سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: این روزها به خاطر شرایط ویژه حاکم بر جهان و کشور ما در اوجگیری بیماری کرونا عده بسیاری خواهان آرامش هستند، در واقع توجهها به سمت بدن بیشتر جلب شده است و واقعاً اغراق نیست اگر بگوییم بسیاری دچار وحشت شدهاند، چون به تازگی دانستهاند که صاحب بدن هستند. شاید این حرف اندکی غریب به نظر برسد، اما اگر تأمل بیشتری به خرج دهیم متوجه میشویم که ما به دلیل نوع زندگی، تفکرات حاکم بر روزگار ما، انواع شرطیشدگیها و... کم پیش میآید که واقعاً در بدن خود حضور داشته باشیم، بنابراین وقتی مثلاً یک بیماری مثل کرونا اوج میگیرد و افرادی به بدن خود مراجعه و نفس کشیدن خود را چندین و چند بار چک میکنند نوعی احساس وحشت به آنها دست میدهد، چون تجربه بسیار تازهای است از اینکه میبینند نفس میکشند، مثل این است که من مدتهاست خانه نبودهام و حالا که به خانه برگشتهام در آن حس غریبی دارم و راحت نیستم و زوایای آن را نمیشناسم و از یاد بردهام. مثلاً از اینکه میبینم نفس در قفسه سینه من بالا و پایین میشود دچار وحشت میشوم که نکند کرونا گرفتهام، در حالی که واقعاً کار طبیعی نفس همین است، یا مثلاً از اینکه گرمی بدنم را از داخل حس میکنم احساس وحشت میکنم، در حالی که شرایط طبیعی بدن من همیشه همین طور بوده است، اما، چون من پیشتر خانه نبودهام حالا برایم غریب مینماید.
در خانه تن بمانید
بدن ما چه زمانی احساس آرامش واقعی را تجربه و استرسها را خالی میکند؟ وقتی ما در بدن خود حضور داشته باشیم، یا اینطور بگوییم، بدن خود را حس کنیم. اما این حالت برای ما معمولاً ناملموس است، چون زندگی ما نشانی از «این جا و اکنون» ندارد. در واقع اغلب ما در بدن خود حضور نداریم و این حضور نیافتن به انباشت استرسها و نگرانیها کمک میکند. وقتی ما در بدن خود نیستیم یعنی توجه ما جای دیگری رفته است، مثلاً بدن من در نقطه «آ» قرار دارد، اما من با جریان افکارم رفتهام به یک مکان دیگر، این غیبت از توجه به بدن باعث میشود ما مثل کسانی باشیم که اغلب در خانه خودشان حضور ندارند. توجه کنید شما خانهای داشته باشید، اما اغلب اوقات در آن خانه نباشید. احتمال زیادی وجود دارد که خانه به سرعت دچار خرابی شود. بالاخره کسی در خانه لازم است که نشتی لولهها و خرابی و پوسیدگیهای لوازم و وسایل و بخشهای خانه را متوجه شود و بلافاصله درصدد ترمیم برآید، اما اگر شما در خانه نباشید چه اتفاقی میافتد؟ این همان اتفاقی است که امروز ما با آن روبهرو شدهایم. ما میخواهیم خانه را حفظ کنیم، در حالی که نمیخواهیم در خانه باشیم و این همان تضاد بزرگ است.
چه چیزی مرا از خانه بیرون میاندازد؟
اگر امروز در شرایط کرونا یا هر شرایطی که معمولاً استرس آفرین است کسانی میخواهند به آرامش برسند یا اینطور بگوییم از بدن خود مراقبت کنند بهترین راه این است که در بدن- خانه- خود حضور داشته باشند. چه چیزی ما را از خانه دور نگه میدارد؟ عادتهای کهنه شده و افکارمان، ما را از بدن بیرون میکشد. مثلاً من مدتهاست که شرطی شدهام هر روز صدها خبر ریز و درشت را بدون آنکه واقعاً فایدهای در آن وجود داشته باشد چک کنم یا به دهها و صدها صفحه مجازی سر بزنم، حالا هم به این عادت خود ادامه میدهم و این خبرها و صفحهها اجازه نمیدهد من در بدن خود حضور داشته باشم و انرژی و جان این بدن را لمس کنم.
از قاعده «این جا و اکنون» یا حضور قلب استفاده کنید
البته محتوای اندیشهای خوب به ما کمک میکند که در بدنمان بمانیم و احساس آرامش کنیم، چون این محتوا در حقیقت از جان آمده است، بنابراین دلنشین است، در حالی که خبرهای مرسوم بیشتر تولید نگرانی میکنند. مثلاً فرض کنید من در همین شرایط، خودم را در معرض یک آیه از قرآن قرار میدهم. این آیه را میخوانم: «لا تحزن ان الله معنا: غمگین نباش، خدا با ماست.» همین آیه یک مائده آسمانی است و نه تنها در بدن من تولید استرس نمیکند بلکه آرامش، اطمینان و دلگرمیای که در این آیه هست کمک میکند از آن افکار نگرانکننده که مرا از بدنم دور میکنند و توجهم را به یکسری تصاویر ذهنی میکشانند به سمت بدن خود برگردم. مثلاً من چند دقیقه پیش به شکل افراطی و وسواس گونه خبرهای کرونا را میخواندم و این خواندن هم یک خواندن آگاهانه و در حضور نبود بلکه همراه با خواندن این خبرها تجسم میکردم اگر کرونا بگیرم چه میشود؟
توجه کنید که در خبر چیزی به نام «اگر من کرونا بگیرم» وجود ندارد، اما چون خوانش من آگاهانه نیست به سرعت سناریوها و تصویرهای ذهنی را به خبر اضافه و مجسم میکنم اگر من بمیرم فرزندم چه میشود، بعد مجسم میکنم: اینها که دچار زجر تنفسی هستند و نمیتوانند نفس بکشند دقیقاً چه حالتی را تجربه میکنند؟ چیزی شبیه به خفگی و میبینید یکی دو دقیقه نگذشته که واقعاً احساس میکنم به سختی نفس میکشم. چرا؟ به خاطر اینکه من از بدنم بیرون رفتهام و بدنم در اختیار یکسری تصویر ذهنی است و آنها تأثیر منفی خود را روی بدن من میگذارند یا اینطور بگویم انگار یکسری افراد غریبه به خانه من وارد شدهاند و دارند خانهام را غارت میکنند. بنابراین افرادی که میخواهند این روزها آرامش بیشتری را تجربه کنند از قاعده «این جا و اکنون» یا همان که در فرهنگ ما از آن به عنوان «حضور قلب» نام میبریم استفاده کنند و از متفرق کردن تن خود بپرهیزند. هر اندازه که میتوانید در بدن خود حضور داشته باشید و اجازه ندهید که سیل افکار شما را از خانهتان بیرون بیندازد، چون در نهایت هر اندازه که شما در خانه حاضر نباشید عملاً آن را در اختیار استرسها و ترسها قرار خواهید داد به ویژه مهم است که این روزها اجازه ندهید منفی بافی به شکل تجسم آینده وحشتناک جلوهگر شود. آگاه باشید آنچه شما در حال تجربه آن هستید صرفاً یک خیال است، اما در نهایت بدن شما به این خیال واکنش نشان میدهد و آن را واقعی میپندارد، در واقع بدن ما بین واقعیت و تجسم آن فرقی نمیگذارد از همین رو مهم است که ما بدن خود را در اختیار بگیریم. شاید این حرفها کمی غریب به نظر برسد، اما ما اغلب بدن خود را در اختیار نداریم بلکه این بدن و ذهن ماست که ما را در اختیار گرفته است. بهترین شاهد این است: فرض کنید شما در طول روز به طور میانگین چهار ساعت در حال غصه خوردن هستید یا در روز سه ساعت خودتان، خودتان را میترسانید. حال کسی به شما توصیه میکند از ساعت ۱۰ صبح تا ۲ بعدازظهر غصه بخورید و پروندهاش را ببندید شما بلافاصله واکنش نشان میدهید و میگویید اصلاً چرا من باید غصه بخورم؟ چرا این را میگویید؟ چون اینجا آگاه شدهاید که حقی به نام غصه نخوردن دارید، اما آنجا، چون آگاهانه این عمل را انجام نمیدهید حسی دربارهاش ندارید.