هزاران هکتار از جنگلهای خائیز در آتشسوزی سوخت، ۵۵۰ اصله درخت خرما در دلگان طعمه حریق شد، آتشسوزی در مزارع سرپل ذهاب، آتش در اطراف دریاچه خلیج فارس تهران، آتشسوزی در ارتفاعات باشت و صدها خبر دیگر از آتشسوزیهای عمدی و غیرعمدی در صدر اخبار رسانههای خبری و شبکههای اجتماعی قرار گرفتهاست. ۱۶ خرداد روز جهانی محیطزیست بود و در همین ایام آتش به جان طبیعت افتادهاست، همیشه در بحران هستیم و مدیریت هم نداریم! با وجود مدیریت بحران و وجود بخشهای اطفای حریق در دستگاهها و ارگانها، آتشسوزیها در کشور علاوه بر به جا گذاشتن خسارتهای مالی فراوان به محیطزیست، خسارتهای سنگین دیگری هم وارد آوردهاست.
متأسفانه تعداد و شدت آتشسوزیها به حدی زیاد شدهاست که خسارتهای زیستی آتشسوزیها چندین برابر خسارت زلزله و سیلاب شدهاست. ناکارآمدی و بیتوجهی به مدیریت بحران سبب شدهاست در نبود آمادگی و تجهیزات اطفای حریق، آتش همه چیز را ببلعد. در آتشسوزیها علاوه برجنگلها و مراتع هزاران جاندار هم به زغال تبدیل شدهاند. نه دستگاه و مسئولی است که پاسخگو باشد و نه اقدام چشمگیری برای پیشگیری انجام میشود و این سرمایههای ملی در ناکارآمدیها هستند که به دود و خاکستر تبدیل میشوند.
روز گذشته، روز محیطزیست و آغاز هفته گرامیداشت محیطزیست در کشور بود. ایران در کانون زلزله قرار دارد و هر ساله خسارتهای فراوانی به شهرها و روستاها وارد میشود، اما حالا با شدت گرفتن آتش در مناطق جنگلی و مراتع همه چیز در آتش میسوزد و به خاکستر تبدیل میشود. نبود مدیریت کارآمد در حوزههای مدیریت بحران و انسجام نداشتن دستگاههای متولی برای حفاظت از منابع کشور، سرمایههای ارزشمند کشور را به خاکستر تبدیل میکند. با شدت گرفتن آتش در منطقهای مسئولان مربوطه پس از چند روز به خود آمده، تازه به فکر خاموش کردن آتش میافتند. آتش به هیچ چیزی رحم نمیکند و هر آنچه را در جلو و اطراف خود دارد، به خاکستر تبدیل میکند.
مسائل میان بخشی بهانهای برای گسترش آتش
آتش چه عمد و چه غیرعمد واقعیتی است که در کشور ما در حال گسترش است، اما متأسفانه بهرغم اینکه آتش هر ساله در کشور به وقوع میپیوندد، دستگاههای متولی همواره در خواب غفلت هستند و با هر حادثهای غافلگیر میشوند. نبود و کمبود تجهیزات و سیستمهای اطفای حریق هم بر شدت و میزان آتشسوزیها افزودهاست و این روند هر ساله میلیاردها خسارت برجا میگذارد.
مسئولان با آتشسوزیهای هر ساله به عنوان حوادث جدیدالوقوع برخورد میکنند. آتش به جان طبیعت میافتد، ولی مسئولان و دستگاهها در گیر و دار مسائل بین بخشی نمیتوانند بحران آتش را مدیریت کنند. اگر مدیریت بحران در کشور وجود دارد و ساختار آن تعریف شدهاست، درگیریهای بینبخشی و پاسکاری و دیر جنبیدن همه ساله چه توجیهی میتواند داشته باشد؟! و البته اگر ساختار منسجمی تعریف نشدهاست که باید به حال مدیریت بحران در کشور گریست.
به تجربه ثابت شدهاست ساختارهای مدیریت بحران در کشور بسیار کند و لاکپشتی عمل میکند و نتایج بهدست آمده نیز با توجه به وسعتهای آتشسوزیها قابلقبول نیست.
پرداخت نکردن هزینههای سوخت بالگردها، بیتوجهی به تأمین هزینههای خرید بالگرد توسط دستگاههای متولی و نبود پایگاههای چند منظوره امداد و اطفا و مسائلی چنین بدیهی از این دست سبب شدهاست تا هر ساله پول خرید چندین فروند بالگرد، در مراتع و جنگل به دود و خاکستر تبدیل شود.
تجهیزات امداد اطفای حریق کشور به روز نیست
به روز نبودن تجهیزات امداد و نجات و اطفای حریق در کشور هم بر دامنه و شدت آتشسوزیها افزودهاست. این انتظار میرود با روی کار آمدن مجلس یازدهم، ساختار مدیریت بحران و تجهیزات امدادی و اطفا بهروزرسانی شود و کمبودها با رفع خلأهای قانونی برطرف شود.
پیشگیری را فراموش کردهایم
این نکته را هم نباید نانوشته گذاشت که در حوادث غیرمترقبه و حتی عمدی مباحث پیشگیری را فراموش کردهایم و برنامه منسجمی برای مدیریت ریسک نداریم. در سال جاری به دلیل افزایش بارشها، رویش گیاهان در مراتع و جنگلها افزایش چشمگیری داشته و این سرسبزی در دل خود حوادث بسیاری را نهفته کردهاست؛ حوادثی که محیطزیست کشور را تهدید میکند، اما ما حتی از حوادث گذشته عبرت هم نگرفتهایم. متأسفانه دستگاه قضا و سازمانهای مرتبط در رسیدگی به کمکاریها هم تعلل کرده و محکمه افراد مسئول و مقصر آتشسوزیها و سایر حوادث طبیعی را فراموش کردهاند. همه این عوامل دست به دست هم دادهاند تا وضعیت مدیریت بحران در کشور ما همواره از آتشسوزیها عقب بماند.