سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: قطعاً «طلا» از فیلم قبلی پرویز شهبازی یعنی «مالاریا» چند قدم جلوتر است، اما این فیلم نمیتواند چفت و بستهای منسجمی مثل «نفس عمیق»، «عیار ۱۴» یا «دربند» داشته باشد. شهبازی که بیشتر آن را فیلمنامه نویسی مستعد میدانیم در نگارشِ «طلا» کمی عجولانه عمل کرده به همین دلیل روند قصه و ایجاد بحران به هیچ وجه نمیتواند مخاطب را تحت تاثیر قرار بدهد. با اینکه هسته مرکزی فیلمهای شهبازی جوانان هستند، اما چند جوان فیلم طلا به شکلی حیرت آور عقبافتاده و عقیم هستند، حتی تعلیقهایی که در فیلم کاشته شده کاملاً بیفایده تلف شده است، موضوع فیلم درباره بیکاری، اعتماد و عدم اعتماد است. چند جوان به دلیل گذراندن معیشت خود میخواهند رستوران افتتاح کنند، اما چگونه میشود که چند جوان مغازهای را اجاره کنند و قرارداد بنویسند و بعد تازه بروند و داخل مغازه را ببینند؟!
دریا در صرافی پدرش مشغول کار است و لیلا مأمور خرید یک شرکت دارویی است پس نمیتوانند خام و بیتجربه باشند. تلاش شهبازی در شخصیت پردازیها عقب مانده است برای همین ما با چند تیپ سروکار داریم و اتفاقاً آدمهای فرعی فیلم بیشتر به شخصیت نزدیکند، فیلمساز کوشیده از منصور کاراکتری خاکستری بسازد، اما او کاملاً رها شده است. منصور از همان اول میگوید که نمیتواند مبلغ مورد نظر را برای شراکت جفت و جور کند، اما دریا ضمانت او را میکند چگونه؟ لیلا بر اساس چه شناختی به منصور پول قرض میدهد و بعد رضا باید به لیلا بگوید که منصور آدم بدحسابی است، مگر این چند جوان همدیگر را نمیشناسند؟ پس چگونه از هم شناختی ندارند؟ کارکرد حضور رضا در روند داستان چیست؟ او فقط مکملی است برای لیلا و یک دعوای بیسرانجام با منصور.
همانطور که بود و نبود زن برادر منصور روند قصه را تلف کرده است تعلیق خیانت او به عنوان یک زن شوهردار برای فیلم کارکردی ندارد.
سکانس دادگاه را به یاد بیاورید که آن زن کنار یک مرد نشسته و پچ پچ میکند، مخاطب از چنین زنی که جلوی قاضی با پرخاش حرف میزند انتظار ندارد در چند سکانس جلوتر او را در حال کار خدماتی در خانه مردم ببیند، این تعلیق به چه درد فیلم میخورد؟
به طور کلی اگر آن بچه (طلا) را از فیلم حذف کنیم هم باز اتفاقی نمیافتد چراکه دزدی منصور از آن انباری و مرگ پدر دریا میتوانست علتی برای فراری شدن منصور به دلیل دزدی دلارهای بیشتر و مرگ پدر باشد، از طرفی دیگر میل پرویز شهبازی به واقع گرایی باعث شکلگیری سکانسهایی شده که به فیلم آسیب رسانده مثل رفتن دریا به خانه پدر بزرگش برای گرفتن امضای ضمانتِ وام، در آن سکانس پدربزرگ پیر و فرتوت به دریا میگوید با پدرت قهر هستم، اما در چند سکانس جلوتر او به دریا میگوید پدرت یک شب قبل از مرگش به من گفته بود که ۴۰۰ هزار دلار در انباریاش داشته، کسی که یادش نیست چرخ گوشت خانهاش را کجا گذاشته چگونه میشود به حرف هایش اطمینان کرد؟!
اضافه کنید که باردار بودن دریا هم باز کارکردی برای روند فیلم ندارد جز اینکه منصور بیشتر خاکستری شود، اما این نمیتواند علت منسجمی باشد چراکه اگر دریا از بارداریاش به منصور میگفت احتمال داشت که منصور از دزدی صرف نظر کند، دریا هم مانند دیگران یک تیپ عقب افتاده است که ابله بودن آن نسبت به عاشق بودنش ارجحیت دارد. منصور باعث مرگ پدرش شده است و بیشتر از مبلغی که احتیاج داشته دزدی کرده، اما باز هم دریا باعث میشود که منصور فرار کند و چنین کاراکتری نمیتواند وجود خارجی داشته باشد و نکته دیگر اینکه دلیل دزدی بیشتر از آن انباری برای معالجه دریا در خارج از کشور هرگز نمیتواند از منصور یک قهرمان بسازد. شهبازی در سکانس پایانی هم دست از تعلیق برنمیدارد. زمانی که منصور تیر میخورد و کوله او را میگردند دلاری پیدا نمیکنند، اما آنها که شب را در یک پناهگاه چند نفره گذراندهاند چگونه توانستند جلوی آن همه آدم ۴۰۰ هزار دلار را جابهجا کنند؟ آنقدر فیلم دچار حفره و سؤالهای ریز و درشت است که به هیچ وجه نمیتوانیم میزان عملکرد آدمهای فیلم و روابطشان را باور کنیم.
ضعف در شخصیت پردازی به بازی بازیگران هم آسیب رسانده، اما با ارفاق بازیها قابل قبول هستند. در کارگردانی شاهد میزانسهای یکدستی هستیم و چه خوب که دوربین روی دست نیست و این مهمترین نکته فیلم است.
«طلا» فیلم قصه گویی است که میکوشد مخاطب را سرجایش نگه دارد و به نتیجه هم میرسد، با این تفاوت که پس از پایان فیلم مخاطب حفرهها را تشخیص میدهد و دست شهبازی «رو» میشود.
شهبازی مدتهاست دائماً درجا میزند، شیوه و متریال داستانگوییاش در «طلا» همانی است که در فیلمهای قبلیاش بوده؛ چیزی به شهبازی در این سالها اضافه نشده، یک قصه ساده همراه با پیچیدگیهای مرسوم به علاوه کاراکترهای مثبت و منفی (زرنگ و ساده). اضافه کنید که شهبازی هنوز دنبال معنی کردنِ کلمه (اعتماد) است ولی در این فیلم به نتیجه نرسیده است.
با اینکه گفته شد این فیلم میتواند مخاطب را تا پایان نگه دارد، اما به راحتی هم فراموش میشود. «طلا» پس از «خروج» دومین فیلمی است که اکران آنلاین شده است. ریسک تهیه کنندگان و کارگردان این فیلم با توجه به اینکه در اکران عمومی میتوانست مخاطب بیشتری داشته باشد، قابل تقدیر است.