سرویس حوادث جوان آنلاین: ساعت یک بامداد چهارشنبه دهم اردیبهشتماه مأموران کلانتری ۱۴۷ گلبرگ هنگام گشت زنی در خیابان جعفربای در منطقه تهرانپارس متوجه شدند مرد جوانی از خودروی پرایدی پیاده شد و به طرف خودروی پژو ۲۰۶ پارک شدهای رفت. مأموران که به موضوع مشکوک شده بودند شماره پلاک خودروی پراید را از مرکز استعلام گرفتند که مشخص شد پراید سه روز قبل سرقت شده است، بنابراین برای دستگیری سارق وارد عمل شدند، اما مرد سارق با خودروی سرقتی فرار کرد. پس از این مأموران به تعقیب سارق پرداختند که سارق پراید سوار برای فرار از دام مأموران پس از رانندگی در چند خیابان در جهت مخالف وارد خط ویژه شد و در نهایت وقتی با اتوبوس شرکت واحد شاخ به شاخ شد خودرو را رها کرد و به آن طرف بزرگراه فرار کرد.
در حالی که امکان تعقیب سارق با خودرو نبود، مأمور پلیس هم از خودروی گشت پیاده شد و با پای پیاده به تعقیب سارق پرداخت و دقایقی بعد در تاریکی شب و در میانه بزرگراه بعثت در حالی که باران میبارید، سارق را بهدام اندخت. در حالی که مأمور پلیس به دستان سارق دستبد زدهبود، ناگهان سوزش زیادی در پهلویش احساس کرد که متوجه شد سارق در تاریکی شب چاقویی از جیبش بیرون آورده و برای فرار به پهلویش زده است.
در چنین شرایطی که خون از بدن مأمور پلیس جاری بود و امکان داشت جان او را بگیرد و سارق هم تلاش میکرد به هر طریقی فرار کند، مأمور شجاع، متهم را رها نکرد و با هر سختی او را نگه داشت و موضوع را از طریق بیسیم به مرکز اطلاع داد تا اینکه دقایقی بعد مأموران پلیس به کمک او آمدند و پس از تحویل سارق مسلح، مأمور فداکار را برای درمان به بیمارستان منتقل کردند.
در تاریکی شب چاقو به پهلویم زد
ستوانسوم علی آواک، پلیس فداکاری که در آن حادثه زخمی شده بود پس از بهبودی نسبی به خبرنگار ما گفت: متهم آن شب سویی شرت کلاهدار به سر داشت و چهرهاش به خوبی دیده نمیشد، اما وقتی متوجه شدیم خودروی او سرقتی است مطمئن شدیم که قصد سرقت از داخل خودروی ۲۰۶ دارد و به همین سبب برای دستگیری او اقدام کردیم، اما متهم با خودروی سرقتی فرار کرد.
پس از این متهم به صورت مارپیچ و خلاف جهت خیابان حرکت میکرد که ما از تعقیب او منصرف شویم و بعد هم وارد بزرگراه یاسینی و از آنجا وارد بزرگراه بعثت شد و ما هم همچنان با شلیک چند تیر هوایی او را تعقیب میکردیم. من حتی با اسلحه لاستیکهای او را یک به یک هدف قرار دادم و پنجر کردم، اما سارق با وجود ترکیدگی لاستیکهای خودرو روی رینگها حرکت میکرد تا اینکه وارد خط ویژه اتوبوس شد و پس از طی مسافتی با اتوبوس شرکت واحد شاخ به شاخ شد و با رها کردن خودروی سرقتی با پای پیاده از روی نردههای وسط بزرگراه عبور کرد و به آن طرف بزرگراه فرار کرد. سپس من هم تعقیبش کردم و در لاین سرعت بزرگراه بعثت او را گرفتم و با هم درگیر شدیم. سارق جوان در میانه بزرگراه هم که امکان داشت زیر چرخهای خودروهای عبوری به کام مرگ برویم دست بردار نبود و تلاش میکرد از دستم فرار کند که او را دستبند زدم. همان لحظه سوزش عجیبی در پهلویم احساس کردم که متوجه شدم خون از پهلویم جاری شد، اما سارق را رها نکردم و به کنار بزرگراه بردم و از طریق بیسیم از گشتهای پلیسی کمک خواستم و درنهایت هم پس از تحویل سارق به همکارانم با خودروی امداد خودرویی به بیمارستان منتقل شدم.