پاسخ خواستن از مسئولان ورزش در قبال وظایفی که برعهده آنهاست، ارزیابی و کنکاش در خصوص اتفاقات روی داده در حوزه مدیریت ورزش و البته تلاش در جهت سالمسازی فضای حاکم بر ورزش، رسالت اصلی بخشهای خبری اعم از خبرگزاریها، روزنامهها و سایتهای ورزشی است.
بدون هیچ شکی صداوسیما در این مقوله تأثیرگذارترین رسانه کشور محسوب میشود که میتواند با اجرای برنامههای چالشی و توضیح خواستن از مدیران ورزش کشور در این شرایط حساس که هر روز شاهد یک حاشیه جدید هستیم، افکار عمومی را در رابطه با این مسائل روشن کند. در چنین شرایطی اگر دستاندرکاران یک برنامه تلویزیونی خود به آتش حاشیهها بدمند یا اینکه از این حاشیهها منتفع شوند، طبیعی است که اثرگذاری این برنامه نه تنها کاهش مییابد، بلکه جنبههای مخرب آن بسیار بیشتر هم خواهد بود.
آنچه طی سالهای قبل در قالب یک برنامه هفتگی ورزشی در شبکه ۳ (نود) دیده شد و سرانجام هم کار را به آنجا رساند که حکم به تعطیلی برنامه داده شد، نمونه بارز این جریان بود. در توانایی و تخصص دستاندرکاران این برنامه، بهخصوص مجری آن هیچ شکی نیست، اما وقتی این تخصص در راه درست خرج نمیشود و کمکم خود تبدیل به یک رانت برای خودسری و زیر پا گذاشتن اصول میشود دیگر نمیتوان نه از این برنامه توقع حرکت در مسیر درست را داشت و نه دستاندرکاران آن را هر چقدر هم که حرفهای باشند سالم تصور کرد. ضروری به نظر میرسید که برای توقف چنین روندی در جستوجوی یک جایگزین بود. جایگزینی که هرچند در روزهای اول چندان چنگی به دل نمیزد، اما به مرور آنچه را توقع میرفت شکل داد و شد همان تریبون مطالبهگر و منتقد درستی که از آن انتظار میرفت. البته از همان ابتدا با هجمه گسترده و نقدهای غیرمنصفانه و متأسفانه توهینآمیز طرف رانده شده و هوادارانش مواجه شد.
با این حال تنها دو برنامه کافی بود برای نتیجهگیری و به هدف زدن، دو برنامهای که توانست تنها گوشهای از فساد حاکم بر بخشی از ورزش کشور (فوتبال) را نشان دهد. دو برنامه چالشی موفق با حضور رئیس سابق فدراسیون فوتبال و یکی از نمایندگان مجلس که خیلی از حقایق را در خصوص قرارداد سرمربی بلژیکی تیم ملی برای مردم و هواداران فوتبال مشخص کرد. همین دو برنامه کافی بود تا افراد رانده شده از تلویزیون با قدرت و شدت بیشتری دست به کار شوند، اما تأثیرگذاری برنامه جدید چیزی نبود که به مذاق دلالپروران و آنهایی که از حاشیهها سود میبردند خوش آید. بنابراین مقایسهها شروع شد، مقایسههایی نظیر اینکه برنامه قبلی کجا و این برنامه کجا یا اینکه مجری توانمند آن برنامه کجا و این مجری نابلد و ناکارآمد کجا.
آنچه امروز شاهد آن هستیم، تخطئه جریان و برنامهای است که سعی دارد با تمام کاستیها و مشکلات گرهای از گرههای ورزش کشور باز کند و در مقابل بها دادن به یک برنامه فراموش شده و تبلیغ برای برنامه تازه دستاندرکاران پرحاشیه آن، این تنها گوشهای از تلاشهای جریان فاسد و پرحاشیه ورزش کشور برای حضور در میدان اصلی و به دست گرفتن خط خبری ورزش بود. جریانی که پاسخگویی را برنمیتابد و در زیر لوای رانت، تقلب و باندبازی هر کاری که دلش میخواهد انجام میدهد. متأسفانه باید گفت که اینقدر قدرت هم دارد که اگر کسی یا گروهی بخواهد برخلاف منافعش حرکت کند بلافاصله با بایکوت روبهرو شود.
نقد دلسوزانه و کارشناسانه، بررسی دقیق و موشکافانه و پاسخ خواستن از مدیران ورزش، بهخصوص مدیران متخلف وظیفه اصلی و رسالت همیشگی حوزه خبر و برنامههای خبری و تحلیلی در تمام عرصهها، بهویژه ورزش پرحاشیه است و امید آن میرود که چنین برنامههایی با حمایت بیشتر و بهتر مسئولان ذیربط به لحاظ کمی و کیفی ارتقا پیدا کند، اما گویا نباید از ورزشیها پاسخ خواست، چون ظاهراً نه میخواهند پاسخ دهند و نه دوست دارند کسی از آنها پاسخ بخواهد و این چنین میدان برای تاخت و تاز آنها که این مدیران میپسندند، باز میشود.