کد خبر: 1009628
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۹ - ۰۱:۱۵
احمد کاظم زاده
در بین کشور‌هایی که بعد از سال ۲۰۱۱ در معرض خیزش‌های مردمی قرار گرفتند، لیبی از موارد معدودی است که کماکان در جنگ داخلی به سر می‌برد و در وضعیت کنونی چشم‌انداز روشنی نیز برای برون‌رفت از این وضعیت دیده نمی‌شود. علت این وضعیت ابهام آمیز علاوه بر درگیری‌های قومی و طایفه‌ای داخلی که نشان می‌دهد که در دوره حاکمیت طولانی معمر قذافی بر لیبی چیزی به نام ملت‌سازی در این کشور صورت نگرفته است، مداخلات قدرت‌های خارجی اعم از منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است که هریک به دنبال اهداف و منافع خاصی هستند و لذا تضاد منافع و اهداف این کشور‌ها نیز با تنش‌ها و درگیری‌های داخلی تقارن پیدا کرده و با ایجاد هم‌افزایی باعث شده است که لیبی امروزه بعد از نزدیک به یک دهه کماکان درگیر جنگ داخلی باشد و برخی قدرت‌های خارجی نیز از این وضعیت فرصت‌سازی کنند و تجزیه لیبی را به عنوان راه‌حل برای خروج از این وضعیت مطرح کنند. در حال حاضر دو جناح و ائتلاف درگیر در لیبی در برابر هم صف‌آرایی کرده‌اند که امتداد داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی پیدا کرده‌اند. یک جناح دولت وفاق ملی است که مورد تأیید سازمان ملل است، اما با توجه به ماهیت اسلامی و اخوانی این جریان عمدتاً قطر و ترکیه از آن حمایت می‌کنند، به گونه‌ای که قطر بیشتر امکانات مالی را تأمین می‌کند، اما این ترکیه است که در راستای اهداف نوعثمانی‌گرایی حمایت نظامی از دولت سراج یا وفاق ملی را برعهده گرفته است و عملاً به اعزام و استقرار نیروی نظامی و ایجاد پایگاه نظامی در لیبی دست زده و آن را به سیاست حضور فعال در دریای مدیترانه برای استفاده از منابع انرژی و گازی این منطقه پیوند زده است. ترکیه در این مسیر تا جایی پیش رفته که با فرانسه به‌رغم هم‌پیمانی در ناتو یا با روسیه به‌رغم همکاری در سوریه یا تمایل به برقراری روابط راهبردی با مسکو تا مرز درگیری نظامی هم پیش رفته است و با این اقدام خواسته نشان دهد که در لیبی به هیچ وجه کوتاه نخواهد آمد. به نظر می‌رسد ترکیه همه آن ناکامی‌هایی را که در طی نزدیک به یک دهه گذشته در راستای سیاست نوعثمانی‌گرایی در خاورمیانه و شمال آفریقا داشته است، می‌خواهد در لیبی جبران کند و اردوغان در خصوص لیبی برخلاف سوریه توانسته به نوعی اجماع داخلی هم دست یابد که این امر عزم او را برای استمرار حضور نظامی این کشور در لیبی راسخ‌تر می‌کند. همین که اردوغان اولین سفر پساکرونایی خود را روز جمعه به قطر انجام داد، حاکی از این بود که می‌خواهد با قطر به هماهنگی‌های جدید به‌خصوص در لیبی دست یابد. شاید یکی از دلایلی که موجب شده ائتلاف ترکیه و قطر در لیبی به موفقیت نسبی بیشتری دست یابد، کم تعداد بودن آنهاست که رسیدن به تصمیم واحد و ایجاد همسویی را تسریع می‌کند. اما در جناح وائتلاف مقابل حضور پرتعداد اعضا و به تبع آن تضاد منافع بیشترموجب پراکندگی مواضع دراین جناح شده است. این پراکندگی حتی در درون اعضای یک جناح هم مشاهده می‌شود، برای مثال در درون ناتو امریکا با هر دو طرف درگیر در لیبی رابطه دارد و شاید تحلیل خوشبینانه این باشد که امریکا با توجه به چشم‌انداز مبهم تحولات و برقراری موازنه نسبی بین طرف‌های درگیر نمی‌خواهد همه تخم مرغ‌های خود را در یک سبد قرار دهد، اما فاز بدبینانه این است که امریکا و به‌خصوص راستگرایان حاکم بر دولت ترامپ در راستای رویکرد‌های افراطی‌گرایانه خود می‌خواهند درگیری‌ها در لیبی تا جایی ادامه یابد که زمینه را برای تجزیه این کشور فراهم کند. به نظر می‌رسد این فاز واقع‌بینانه باشد. در میان دیگر اعضای ناتو به‌خصوص در درون اتحادیه اروپا نیز باز گرایش‌های مختلفی وجود دارد. نگاه و رویکرد فرانسه در حمایت از حفتر و در برابر دولت سراج قرار دارد و به همین دلیل به تازگی فرانسه و ترکیه تا مرز درگیری هم در دریای مدیترانه پیش رفتند. اما رویکرد ایتالیا بر حمایت از دولت وفاق ملی و سراج مبتنی است و رویکرد آلمان هم در میان این دو و در جهت دیدگاه سازمان ملل قرار دارد. در خارج از جناح غرب باز دو رویکرد قابل تشخیص است که یکی رویکرد عربستان، امارات و مصر است که در خط مقدم حمایت از ژنرال حفتر قرار دارند و تمام تلاش خود را برای براندازی دولت وفاق به رهبری سراج به کار گرفته‌اند و تا قبل از مداخله نظامی ترکیه تا مرز ساقط کردن دولت وفاق نیز پیش رفته بودند، اما رویکرد دوم مواضع روسیه است که در پی احیای جایگاه و نفوذ سنتی خود در لیبی است و بعد از موفقیت‌هایی که در سوریه به دست آورده است اکنون قصد دارد حوزه نفوذ خود را از سوریه تا لیبی و درامتداد دریای مدیترانه که به عرصه رقابت و نفوذ قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل شده است، گسترش دهد.

روسیه برای رسیدن به این هدف در کنار نیرو‌های حفتر و حامیان آن شامل عربستان، امارات، مصر، و برخی کشور‌های غربی همچون فرانسه و درست در مقابل ترکیه و قطر قرار گرفته است. به نظر می‌رسد مهم‌ترین عاملی که موجب شده است روسیه به چنین انتخابی دست بزند احساس خطری است که از گروه‌های تکفیری دارد و اگرچه عربستان و امارات از حامیان اصلی گروه‌های تکفیری در سوریه و عراق بودند، اما ترکیه نیز فاصله خود را از این گروه‌ها حفظ نکرد و لذا مقابله با افکار تکفیری را صرف نظر از منشأ آن (وهابی یا اخوانی) در اولویت‌های سیاست خارجی خود در غرب آسیا و شمال آفریقا قرار داده است و از رشد مجدد چنین افکاری در مناطق مسلمان‌نشین روسیه و کشور‌های همجوار ترس و نگرانی دارد. در مجموع از آنچه گفته شد، مشخص می‌شود که ورود قدرت‌های خارجی با منافع و اهداف متضاد به لیبی باعث تطویل بحران لیبی شده است و در عمل تلاش‌های مربوط به حل بحران به مدیریت بحران تبدیل شده است و هریک از جناح‌ها و ائتلاف‌های درگیر این تلاش‌ها را در راستای اهداف و منافع خود تحلیل و تفسیر می‌کنند و البته به آن جهت می‌دهند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار