سرویس حوادث جوان آنلاین: سال۹۵ مأموران پلیس پایتخت از سرقتهای مشابه منازل مسکونی در غرب تهران باخبر و تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردند. در روند بررسیها مأموران دریافتند سارق یا سارقان در نبود صاحبان خانه وارد ساختمان شده و پول، طلا و اشیای قیمتی را سرقت کردهاند.
تلاشها برای شناسایی سارق یا سارقان ادامه داشت تا اینکه با بررسی دوربینهای مداربسته یکی از سارقان شناسایی و دستگیر شد. بابک که چند فقره سابقه سرقت در پروندهاش داشت به سرقت خانههای مسکونی با همدستی یکی از دوستانش به نام پویا اعتراف کرد. با اقرارهای بابک همدست او پویا هم بازداشت شد. دو متهم با اقرار به جرمشان راهی زندان شدند، اما پس از مدتی هر دو با سپردن وثیقه آزاد شدند.
پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در حالیکه در نوبت رسیدگی قرار داشت، خبر رسید پویا که با قرار وثیقه آزاد بود بر اثر حادثه تصادف فوت کردهاست. به این ترتیب پرونده با یک متهم روی میز هیئت قضایی شعبهنهم به ریاست قاضی کشکولی قرار گرفت. ابتدای جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست را قرائت کرد. در ادامه یکی از شاکیان پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: «من و همسرم برای خرید از خانه بیرون رفته بودیم. وقتی به خانه برگشتیم متوجه شدیم طلاهای همسرم و مبلغی پول نقد سرقت شدهاست.» وی ادامه داد: «یکی از همسایهها وقتی از ماجرای سرقت با خبر شد گفت شب حادثه دو جوان با ظاهری موجه خودشان را از دوستان ما معرفی کردهبودند که همسایهمان به آنها مظنون نشده بود و آنها در کمال آرامش سرقت کرده بودند.» شاکی گفت: «حالا با فوت یکی از سارقان برای همدست وی درخواست اشد مجازات دارم.» دیگر شاکی نیز در جایگاه قرار گرفت و گفت: «سالها قبل دو سکه طلا به صاحب یک مغازه عتیقه فروشی در بازار پرداخت کردم و در عوض یک گلدان عتیقه خریدم. آن گلدان خیلی زیبا و با ارزش بود. سارقان شب حادثه با جلب اعتماد همسایهها وارد خانهمان شده بودند و به خاطر اینکه نتوانسته بودند گلدان را با خودشان ببرند آنرا شکسته بودند، اما باز هم موفق به سرقت آن نشده بودند.» شاکی ادامه داد: «سارقان وقتی از سرقت گلدان ناامید شدهبودند، بعد از سرقت مبلغی پول نقد فرار کرده بودند. برای متهم درخواست اشد مجازات و برای گلدان عتیقه درخواست خسارت دارم.» در ادامه دیگر شاکی حاضر در دادگاه که از خانه او نیز طلا و پول نقد سرقت شده بود برای متهم درخواست اشد مجازات کرد.
بعد از توضیحات شاکیان پرونده، متهم در جایگاه قرار گرفت و با اقرار به جرمش گفت: «من و پویا بچه محل بودیم. درآمد خوبی نداشتیم به همین خاطر تصمیم گرفتیم سرقت کنیم. ما بعد از شناسایی خانههای مورد نظر به آنجا میرفتیم و بعد از تحقیقات محلی مشخصات صاحبخانه را میگرفتیم. سپس در نبود صاحبان خانه با ظاهری موجه وارد ساختمان میشدیم. اگر یکی از همسایهها ما را میدید بلافاصله نام صاحبخانه مورد نظر را میبردیم تا همسایه فکر کند ما از بستگان او هستیم. به این ترتیب بعد از اینکه شک همسایه برطرف میشد با باز کردن در وارد خانه میشدیم و بعد از سرقت طلا و پول نقد فرار میکردیم.»
متهم درباره فوت همدسش نیز گفت: «من و پویا بعد از رفتن به زندان با قرار وثیقه آزاد شدیم. یک روز همراه پویا به جشن تولد یکی از دوستانمان رفته بودیم. پویا در آن مراسم مشروب خوردهبود. بعد از پایان مهمانی او همراه یکی از دوستانش سوار موتور سیکلت شد، اما در راه خانه به خاطر حادثه تصادف فوت کرد. حالا که پویا فوت کرده است من هم از شاکیان پرونده درخواست گذشت دارم و از کاری که کردهام پشیمانم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.