفتم اردیبهشت ماه سال۹۶، یک راننده تاکسی مأموران پلیس تهران را از کشف جسد مثلهشده مرد میانسالی باخبر کرد و گفت: «ساعتی قبل در خیابان ششم نیروی هوایی، زن میانسالی را به عنوان مسافر سوار کردم تا به حاشیه تهران ببرم. وقتی به مقصد رسیدیم آن زن داشت از ماشین پیاده میشد که با صحنه هولناکی روبهرو شدم. او بسته مشکوکی را که لای پتو پیچیده بود، حمل میکرد که هنگام پیاده شدن از ماشین بیرون افتاد. آنجا بود که فهمیدم آن بسته جسد مثلهشده یک مرد است.» بعد از تماس راننده تاکسی، مأموران پلیس به آدرس مورد نظر رفتند و زن ۴۵ساله به نام ژاله را بازداشت کردند. ژاله با اقرار به قتل شوهرش گفت: «من و ارژنگ ۲۲ سال قبل باهم ازدواج کردیم. او معتاد به مواد مخدر بود و اخلاق تندی داشت. بعد از مدتی صاحب یک فرزند دختر شدیم، اما به خاطر بدرفتاریهای شوهرم تصمیم به طلاق گرفتم و از او جدا شدم. دخترم با پدرش زندگی میکرد و من گاهی اوقات به ملاقات او میرفتم. مدتی گذشت تا اینکه دخترم ۲۰ ساله شد. او هر بار مرا میدید بیتابی میکرد و اصرار داشت تا بار دیگر با پدرش ازدواج کنم. از آنجا که ارژنگ بداخلاق بود، قبول نکردم. از طرفی تحمل ناراحتیهای دخترم را نیز نداشتم. این شد که تصمیم گرفتم دخترم را راضی کنم تا یک روز در میان به خانه آنها بروم و کنارش باشم.» متهم ادامه داد: «دخترم قانع شد و من به قولم عمل میکردم تا اینکه آخرین بار دخترم در خانه نبود، به همین خاطر با ارژنگ بحثم شد و کار به درگیری کشید. آنجا بود که یاد خاطرههای تلخ گذشته افتادم و کنترل اعصابم را از دست دادم، سپس با قندشکن از پشت سر به او حمله کردم و چند ضربه به سرش زدم. بعد از اینکه ارژنگ روی زمین افتاد، با چاقو او را کشتم.»
متهم در حالی که به شدت گریه میکرد، گفت: «بعد از قتل بالای سر جسد نشستم و ساعتها گریه کردم، سپس تصمیم گرفتم آن را از خانه بیرون ببرم، اما او سنگینوزن بود. این شد که با چاقو سر جسد را از بدنش جدا کردم، سپس دست و پای او را بریدم. یک پتو آماده کردم و تکههای جسد را لای آن پیچیدم و بعد یک تاکسی گرفتم تا آن را حاشیه شهر تهران رها کنم، اما حین پیاده شدن از تاکسی تکههای جسد از داخل پتو بیرون افتاد و همین باعث شد دستگیر شوم.»
با اقرارهای متهم، اولیای دم از جمله دختر مقتول به دادسرا رفتند و درخواست قصاص کردند. دختر مقتول به مأموران گفت: «فکر نمیکردم با مادری سنگدل زندگی میکنم. اگر پدربزرگ و مادربزرگم رضایت دهند، من گذشت نمیکنم و درخواست قصاص دارم.»
بعد از این درخواست، در روند تحقیقات بود که متهم برای بررسی سلامت روانی به کمیسیون سه نفره پزشکی قانونی معرفی شد. کارشناسان پس از معاینات بالینی اعلام کردند متهم جنون دارد و از اختلال شدید روانی رنج میبرد. این نظریه با اعتراض اولیای دم مواجه شد، بنابراین متهم این بار به کمیسیون پنج نفره پزشکی قانونی فرستاده شد تا اینکه کارشناسان برای بار دوم جنون زن میانسال را تأیید کردند که این بار نیز زن میانسال با اعتراض اولیای دم به کمیسیون هفت نفره پزشکی قانونی معرفی شد. سرانجام در نظریه سوم، اعلام شد متهم از نظر روانی سالم است و هنگام وقوع جرم مسئول رفتار خود بوده است. کارشناسان همچنین اعلام کردند، افسردگی متهم به خاطر حالات ناشی از وقوع قتل میباشد.
با اعلام این نظریه این بار وکیل متهم اعتراض کرد و متهم برای آخرین بار به کمیسیون ۹نفره پزشکی قانونی معرفی شد، اما کارشناسان پس از بررسیهای تکمیلی، این بار نیز سلامت روانی زن میانسال را تأیید کردند. پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران و بعد از تعیین شعبه به دفتر شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا متهم در نوبت رسیدگی محاکمه شود.