کد خبر: 1011647
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۶
نگاهی تحلیلی به دلایل افزایش فشار‌ها در طول ۲ سال اخیر
افزایش فشار‌های امریکا بر ایران در طول دو سال اخیر از جمله خروج از برجام و تحریم فروش نفت را می‌توان بازتابی از تغییرات بزرگی دانست که در عرصه جهانی در حال وقوع است و در این میان حرکت ایران به سمت هر کدام از طرفین این بازی می‌تواند در آینده سرنوشت‌ساز باشد، از این رو می‌توان تحریم‌های اقتصادی و تفاهمنامه همکاری ایران و چین را دو روی متفاوت این بازی دانست.
مهدی پورصفا
سرویس سیاسی جوان آنلاین: فشار‌ها بر نظام جمهوری اسلامی در طول سال‌های اخیر به طرز تصاعدی رو به افزایش بوده و مرور وقایع دو سال اخیر بر این واقعیت صحه می‌گذارد. خروج امریکا از برجام، قطع کامل معافیت‌های تحریمی ایران در حوزه فروش نفت، ترور شهید سلیمانی و محاصره دارویی کشور در زمان همه‌گیری ویروس کرونا نمونه‌هایی از این فشار بی‌سابقه است.

حجم این اتفاقات و وارد شدن این فشار‌های بی‌سابقه سؤالی را برای برخی تحلیلگران ایجاد کرده که آیا واقعاً تحولی در راه است و می‌توان از این نشانه‌ها به یک آدرس روشن و دقیق رسید؟

جهان در حال تغییر و موقعیت ایران در آن

جهان در حال تغییر است. در این گزاره کلیدی امروز هیچ ناظر آگاه و باتجربه‌ای تردید ندارد. در این میان شیوع کرونا و درگیر شدن ده‌ها کشور در قاره‌های مختلف با این بیماری نه تنها خود سبب برخی تغییرات بنیادین شده بلکه برخی گسل‌های قبلی بین قدرت‌های جهانی را نیز به شدت فعال کرده و همین تغییرات سریع و گسترده در سطح جهانی است که به نظر دامنه آن به ایران رسیده است، به عنوان مثال تا مدت‌ها یکی از سؤالات جدی درباره خروج امریکا از برجام این بود که چرا دولت ترامپ با وجود پیشنهاد‌های جدی اروپایی‌ها در خصوص مذاکره بر سر تغییر مفاد برجام از جمله دائمی شدن محدودیت‌های مرتبط با غنی‌سازی و همچنین محدودیت‌های بیشتر روی برنامه موشکی ایران باز هم از توافق خارج شد.

حالا با گذشت نزدیک دو سال از این اقدام به نظر می‌رسد جواب این پاسخ روشن شده و آن هم چیزی نیست جز تسلط بر بازار انرژی که امتیازی کلیدی در قرن ۲۱ محسوب می‌شود.

جالب این است که با نگاهی به آمار‌های اوپک (سازمان کشور‌های صادر کننده نفت) روشن می‌شود که در ماه جاری میلادی سه کشور نفتخیز دنیا یعنی ایران، ونزوئلا و لیبی تنها نزدیک ۱ /۲ میلیون بشکه تولید نفت داشته‌اند در حالی که امریکا، عربستان سعودی و سایر متحدان این کشور بخش بزرگی از بازار نفت دنیا را تصاحب کرده‌اند.

در حقیقت امریکا به دنبال اخراج کشور‌های غیرهمسو از بازار انرژی دنیاست و تا حدودی توانسته این راهبرد را عملی کند. ایران به عنوان یکی از این کشور‌ها نه تنها ذخایر عظیمی از نفت در اختیار دارد بلکه به همراه قطر مالکیت بزرگ‌ترین میدان گازی دنیا را در اختیار دارد. بر اساس آمار شرکت بریتیش پترولیوم با در نظر گرفتن منابع همزمان نفت و گاز، ایران بزرگ‌ترین منبع انرژی در دنیاست و اینجاست که اهمیت مهار ایران برای امریکا روشن می‌شود.

لنگر اقتصادی دنیا در حال تغییر است

علاوه بر بحث تسلط بر بازار‌های انرژی، مقابله با تغییر لنگر اقتصادی دنیا نیز یکی از اهداف مهم واشنگتن محسوب می‌شود. تجلی اصلی این اتفاق نیز اختلافات بین چین و امریکاست.

هم اکنون تولید ناخالص ملی چین نزدیک ۵ هزارمیلیارد دلار پایین‌تر از امریکاست، اما رشد اقتصادی این کشور دو تا سه برابر امریکا بوده و اقتصاددانان پیش‌بینی می‌کنند چین بتواند در عرض هشت سال آینده امریکا را پشت سر بگذارد. هم اکنون چین یک رابطه راهبردی با روسیه برقرار کرده است که بخش مهمی از آن تأمین انرژی این کشور توسط مسکو است. یکی از نشانه‌های این رابطه نیز خط لوله «قدرت سیبری» است که سالانه ده‌ها میلیارد مترمکعب از گاز روسیه را به چین منتقل می‌کند. از سوی دیگر چین بزرگ‌ترین طرح سرمایه‌گذاری در دنیا را موسوم به طرح «یک کمربند یک جاده» کلید زده است. این طرح شامل سرمایه‌گذاری چندصد‌میلیارد دلاری در ده‌ها کشور جهان و ایجاد زیرساخت‌های گسترده ارتباطی است که می‌تواند جاده ابریشم را بار دیگر احیا کرده و تسلط راهبردی امریکا بر تجارت دریایی جهان را با چالش روبه‌رو کند.

طبیعی است که چنین تحولی به هیچ عنوان مطلوب امریکایی‌ها نیست و واشنگتن از زمان روی کار آمدن ترامپ تلاش کرده با این روند مقابله کند. طبق گزارش امنیت ملی امریکا که در سال ۲۰۱۷ به‌روز شده چین قدرتی است که می‌تواند چالشی اساسی برای واشنگتن باشد.

امریکایی‌ها در ابتدا تلاش کردند با استفاده از جنگ تجاری این کشور را تسلیم کنند، اما در نهایت چاره‌ای جز تشدید بحران‌های امنیتی و سیاسی با پکن در مقابل خود ندیدند.

جایگاه ایران در معادلات آینده

حالا در میانه این زمانه پرآشوب شاید تغییر جایگاه ایران بهتر از گذشته قابل تحلیل باشد. ایران کشوری است که بار‌ها در مقاطع حساس تاریخی در دنیا نقش یک تغییردهنده بازی را ایفا کرده است، به عنوان مثال ایران در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان پل پیروزی نقش مهمی در انتقال کمک‌های متفقین به اتحاد جماهیر شوروی داشت یا در میانه جنگ سرد انقلاب اسلامی توانست تغییری جدی در موازنه شرق و غرب و احیای اسلام به عنوان یک قدرت سیاسی ایفا کند.

در شرایط فعلی هم تمایل ایران به سمت یکی از دو طرف می‌تواند سرنوشت بازی بزرگ قدرت‌های جهانی را در آینده عوض کند. دولت ترامپ به شدت علاقه‌مند است که با امضای یک قرارداد جدید به جای برجام، از موضع قدرت سرنوشت نهایی منطقه را به نفع خود رقم بزند. بر اساس طرح «پمپئو» در این قرارداد باید تکلیف مسائلی همچون بحث فعالیت‌های منطقه‌ای ایران روشن شود تا هندسه قدرت در خاورمیانه به طور کامل توسط امریکا تعیین شود.

در کنار این، رام شدن ایران این امتیاز بزرگ را برای امریکا خواهد داشت تا بتواند به طور مؤثری جریان انرژی را از سمت خلیج فارس به سمت چین کنترل کند و به این ترتیب یک امتیاز بزرگ را به نفع خود مصادره کند.

راهبرد امریکا برای کشاندن سریع‌تر تهران به این سمت، فشار حداکثری آن هم به شکل اقتصادی بوده است تا با فروپاشی اقتصاد ایران تسریع شود.

مقاومت ایران در میان‌مدت نتیجه می‌دهد

واکنش ایران به این فشار گسترده مقاومت در مقابل امریکا بوده است. تحریم‌های گسترده امریکا به رغم اینکه مشکلات گسترده‌ای همچون سقوط قیمت ارز را پدید آورده، اما نتوانسته تهران را به قبول خواسته‌های واشنگتن وادار کند.

در مقابل به نظر می‌رسد ایران با حرکت به سمت امضای یک برنامه راهبردی برای همکاری‌های گسترده با چین طرف مقابل بازی را برای همکاری انتخاب کرده است. این برنامه علاوه بر همکاری گسترده شامل سرمایه‌گذاری‌های گسترده اقتصادی در صنعت نفت و گاز ایران است.

با توجه به رقابت راهبردی چین و امریکا قبول امضای چنین توافقنامه‌ای از سوی ایران یک امکان بزرگ برای پکن محسوب می‌شود و نشریات امریکایی‌ها نیز بلافاصله نسبت به تبعات چنین رویدادی هشدار دادند، به عنوان مثال پایگاه خبری فوربس در گزارشی با اشاره به این رویداد می‌نویسد: با عقب‌نشینی امریکا از سطح جهانی، موضع چین در نظام بین‌المللی مسلط‌تر شد. توافق ۲۵ ساله چین با ایران باعث تقویت جایگاه این کشور در غرب آسیا خواهد شد. شرکت‌های چینی بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران در قاره آفریقا هستند و بیش از ۱۴۰ میلیارد دلار نیز در امریکای لاتین سرمایه‌گذاری کرده‌اند. چین همچنین در کل آسیا و اروپا سرمایه‌گذاری کرده و به دنبال احیای جاده ابریشم با نام جدید «یک کمربند یک جاده» است.

به این ترتیب روشن است که با چنین رویدادی تلاش امریکایی‌ها برای فشار بر ایران و عوض کردن جهت بازی تشدید خواهد شد. در طول چند ماه آینده به احتمال زیاد یک کمپین بزرگ برای استفاده از ابزار‌های مختلف و به حاشیه بردن این تفاهمنامه شروع خواهد شد که البته نشانه‌های آن از هم اکنون پیداست.

این کمپین علاوه بر استفاده از ابزار‌های جنگ نرم ممکن است، شامل استفاده از بعضی راهکار‌های نبرد نیمه‌سخت شود که ایران از هم اکنون قاطعیت خود را برای واکنش به آن‌ها نشان داده است.

با در نظر گرفتن این شرایط نمی‌توان انتظار داشت که در کوتاه‌مدت شیب فشار‌های امریکا کاهشی شود، اما در میان‌مدت و با شکل‌گیری ساختار‌های جدید در عرصه بین‌المللی ثمرات تحمل این فشار برای ایران روشن خواهد شد و تا آن زمان صبر راهبردی تهران ادامه خواهد داشت.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۳۱
0
2
وان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار