سرویس سیاسی جوان آنلاین: چهار سال پیش که مجلس دهم در آستانه شکلگیری بود، جریان تجدیدنظرطلب با ذوقزدگی مجلس دهم را مجلسی متفاوت از دورههای قبلی پیش بینی کرده و همگونی منتخبان آن مجلس با دولت تدبیر و امید را سکوی پرتاب کشور در عرصههای مختلف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی عنوان و بر اصلی به نام «ضرورت حمایت از مجلس شورای اسلامی به دلیل جایگاه آن در پیشبرد امور کشور» تأکید میکردند و منتقدان ترکیب مجلس دهم را مورد حمله قرار میدادند. امروز بعد از گذشت چهار سال از آن روز، شخصیتها و رسانههای جمعی جریان تجدیدنظرطلب به صورت سازمان یافته و همگون در تلاشند تا مجلس یازدهم را به باد انتقاد گرفته و بار دیگر دست به پیشگویی زده و مجلس یازدهم را مجلسی ناتوان در گرهگشایی از مشکلات مردم توصیف کرده و آینده کشور را با چنین مجلسی تیره و تار نشان دهند!
آتش تهیه تخریب مجلس یازدهم
البته آتش تهیه تخریب مجلس یازدهم نه بعد از قطعیت یافتن شکست جریان تجدیدنظرطلب در انتخابات اسفندماه بلکه قبل از برگزاری انتخابات یازدهم مجلس شورای اسلامی آغاز شده بود؛ آنجایی که جریان غربزده داخلی بعد از یأس فلسفی که حاصل ناکارآمدی و ناتوانی دولت دوازدهم و مجلس متبوع آنها بود، اساساً رغبتی به مشارکت در انتخابات نداشتند و رهبران این طیف عزلتگزینی سیاسی را به تَکرار کردنهای هیجانی ترجیح دادند و تلاش کردند تا شکست قابل پیش بینی خود را به شورای نگهبان نسبت داده و در ترفندی تکراری «شکلگیری مجلسی فرمایشی» را هدف شورای نگهبان در انتخابات القا کنند.
جریان تجدیدنظرطلب به دلیل بیاعتمادی مردم به گفتمان و به تبع آن نامزدهای آنها پیش بینی میکردند که بار دیگر با «طرد انتخاباتی» در آوردگاه انتخاباتی مواجه خواهند شد، بنابراین مجلس برآمده از تأیید صلاحیتهای شورای نگهبان را فاقد کارایی و توانمندی لازم عنوان میکردند تا دلیل رویگردانی مردم از گفتمان تجدیدنظرطلبی موقتاً سر به مهر بماند و به اصطلاح عامیان دست پیش را گرفتند تا پس نیفتند!
بعد از شکست رسمی این جریان در انتخابات اسفند ماه سیلی از هجمههای پیش از موعد علیه نمایندگان مجلس به راه افتاد؛ هجمههایی که تا امروز که در آستانه شروع رسمی مجلس یازدهم هستیم، ادامه دارد. اگر تا چند روز پیش دعوای چند لیسته بودن جریان رقیب برای جماعت غربزده موضوعیت داشت و از شکاف بین نیروهای اصولگرا اظهار شور و شعف میکرد امروز نامنویسی محمدباقر قالیباف، حاجیبابایی و میرسلیم را دلیل موجهی برای چنددستگی و ناکارآمدی رقیب عنوان میکنند.
تخریب همزمان شورای نگهبان و مجلس یازدهم!
در طول هفتههای اخیر کمتر کسی از شخصیتهای وابسته به جریان تجدیدنظرطلب را میتوان پیدا کرد که علیه مجلس یازدهم پیشداوریهای صرفاً احساس- سیاسی را مطرح نکرده باشد، به عنوان نمونه علی تاجرنیا از نمایندگان مستعفی مجلس ششم درباره مجلس یازدهم میگوید: «مشکل حال حاضر مجلس مشکل ریاست و بخشهای دیگر آن نیست بلکه محدود شدن اختیارات پارلمان در کشور است و مشکل این است که مجلس به انحای مختلف محدود شده و از کارآمدی لازم برخوردار نیست.» وی با تأکید بر اینکه مجلس به جای اینکه جای چهرههای قوی و عصاره فضائل ملت باشد، تبدیل به جایگاه افرادی شده که مورد تأیید شورای نگهبان هستند و نه الزاماً افکار عمومی، ادامه داد: «این مجلس با توجه به اینکه کمترین مشارکت را در طول تاریخ پیروزی انقلاب داشته طبیعتاً در کنار آن اختیارات محدود قرار میگیرد و فاقد تواناییهای لازم است. چنین مجلسی به جای اینکه قانونگذار و ناظر خوبی برای امور کشور باشد، بیشتر در نقش مجموعههایی قرار میگیرد که به فکر امور اجرایی در محدوده حوزه انتخابی خودشان هستند.»
تاجرنیا در ادامه میگوید: «یکدست شدن مجلس نه تنها منازعات را کم نخواهد کرد بلکه آن را به سطح نازلتری تعمیم خواهد داد به طوری که اگر در مجلس ششم اختلاف نظر در مورد مباحثی، چون مسائل هستهای، قانون و آزادی مطبوعات و نیز اصلاح انتخابات مجلس بود در این مجلس مسائل بسیار کماهمیتتری محل منازعات خواهد شد.»
همچنین محمود میرلوحی عضو شورای شهر تهران در گفتوگویی مشابه به رفتار تحریمی جریان مدعی اصلاحطلبی در قبال انتخابات مجلس یازدهم پرداخته و نوشته است: «جامعه حتی در حال عبور از اصلاحطلبان است و شعار اصلاحطلب، اصولگرا دیگر تمام است، ماجرا هم حاکی از همین موضوع است و این مسئله باید برای نظام هم مهم باشد. شاید شورای نگهبان و حامیان آن فکر میکردند انتخابات آش خاله است و اصلاحات به هر شکلی برای انتخابات مجلس لیست میدهد و مجلس یازدهم هم به همین شکل تشکیل میشود و نهایتاً میگفتند دیدید شما اصلاحطلبان رأی ندارید، اگر چنین میشد اصولگرایان میگفتند مردم از شما خسته شدهاند، اما پیام مردم در انتخابات اسفند ماه غیر از این بود.»
وی ادامه میدهد: «مردم هم به نظام، هم به اصلاحطلبان پیام دادند و گفتند کهای اصلاحطلبان اگر نتوانید مطالبات ما را مطرح و تأمین کنید ما مجبور به حضور پای صندوق رأی نیستیم. به نظر من معنای این پیام این است که اصلاحطلبی و خواستههای مردم باید پاسخگو داشته باشد، اما اگر قرار است اصلاحطلبان هم پاسخگو نباشند، بسمالله، اصولگرایان بیایند و خواستههای مردم را پیگیری کنند که البته اسم این پیگیریها و تغییرات هم اصلاحات خواهد بود.»
حمله حجاریان به رأیدهندگان و رأیگیرندگان
سعید حجاریان، از چهرههای شناخته شده جریان غربزده داخلی نیز بدون اشاره به ناکارآمدی دولت و مجلس برآمده از رأی گفتمان مدعی اصلاحطلبی و بیاعتمادی مردم به این جریان در انتخابات اسفندماه، عدم مشارکت عدهای در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ماه سال ۹۸ را اینگونه توجیه میکند: «علت اتفاقات رخ داده (کاهش مشارکت) این بود که حجم وعدهها زیاد بود و به آنها وفا نشد و مردم سرخورده شدند. بعد هم وقایع سلسلهوار اتفاق افتادند و مردم افسرده و مستأصل شدند و سوژگیشان را از دست رفته دیدند و در لاک خود فرو رفتند.» تئوریسین شناخته شده این جریان میافزاید: «به هر حال عدهای اینگونه نیستند؛ کاملاً تکبعدی هستند و به صندوق رأی زنجیر شدهاند، مثلاً مشارکتکنندگان اسفند ۱۳۹۸ حتماً در ادوار دیگر انتخابات حاضر خواهند بود، چون کیفیت انتخابات ذرهای برایشان اهمیت ندارد!»
مشکلات مردم شاید وقتی دیگر!
همانگونه که اشاره شد جریان تجدیدنظرطلب هیچ انگیزه و ارادهای برای پاسخگویی نسبت به ناتوانی و ناکارآمدی مجلس دهم و دولت متبوع خود ندارد و به جای آن تلاش میکند با ایجاد بازیهای سیاسی- روانی مسیر مجلس یازدهم را ناهموار کرده و کارکرد رئیس و منتخبان آن را در حد دعواهای مرسوم جناحی و حزبی تقلیل دهد و با ایجاد درگیری میان نمایندگان، زمینه همگرایی جریان رقیب در انتخابات ۱۴۰۰ را که بخش مهمی از آن مشروط به نوع و میزان همبستگی وکلای مجلس است از هم اکنون تضعیف کند.