عزمش را برای بازگشت جزم کرده، هرچند این تصمیمی نیست که به تنهایی گرفته باشد و حمایتی سفت و سخت میشود برای حضور دوباره در ساختمان سیاهرنگ خیابان سئول!
حالا محرومیتش را هم کشیده و از این بابت نیز گویا قرار نیست مشکلی جلوی دست و پایش را بگیرد! محرومیت همان جرمی که انکار میشد و هرگز برای پاسخگویی در خصوص آن خود را به زحمت نینداخت که در کمیته انضباطی حاضر شود. دلیلی هم برای این کار نبود، وقتی خوب میدانست که تاج در پی ملقی کردن حکم محرومیت پنج ساله او و کشیدن گوش تکتک اعضای کمیته انضباطی قصد نشان دادن حمایتش از او را داشته و البته شاید هم رو نشدن مسائلی دیگر!
حالا، اما پشتش به بالاتر از تاج گرم است، به نفر اول ورزش کشور. اگرچه اینبار شواهد و قرائن نشان میدهد که تنها مهرهای است که برای دیگران بازی میکند، اما در هر صورت یکبار دیگر پایش به فدراسیون فوتبال باز شده، همان نهادی که هشت سال سؤالبرانگیز در رأس امور آن بود و هیچگاه بابت هیچ یک از تصمیمات اشتباهش در این ارگان و فاجعههایی که به بار آورده بود پاسخگو نشد و همواره با خندههایی تمسخرآمیز رسانهها، افکار عمومی، منتقدان و همه آنهایی که او را بابت کارهایش مورد پرسش قرار میدادند به سخره میگرفت.
مسئله، اما اینبار شخص کفاشیان نیست. اینکه چرا باید تاوان کارش از پنج سال به یکسال تقلیل پیدا کند، آن هم در حالی که تکذیب میشد، اما محرومیت یکساله به خوبی نشان داد که کمیته انضباطی وقت راه را اشتباه نرفته است.
مسئله این است که کفاشیان بازنشسته است و طبق قانون نمیتواند سرپرستی فدراسیون را تا زمان انتخاب رئیس بعدی فدراسیون برعهده داشته باشد. درست است که کفاشیان که نایبرئیس اول فدراسیون فوتبال و عضو هیئت رئیسه است، طبق اساسنامه و به دلیل استعفای مهدی تاج باید سرپرست فدراسیون میشد، اما نه فقط در دوران استعفای تاج او محروم بود که بازنشسته هم بود، به همین دلیل هم از سمت خود (نایبرئیس اول) در فدراسیون کنار رفت. هرچند که حالا مدعی است هرگز استعفایی در کار نبوده و این گویا مجوز لازم را برای بازگشت کفاشیان صادر میکند، حتی اگر بازنشسته باشد!
اما سؤال این است که چرا وزارت ورزش باید در پشت صحنه این داستان باشد، وقتی طبق قانون و جدا از آن به واسطه پرونده پرایراد کفاشیان در هشت سال حضورش در فدراسیون، او برای نشستن دوباره بر مسند قدرت این نهاد اصلح نیست، آن هم در شرایطی که حتی مجلسیها هم حالا پایشان به این داستان باز شده و سفت و سخت خواهان کوتاه آمدن وزارت از مواضعی هستند که در پیش گرفته و تأکید دارند که کفاشیان نباید و نمیتواند بار دیگر نفر اول فدراسیون فوتبال باشد، حتی اگر این عنوان مقطعی و سرپرستی باشد.
درست است که کفاشیان طبق آنچه دیده و شنیده میشود تنها قرار است راه را برای گزینه وزارت ورزش باز کند، اما آیا استفاده از او، نادیده گرفتن و توهین به شعور افکار عمومی نیست که وزارت به جای برخورد قهری با کفاشیان به او با این حمایتها جایزه و پاداش میدهد؟!
اوضاع این روزها به مراتب سختتر و بدتر از قبل شده است. دلخوریها و گلایههای ورزشکاران، بهخصوص در روزهای کرونایی که بیکار و خانهنشین شدهاند تمامی ندارد. بسیاری درگیر این ویروس منحوس شدهاند و برخی دیگر نیز از ترس ابتلا جرئت تمرین کردن ندارند، اما حرف همه آنها این روزها یک چیز است؛ مشکلات مالی، چراکه حرفه اول بسیاری از آنها ورزش است و خانهنشین شدنشان به معنای بریده شدن همان آب باریکهای که داشتند و در این شرایط سخت چشم امید همه به وزارت ورزش است که چارهای بیندیشد تا ورزشکاران برای شرمنده نشدن مقابل خانواده و گذاشتن نانی در سفره ناچار نشوند خطر کردن و ریسک شروع تمرینات و مسابقات را به جان بخرند. داستانی که در کشتی به وضوح دیده شد (کشتیگیران برای بستن قرارداد و گرفتن پول آن ریسک کردند و منتظر شروع مسابقات بودند)، اما در این شرایط سخت که انتظار میرود وزارت ورزش به عنوان متولی اصلی ورزش کشور حواسش بیش از گذشته به رشتههای مختلف ورزشی و ورزشکاران باشد باز هم فوتبال تنها دغدغه و داستان هیجانانگیزی است که ذهن وزارت را به خود مشغول کرده، به طوری که دیگر نه وزیر و نه دوستان و اطرافیانش وقت ندارند که نیمنگاهی هم به سایر رشتهها و مشکلات آنها بیندازند، مشکلاتی که این روزها بیداد میکند!
در واقع مشکلات و سختیهای کار بازگرداندن کفاشیان به فدراسیون برای هموار کردن راه گزینه وزارت آنقدر داستانهای پیچیدهای دارد و وزارت را به خود مشغول کرده که دیگر جایی برای شنیدن درددل ورزشکاران رشتههای دیگر نیست.