سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، بررسی اکثر پروندههای آدمربایی که در اداره پلیس تشکیل میشود، نشان میدهد که اغلب این حادثهها به خاطر اختلافحساب یا اختلاف خانوادگی رخ میدهد. بسیاری از افراد وقتی با همکار یا شریک خود مشکل مالی پیدا میکنند، بهجای مراجعه به محاکم قضایی و برخورد قانونی برای حل مشکل مالی خود دست به آدمربایی میزنند که نهتنها به مال خود نمیرسند، بلکه عقوبت قضایی بزرگی هم در انتظارشان است.
اواخر خردادماه امسال بود که مردی سراسیمه به اداره پلیس رفت و حادثه آدمربایی را به مأموران اطلاع داد. وی به مأموران گفت: من راننده هستم و با خودروی ون داخل تهران و اطراف آن مسافرکشی میکنم. ساعتی قبل دو مرد جوان خودرویم را به صورت دربستی کرایه کردند، قرار بود آنها را همراه یکی از دوستانشان به باغی در کرج ببرم. دقایقی بعد از اینکه به راه افتادیم، آنها از من خواستند جلوی تاکسی توقف کنم تا دوستشان را که بهعنوان مسافر سوار تاکسی بود، سوار و به طرف کرج به حرکت کنیم. وقتی توقف کردند، متوجه شدم آنها مرد میانسالی را به زور از داخل خودروی تاکسی بیرون کشیدند و سوار خودروی من کردند. دو مرد جوان مدعی بودند که از آن مرد پول طلب دارند و میخواهند طلبشان را وصول کنند، اما من احساس کردم که آنها قصد آدمربایی دارند، به همین خاطر خواستم از خودروی من پیاده شوند که یکی از آنها تلفنی با مرد دیگری تماس گرفت و دقایقی بعد همان مرد با خودروی پژوی پرشیا در نزدیک خودرویم توقف کرد و دو مرد جوان گروگان را به زور سوار خودروی پژو کردند و به راه افتادند. من شماره خودرو را یادداشت کردم و بلافاصله به اداره پلیس آمدم تا موضوع آدمربایی را اطلاع دهم.
پس از اعلام این خبر، تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی به دستور قاضی واحدی، بازپرس شعبه ۱۱ دادسرای امور جنایی تهران برای بررسی موضوع وارد عمل شدند.
مأموران در نخستین گام شماره پلاک خودروی پژو را از سامانه پلیس بررسی و صاحب خودرو را که مردی به نام اردشیر بود، شناسایی کردند.
بررسیها نشان داد اردشیر مدتی است به باغی در حوالی کرج رفتوآمد دارد که مأموران احتمال دادند اردشیر گروگان را همراه همدستانش به همان باغ منتقل کرده است. کارآگاهان به دستور بازپرس پرونده و برای نجات مرد ربوده شده وارد عمل شدند و پس از گذشت ۲۴ ساعت از حادثه در نهایت گروگان را نجات دادند و سه متهم را داخل باغ دستگیر کردند.
صبح دیروز شاکی و سه متهم برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شدند.
شاکی در توضیح ماجرا عنوان کرد: روز قبل ساعت ۱۱ صبح بود که از خانهام در یکی از خیابانهای مرکزی تهران بیرون آمدم و برای رفتن به محل کارم سوار تاکسی اینترنتی شدم. هنوز مسافت کوتاهی را طی نکرده بودم که خودروی ونی راه ما را سد کرد و ثانیههایی بعد دو مرد جوان از داخل خودروی ون پیاده و مدعی شدند که من به آنها بدهکارم و به زور مرا سوار خودروی ون کردند. راننده ون که متوجه شده بود آنها قصد ربودن من را دارند، حرکت نکرد که با تماس یکی از آنها خودروی پژو پرشیایی نزدیک ما توقف کرد و مرا سوار خودروی پژویی کردند که متوجه شدم راننده آن اردشیر یکی از دوستان قدیمیام است. آنها مرا به باغی در حوالی کرج انتقال دادند و پس از شکنجه از من خواستند پای برگه سفیدی، امضا کنم که به آنها بدهکارم. آنها مرا ۲۴ ساعت داخل باغ حبس کردند و تصمیم داشتند پس از اینکه از من امضا و چک گرفتند من را به قتل برسانند که مأموران رسیدند و نجاتم دادند.
اردشیر هم در بازجوییها گفت: شاکی از دوستان قدیمی من است. چندی قبل با هم شرکت بازرگانی راه انداختیم و شروع به کار کردیم. سپس چند وام میلیاردی برای شرکت گرفتیم که مدتی بعد متوجه شدم تمامی سرمایه شرکت را او بالا کشیده و حتی حاضر نیست اقساط وامها را هم بپردازد. در حالی که از سوی بانک به من فشار میآوردند، سعی کردم شاکی را راضی کنم تا اقساط وامها را پرداخت کند، اما فایدهای نداشت. او حتی جواب تلفن مرا هم نمیداد که در نهایت همراه دو نفر از دوستانم نزدیک خانهاش کشیک دادیم و وقتی بیرون آمد، او را ربودیم و به باغی در کرج بردیم تا بتوانم طلبم را بگیرم.
وی در پایان اضافه کرد: دو همدستم به خاطر دوستی که با من داشتند در آدمربایی شرکت کردند و اصلاً پولی به آنها ندادم.
دو متهم دیگر هم در بازجوییها حرفهای اردشیر را تأیید کردند و مدعی شدند که به خاطر رفاقت با اردشیر در آدمربایی شرکت کردهاند. تحقیقات از متهمان به دستور قاضی واحدی ادامه دارد.