پس از گسترش بیماری کرونا در غرب واذعان اندیشمندان و سیاستمداران غربی به معرفی آن به عنوان نماد فروپاشی غرب وافول امریکا، آشوبها و اعتراضات اخیر امریکا که ناشی از نادیده گرفتن ابتداییترین حقوق انسانی توسط سردمداران کاخ سفید، نسبت به مردم این کشور است، نیز به عنوان پدیدهای ظاهر شد که انگارههای جهانی نسبت به هیمنه پوشالی کاخ سفید را بیشتر فرو ریخته و سبب شد که حتی متحدان تاریخی امریکا در اروپا نیز نتوانند نسبت به بی عدالتی سران امریکا علیه مردم این کشور سکوت کرده و لب به اعتراض نگشایند.
اما مهمترین تأثیر این تحولات و ناتوانی غرب در مهار کرونا در داخل کشور را باید در فروپاشی ذهنی غرب باوران داخلی دانست که طی سالهای اخیر تلاش کرده بودند با ساختن مدینه فاضلهای از غرب در اذهان خود و برخی کوتولههای فکری در داخل، توجیهی برای اپوزیسیون سازی در مقابل نظام اسلامی پیدا کنند. آنها که طی سالهای اخیر سعی کرده بودند با تحقیر ایران و ایرانی و به ویژه نیروهای انقلابی، از امریکا و کشورهای غربی تابو بسازند و از این طریق زمینه فرار خود و خود باختگانی را که فریفته زرق و برق غرب شده بودند فراهم کنند، اکنون که دیگر جنایات سردمداران کاخ سفید علیه مردم امریکا وفشارها و تحریمهای آنان علیه دیگر ملل به اوج خود رسیده، میکوشند تا با مشابه سازی آشوبهای امریکا و حوادث تلخ آبان ماه ۹۸ در ایران، ترامپ و همکارانش را از جنایات اخیر در امریکا مبرا و افکار عمومی را از تمرکز بر اعتراضات امریکا منحرف کنند که آخرین نمونه این جریان سازی را باید در توئیت تاجزاده از عوامل فتنه ۷۸ و ۸۸ دید. در شرایطی که مردم سراسر دنیا در اعتراض به ظلم و بی عدالتی امریکا و ترامپ با حضور در خیابانها در حال همدردی با مردم امریکا هستند، این فعال سیاسی اصلاح طلب و از بازداشتیهای فتنه ۸۸ تلاش میکند با فراگیر نشان دادن مسائل امریکا حتی در میان کشورهای اسلامی، نقطه کانونی اعتراضات را از سمت نظام امریکا منحرف کند. تاجزاده در توئیترش مینویسد: «کشتن و عذرخواهی نکردن ویژگی مشترک مستبدان است و مسلمان و سکولار و شرقی و غربی هم ندارد...»
فائزه هاشمی، هم در یک فایل صوتی که بیبیسی فارسی مدعی است که به دستش رسیده به «برخورد دوگانه» مقامها و رسانههای ایران در ماجرای کشته شدن جورج فلوید و اعتراضهای پس از آن در امریکا در مقایسه با جانباختگان اعتراضات آبان ماه پرداخته و گفته است: «کشته شدن یک سیاهپوست به دست پلیس امریکا و برخورد خشونتآمیز با اعتراضات در آنجا وحشتناک است و باید آن را محکوم کرد، اما اینکه کسانی در ایران آن را محکوم کنند که خودشان اعمالشان بدتر از دولت امریکا است، باورکردنی نیست و خندهدار است.»
بسیاری از رسانههای وابسته به این جریان در داخل و سلبریتیهای ایرانی در داخل و خارج از کشور که در سیاه نمایی علیه نظام همواره در خط مقدم بودند، نسبت به حوادث اخیر در امریکا یا سکوت اختیار کرده ویا اینکه همه توان خود را به کم اهمیت جلوه دادن اعتراضات مردمی امریکا ویا زیرسؤال بردن عملکرد صداوسیما در پرداختن به موضوع و پرداختن به اغتشاشات آبان ۹۸ اختصاص دادهاند.
همنوا با این عوامل داخلی، روزنامه والاستریت ژورنال هم در شماره ۳۱ مه (۱۱ خرداد) در یادداشتی با نام بردن ازایران وترکیه وچین مدعی میشود که سران این کشورها عزم را جزم کردهاند تا از ناآرامیهای به وجود آمده در امریکا در پی مرگ جرج فلوید از سیستم دولت حقوقی این کشور، مشروعیتزدایی کرده و اعتبار آن را در خارج از ایالات متحده زیر سؤال ببرند.»
در شرایطی که یک توفان تمامعیار در امریکا به راه افتاده، بیش از ۴۲ میلیون نفر بیکار شدهاند، اقتصاد این کشور دچار رکود شده، نابرابری ثروت و قطبیشدن جامعه به نهایت خود رسیده و امریکا به سرعت در حال نزدیک شدن به اعتراضات گسترده و ناآرامی و آشوب طی ماههای تابستان پیش رو است. دلسوزی این سمپاتهای داخلی برای ترامپ نه تنها تعجب برانگیز، بلکه تنفس مصنوعی به بیمار در حال احتضاری است که بخش اعظمی از مردم خود این کشور نیز به دلیل سیاستهاینژاد پرستانه از او به تنگ آمدهاند واین در حالی است که علاوه بر مسئولان اروپایی و نهادهای بین المللی و رقبای سیاسی ترامپ در داخل امریکا، حتی برخی عوامل افراطی کاخ سفید نظیر وزیر دفاع این کشور سیاستهای کاخ سفید را در مواجهه با این پدیده بر نمیتابند.
در یک برآورد کلی محورهای اصلی خط تبلیغاتی این جریان در داخل را در چند موضوع میتوان فهرست کرد:
الف- تحریف افکار عمومی داخل از چهره واقعی اعتراضات امریکا با طرح موضوع آشوبهای آبان ۹۸.
ب- همصدایی با دشمن از طریق ایجاد شکاف داخلی با طرح مباحث انحرافی در راستای اهداف سیاسی خود.
ج- بی اعتبارسازی عملکرد رسانههای داخلی در به تصویر کشیدن افول امریکا.
د- مقایسه غیرعادلانه عملکرد پلیس ایران با پلیس امریکا در مواجهه با اعتراضات مردم با هدف زیرسؤال بردن عملکرد نیروهای نظامی ایران در مواجهه با ناآرامیها.
ه - نادیده گرفتن مشکلات و چالشهای امروز مردم امریکا در نتیجه ناکارآمدی حاکمیت این کشور در مواجهه با بحرانهای مختلف مانند مدیریت ویروس کرونا، عدالت اجتماعی، تبعیض نژادی و...
و - مدل سازی خائنانه حوادث امریکا برای محیط داخلی با بازخوانی حوادث گذشته در ایران که محصول ناکارآمدی عملکردی جریان سیاسی مورد حمایت خودشان بود.
اما نکتهای که در بررسی این پدیده داخلی امریکا و فشار برناراضیان داخلی با سیاست کلان این کشور درفشار بر مردم بسیاری از کشورهای دنیا مثل افغانستان، عراق، سوریه و قبل از آن در ویتنام وهمچنین تحریمهای فلج کننده علیه مردم ایران، قابل مقایسه است گرفتن توان نفس کشیدن از آنان وسلب حق حیات، با هدف تسلیم در برابر کاخ سفید است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت ۱۴ خردادماه، سالروز ارتحال حضرت امام (ره)، حوادث جاری این روزهای امریکا را بروز واقعیات پنهان نگهداشتهشده امریکا دانستند و گفتند: زانو زدن پلیس روی گردن یک سیاهپوست و فشار دادن آن تا جان باختن شخص و تماشای این صحنه از طرف چند پلیس دیگر، چیز جدیدی نیست بلکه همان اخلاق و طبیعت حکومت امریکا است که قبلاً نیز با بسیاری از کشورهای دنیا مثل افغانستان، عراق، سوریه و قبل از آن در ویتنام، همین کارها را کردهاند. ایشان شعار امروز مردم امریکا یعنی «نمیتوانیم نفس بکشیم» را حرف دل همه ملتهای تحت ظلم دانستند و افزودند: البته امریکاییها با رفتارهایشان در دنیا رسوا شدهاند؛ آن از مدیریت ضعیفشان در کرونا که به علت فساد موجود در هیئت حاکمه امریکا، تلفات و مبتلایان به بیماری در امریکا چندین برابر کشورهای دیگر است و این هم از برخورد وقیحانهشان با مردم که آشکارا جنایت میکنند، عذرخواهی هم نمیکنند و بعد هم میگویند حقوق بشر! انگار آن مرد سیاهی که کشته شد، بشر نبود و حقوقی نداشت.
ایشان با اشاره به احساس خجالت و سرافکندگی بجای ملت امریکا از حکومتهای خود و حکومت فعلیشان افزودند: با این وضع پیشآمده، برخی از ایرانیهای داخل یا خارج از کشور هم که شغلشان حمایت از امریکا و بزک آن بود، دیگر نمیتوانند سر بلند کنند.