کد خبر: 959313
تعداد نظرات: ۴۶ نظر
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۴
گفت و گو با بازیگران «شبی که ماه کامل شد»
آرمین رحیمیان و پدرام شریفی بازیگران «شبی که ماه کامل شد» ازتجربه ایفای نقش در این فیلم و مواجهه با خانواده فائزه و شهاب منصوری پس از نمایش فیلم در جشنواره فجر سخن گفتند.
سرویس فرهنگ و هنر جوان آ‌نلاین: «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار در خلال روایتی عاشقانه از ترور همسر عبدالحمید، برادر عبدالمالک ریگی، از یک تفکر دُگم افراطی می‌گوید؛ تفکری که بی محابا انسان‌ها را قربانی می‌کند و آبیار در کنار روایت داستانی خود، هوشمندانه نهیبی به علت‌های شکل گیری آن زده است.

آرمین رحیمیان بازیگر نقش عبدالمالک ریگی در قسمت نخست این مصاحبه از ویژگی‌های این کاراکتر گفت و پدرام شریفی نیز تجربه‌های خود در مواجهه با اهالی سیستان و بلوچستان به‌عنوان قربانیان اصلی تفکر عبدالمالک ریگی را مرور کرد.

در بخش دوم این گفتگو این ۲ بازیگر از سیر تحول یک مرد عاشق پیشه و تبدیل شدن به یک جنایتکار می‌گویند و شرایط سخت کار در بنگلادش را مرور می‌کنند. گفتگو با بازیگران فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» را در ادامه می‌خوانید؛

 یک بُعد مهم از داستان فیلم تصویر خانواده منصوری (فائزه و شهاب) است که دو فرزند آن‌ها قربانی تفکر انحرافی عبدالمالک ریگی می‌شود؛ خانواده‌ای که سال‌ها بعد دوباره فاجعه را روی پرده می‌بینند. با آن‌ها برخوردی داشته‌اید؟

پدرام شریفی: من تا لحظه اختتامیه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر، هیچ دیداری با خانواده منصوری نداشتم و بعد از آن هم دیداری حاصل نشد. در روز اختتامیه برخورد عجیب و غریبی با هم داشتیم که من کلمه‌ای برای توصیف حسم در آن دیدار پیدا نمی‌کنم. نمی‌خواهم بگویم اذیت شدم، ولی اتفاق احساسی خیلی عجیبی بود و مادر خانواده منصوری حس عجیبی به من و الناز شاکردوست داشت. من اصلاً نمی‌توانم تصور کنم که ایشان وقتی فیلم را دیدند در چه شرایطی قرار گرفتند.

لحظه بسیار عجیبی بود؛ به‌خصوص که شهاب وضعیت تلخ و پیچیده‌ای داشت. برای من کاراکتر شهاب در فیلمنامه‌ای که خواندم به این صورت بود که او پر از انرژی و انگیزه برای زندگی بوده است. البته این را هم باید بپذیریم که ما فیلم ساخته‌ایم نه مستند؛ بنابراین او در اینجا کاراکتری است که عشق بازیگری دارد، عاشق سینمای هند است و… که این موارد برای من جذاب بود.

یادم است وقتی به دفتر خانم آبیار رفتم با هم صحبتی کردیم، می‌گفتند شهاب شخصیتی است که لهجه یک منطقه خاص از تهران را دارد و دیگر ویژگی‌های او را برای من تشریح می‌کردند. بعد از آن ملاقات به دنبال این بودم که این شخصیت را پیدا کنم. البته همان جا به من گفتند که شهاب قصه از تو هیکلی‌تر است از همین رو ورزش کردم و به صورت موازی به دنبال ویژگی‌های شخصیتی او بودم.

شریفی: می‌خواستم رگ خواب مخاطب را به دست بگیرم اصلاً راهی نبود که یک پله عقب‌نشینی کنم، چون اگر کارم نمی‌گرفت در لحظه‌ای که عبدالمالک سر شهاب را می‌برید برای تماشاگر، بود و نبود شهاب فرقی نمی‌کرد
من همیشه به این فکر می‌کردم که اگر جوانی در دور و بر من فوت کند چه زمانی خیلی ناراحت می‌شوم؟ به این پاسخ رسیدم که وقتی در کاراکتری امید و آرزو بیشتر باشد، مرگ او بیشتر حالمان را بد می‌کند. شهاب از این جنس بود. او بی‌تاب زندگی کردن و به دنبال این بود که به هدفی برسد من هم سعی کردم چنین ویژگی را در شهاب بگنجانم.

شهاب سکانس‌های کمی داشت و وقتمان برای پرداختن به او کم بود، ولی در همان سکانس‌های کم، شخصیت او به درستی نشان داده شد. من هم مدام سعی می‌کردم تماشاگر، شهاب را در همان زمان کم دوست داشته باشد. برای مثال در سکانس خواستگاری در مجموع ۵ پلان از شهاب وجود دارد، ولی در همان پلان‌ها سعی کردم کاری کنم که تماشاگر بگوید او چقدر شخصیت جالب و بامزه‌ای دارد.

می‌خواستم رگ خواب مخاطب را به دست بگیرم، اصلاً راهی نبود که یک پله عقب‌نشینی کنم، چون اگر کارم نمی‌گرفت در لحظه‌ای که عبدالمالک سر شهاب را می‌برید برای تماشاگر، بود و نبود شهاب فرقی نمی‌کرد و در آن لحظه آه مخاطب از این اتفاق بلند نمی‌شد. تعجب و آه مخاطب زمانی بیشتر بلند می‌شود که این صحنه کات می‌خورَد به بازی درجه یک شبنم مقدمی و آن لحظه بسیار خوب از آب در می‌آید.

از همین رو می‌توانم بگویم تجربه بسیار خوبی برای من بود، چون پیش از این نقش مکملی بازی کرده بودم که بعد از تماشای فیلم از کاستن آن به خاطر زمان فیلم ناراحت شده بودم، ولی اینجا وقتی نقش خودم را دیدم خدا را هم شکر کردم.

 از پلان‌هایتان کم شده بود؟

- شریفی: خیلی کم.

 چقدر برای شهاب وزن اضافه کرده بودید؟

شریفی: تقریباً ۵ کیلو.

 آقای رحیمیان شما هم مواجهه‌ای با خانواده منصوری نداشتید؟

رحیمیان: من خیلی دوست داشتم که با مادر خانواده منصوری همکلام شوم، ولی متاسفانه شرایط جوری پیش رفت که این اتفاق رخ نداد. البته ترجیح خودم هم همین بود که دیداری رخ ندهد به ویژه اینکه در اختتامیه دیدم که مادر شهاب و فائزه دچار یک قلیان احساسات شد و الناز شاکردوست و پدرام هم احساساتی شدند.

مادر خانواده منصوری وقتی الناز را دید او را بغل کرد و با گریه به او گفت: «فائزه» و در مواجهه با پدرام هم همین گونه بود. در این میان به این فکر کردم که اگر با او دیدار کنم ممکن است حالش بد شود.

در اتاق وی‌آی‌پی هم مدام با خودم کلنجار می‌رفتم که بروم و از نزدیک با این مادر دیدار داشته باشم یا نه و مدام به این فکر می‌کردم که چه بر سر این خانواده آمده و چه باری از غم را به دوش کشیده‌اند، اما در نهایت نشد که من با مادر فائزه و شهاب دیدار داشته باشم.

 ما در این فیلم با یک سیر تحول رو به رو هستیم؛ مردی که عاشق پیشه و شاعر مسلک است و به گفته خودش با مصیبت فائزه را به‌دست آورده است و اتفاقاً مشکل مالی هم ندارد، اما رفته‌رفته آنقدر تغییر می‌کند که از آن همه دلدادگی روی برمی‌گرداند و آن حادثه هولناک را رقم می‌زند. نظر خودتان درباره روند شکل‌گیری این تحول در فیلم چیست؟

شریفی: فیلم می‌خواهد همین را مطرح کند که یک تفکر دگم و ایدئولوژی افراطی می‌تواند چه بلایی بر سر بهترین و عزیزترین لحظات ما و انسان‌های دور و بر ما بیاورد. این همان ایده فیلم است که بسیار جهان شمول و انسانی است؛ موضوعی که همه در هر کجایی متوجه آن می‌شوند، چون همه آدم‌ها عشق را می‌فهمند و به نوعی با تفکر افراطی مواجه هستند. تفکر افراطی تنها به این معنی نیست که حتماً سر کسی بریده شود، برای مثال وقتی شما حتی یک قانون را به صورت افراطی اجرا می‌کنید شما هم یک شخص افراطی می‌شوید و اگر موقعیت و قدرتش را داشته باشید همانقدر خشونت خواهید داشت. به نظرم این حرف کلی فیلم است.

شریفی: فیلم می‌خواهد همین را مطرح کند که یک تفکر دگم و ایدئولوژی افراطی می‌تواند چه بلایی بر سر بهترین و عزیزترین لحظات ما و انسان‌های دور و بر ما بیاورد
برای عبدالحمید برادر عبدالمالک هم همین اتفاق رخ می‌دهد. هرچند او یک فرد شاعر مسلک است که ساز می‌زند و عاشق است، اما با برادری مواجه می‌شود که از خودش کوچک‌تر، اما کاریزماتیک‌تر است، به شدت جدی است و در خیلی از موارد قدرت دارد بنابراین وقتی از سوی برادرش تحقیر می‌شود رفته‌رفته تبدیل به کاراکتری می‌شود که نباید بشود و آن عشقی که آن همه برایش زحمت کشیده تبدیل به طعمه‌ای برای عبدالمالک شود.

در این میان خود عبدالحمید هم قربانی می‌شود، زیرا انگار نه آن همه هوش و آگاهی دارد که متوجه کارهایش شود و نه دانش درستی درباره زیستن، همین باعث می‌شود که عبدالمالک به راحتی روی او تاثیر بگذارد، او را تحقیر می‌کند، به او می‌گوید تو با کفار ازدواج کرده‌ای و عبدالحمید به خاطر نداشتن آگاهی مورد شست و شوی مغزی قرار می‌گیرد و سرنوشت او هم تراژیک می‌شود؛ عبدالحمید هم یک قربانی است؛ قربانی تفکر و خواسته‌های عبدالمالک.

رحیمیان: کاراکتری مثل عبدالحمید که دچار مسایلی مثل افراطی‌گری می‌شود، دیگر راه چاره ندارد. در فیلم هم می‌بینیم که عبدالمالک به یک باره بر سر عبدالحمید آوار نمی‌شود او از پیش وجود داشته، اما انگار عبدالحمید می‌خواسته است راهی برای جدایی از برادرش داشته باشد.

وقتی مساله عشق پیش می‌آید افراطی گری خودش را نشان می‌دهد برای مثال در جایی می‌بینیم که عبدالمالک به او می‌گوید فائزه «سبک مرام» است، حجابش بد است و … و این موارد را به مسائل بزرگ تبدیل می‌کند هرچند گوش عبدالحمید از این حرف‌ها پر است، ولی رفته رفته قضیه تغییر می‌کند و انگار موجی ایجاد می‌شود که برادر‌های دیگر هم گرفتار می‌شوند در این میان به نظر می‌رسد عبدالحمید هم «باید» با این موج همراه شود؛ این موج همان تفکر افراطی است.

جالب است که بگویم من مصاحبه‌ای از عبدالحمید خواندم که از او سوال شده بود چرا این کار‌ها را کرده است و عبدالحمید با لکنتی در ابتدا گفته بود عبدالمالک به هر حال برادر بزرگ‌تر من است و بلافاصله جمله‌اش را تصحیح کرده و گفته بود برادر کوچک‌تر من بود و به من کار‌ها را دستور می‌کرد. همین لکنت و جا به جایی بزرگ‌تری و کوچک‌تری نشان می‌دهد که عبدالمالک در ذهن عبدالحمید بزرگ‌تر جلوه می‌کرده است و حتی در ادامه جمله احمقانه و بی معنی «بزرگی به کوچکی نیست» را بیان کرده بود! دلیل این موضوع همین است که عبدالحمید به درستی آموزش ندیده و از بچگی درگیر همین تفکر بوده و در نهایت این موج او را با خود همراه کرده است.

 در حالی که «شبی که ماه کامل شد» یک فیلم سخت است، اما این فیلم را یک کارگردان زن به تصویر کشیده است، تجربه همکاری با نرگس آبیار چگونه بود؟

رحیمیان: گاهی از این تعجب می‌کنم که همه از اینکه کارگردان این فیلم یک زن است، تعجب می‌کنند. او یک فیلم سخت ساخته و هر کارگردان دیگر هم بخواهد می‌تواند یک فیلم سخت بسازد البته گاهی من خودم می‌آمدم و به خانم آبیار می‌گفتم شرایط سخت است و او به من لبخند می‌زند.

شریفی: من پیش از این در فیلم سخت کار کرده بودم، اما در این فیلم دیدم که خانم آبیار با چه سختی کار می‌کند. این را هم باید بگویم که خانم آبیار بسیار خوب فیلمنامه‌نویسی و حس را می‌شناسد. این فیلمنامه جزو معدود فیلمنامه‌هایی بود که وقتی آن را می‌خواندم تنها با خواندنش و بدون تخیل کردن احساسم برانگیخته می‌شد در کنار این موضوع خانم آبیار به خوبی متوجه حس می‌شود برای مثال من بامزگی شهاب را تا آن صحنه‌ای که من و آرمین در آن بیابان غذا می‌خوردیم، آورده بودم، چون نمی‌خواستم تماشاگر متوجه شود که شهاب قرار است بمیرد، به همین دلیل می‌خواستم این بامزگی را حتی در خوردن غذا داشته باشم.

شریفی: یکی از دوستان ما حدود یک سال بود که سیگار را ترک کرده بود، اما آنجا سیگاری شد البته نه به خاطر سختی کار بلکه از سیگار به عنوان عود استفاده می‌کرد یعنی سیگار را روشن می‌کرد که بوی وحشتناک محیط را تلطیف کند!
در جایی بعد از صحبت‌های عبدالمالک که برخی حقایق را می‌گفت: باید به گونه‌ای بازی می‌کردم که انگار آن لقمه در دهانم زهرمار می‌شود حتی در همین صحنه خانم آبیار به من گفت: چگونه این لحظه را به تصویر بکشم و این موضوع را با حرکات دهانش به من نشان داد که خیلی خنده دار بود و حس زیادی داشت.

او به شدت کارگردانی محترم و کاربلد است. برخی از کارگردان‌ها به گونه‌ای هستند که گویا کارگردانی برای آن‌ها موقعیتی است برای اینکه جور دیگری باشند و خود را جور دیگری نشان بدهند، ولی خانم آبیار به قدری ریلکس و با احترام برخورد می‌کرد که کار را لذت بخش می‌کرد.

 «شبی که ماه کامل شد» لوکیشن‌های بسیار سختی هم داشت برای شما کار در این لوکیشن‌ها سخت نبود؟

شریفی: این فیلم در سیستان و بلوچستان و بنگلادش ضبط شده است. بخش مربوط به ایران هرچند سخت بود، ولی زیبایی‌های خود را داشت، اما امیدوارم مسیر کسی به بنگلادش نیفتد (با خنده). یکی از دوستان ما حدود یک سال بود که سیگار را ترک کرده بود، اما آنجا مجدد سیگاری شد! البته نه به خاطر سختی کار بلکه از سیگار به عنوان عود استفاده می‌کردیم یعنی سیگار را روشن می‌کرد که بوی وحشتناک محیط را تلطیف کند!

از سوی دیگر بنگلادش یک لوکیشن بسیار کثیف داشت و همه ما در پانزده روزی که آنجا بودیم مسموم شدیم. ضمن اینکه هوا به شدت شرجی بود و آن‌ها هم غذا‌های منحصر به فرد خودشان را داشتند و جالب‌تر اینکه این شهر اصلاً شهرداری نداشت که همه این‌ها کار را سخت می‌کرد.

رحیمیان: جالب این است که من یک ماه قبل از اینکه با این گروه همراه شوم، در تئاتری بازی می‌کردم که شخصیت این تئاتر از داکا پایتخت بنگلادش آمده بود درست بعد از این تئاتر من به بنگلادش رفتم فکر می‌کنم احتمال این موضوع یک در میلیارد است، ولی این اتفاق برای من رخ داد. (با خنده)

 به نظر می‌رسد بعد از این نقش پیشنهاد‌های مشابه زیادی به شما شده، درست است؟

رحیمیان: بله از این پیشنهاد‌ها زیاد داده شد البته نه شبیه عبدالمالک. برای مثال نقش یک فرمانده گروه جاسوسی به من داده شد در حالی که من می‌خواهم کمی از این فضا فاصله بگیرم. حتی برای مثال واقعاً دوست دارم نقش یک ترنس را در تجربه بعدی‌ام بازی کنم.

شریفی: این فیلم برای من حال و هوای خاصی داشت و این کاراکتر از همه لحاظ از من دور بود، اما خوشحالم که توانستم کاری کنم دیگران متوجه بخشی از توانایی من بشوند.

 در پایان اگر نکته‌ای دارید بفرمایید.

رحیمیان: امیدوارم بساط این تفکر افراطی در هر نقطه جهان برچیده شود و دنیای ما دنیایی پر از عشق باشد.

شریفی: من هم امیدوارم فیلم به خوبی دیده شود و برای مردم بلوچستان و مردم مناطق محروم راهگشا و جرقه‌اای برای رسیدگی به افرادی باشد که در شرایط سخت زندگی می‌کنند و چتر حمایتی برایشان ایجاد شود. اگر این اتفاق رخ دهد فیلم رسالت خود را انجام داده است. می‌دانم که خانم آبیار هم این دغدغه را دارد.
منبع: مهـــر
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۴۶
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۱
4
101
خدا عبدالحمید وعبدالمالک ریگی رو به درک واصل کنه ان شاءالله عذابشونو زیاد کنه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۳
اون دو نفر هم قربانی بودن، قربانی فقر و تبعیض، من هم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم، امیدوارم خدا از گناهان همه ما بگذره
Mohsen rojhaniyan
| Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۸
در برابر قربانی بودن برادران ریگی با شما کاملا مخالفم چون ادمی که نام خدا رو به زبون بیاره و چنین کار هاییرو انجام بده قربا نی نیست . به کسی می گن قربانی که اول این کار هارو بکنه و اجازه بده بهش بگن که کارش اشتباهه نه این که هر کی ازش بد بگه رو ترور کنه .
ادوین
| Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۴ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
هوم
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۵ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۳ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۵
7
67
این فیلم فوق العاده است واقعا تاثیرگذاره.آقای شریفی نقش شهاب واقعا توانستند تاثیرگذار باشند.صحنه سربریدن شهاب غم انگیزترین قسمت فیلم بود
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۴۵ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۹
وااااقعن عالی بود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۳ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۷
1
8
الهی
ناشناس
|
United States of America
|
۱۰:۲۸ - ۱۳۹۸/۰۹/۳۰
2
7
خدای من
زینب
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۲
2
57
چه شهابهایی قربانی طرز تفکر ریگی به شهادت رسیدند .خدا لعنت کند عبدالمالک ریگی و کسانی که دست به همچین قتلهایی میزنند.داغ دلمان تازه شد با خواندن مرگ شهاب .ما هم عزیزی مثل شهاب از دست دادیم .
آریا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۴
13
37
لعنت به همه ریگیها اونا به جز شهاب و فائزه صدها سربازو ایرانی رو کشتن کاش اعدامشون نمیکردن میزاشتن خانواده شهدا ریز ریز شکنجشون میکردن
پاسخ ها
ن
| Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
لعنت به همه ریگی ها؟
پس اگه اینجوریه تو حتی به فرزندان فائزه هم لعنت فرستادی
ایرانی
| Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۸
یعنی چی همه ریگی ها خانم آبیار در این فیلم خودش رو کشت تا نشون بده همه ی بلوچ هاشبیه این مرتد نیستند واقعا براتون متاسفم شما خیلی جاهل هستید مردم ریگی بارها مخالفت خودشون رو با این فرقه افراطی اعلام کرده بودند این حرف شما خیلی وقیح هست شما از ریگی هاچه می دونید که این طور قضاوت می کنید
علی احمدی
| Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۹
ریگی فقط عبدالمالک و عبد الحمید و خونوادش نیست،یکی از بزرگترین طوایف استان هست که بزرگی و پراکندگی این طایفه حتی در افغانستان و پاکستان هم کشیده شده،من سال های سال هس ک با این مردمان زندگی میکنم،اگر بگیم انسانهای واقعا نیکو سرشتی هستند الحق هم ک چنین هستبیراه نگفته ایم بینهایت بافرهنگ و میمهان نواز و مهربان،و حتی از جمله طوایفی هستند که با شیعیان هم وصلت شدن!!!،بخاطر اعمال شوم دو یا چند نفر نیاییم کل اونها رو انگ های پوچ و واهی بزنیم!!!اگر دیگران حالا گول خوردن یا شرایط یا هر مساله ای اونها رو به انحراف و انحطاط کشونده،ما که خودمون رو پاک میدونیم لاقل با اخلاقمون و انسانیت مون باعث نجات اینها بشیم نه اینکه با تعصب و ترویج خشونت به این مسایل ابعاد بیشتر بدیم و گسترده تر کنیمشون
با تشکر
الهام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۴
2
32
اقای شریفی سکانس های خیلی کمی بازی کردن ولی اون صحنه ی کمی که سرش رو بریدن تاثیر گذار ترین و گریه دار ترین صحنه بود من از وقتی فیلمو دیدم فقط به شهاب و گریه های مادرش پشت تلویزیون فکر میکنم خدا از اینجور ادما نگذره
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۰۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۵
1
23
واقعا فیلم فاخر و تاثیر گذاری بود .یه خسته نباشید میگم به تمام عوامل وقتی که ماه کامل شد
Maryam
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۰۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۶
0
17
من دو روز پیش این فیلم رو دیدم خیلی گریه کردم واقعا تمام بازیگران این فیلم نقششون رو بازی کردن مخصوصا شنبم و الناز
Ebi s rad
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
3
20
واقعا فیلم خوش ساخت و از ابعاد مختلف قوی و منحصر به فرد بود سکانس های بی‌نظیری که هر انسانی را تحت تأثیر قرار داده و وحشیگری و گرگ صفتی تکفیری های جاهل و دگم را به تصویر کشیده و نشان می‌دهد که این تفکر غلط از یک آدم عاشق پیشه و شاعر مسلک چه دیو و هیولایی می سازد....
اصغر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۰۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
3
10
خداخیرتون بده بااین فیلم بی نظیر
مهسا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۴۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۸
2
8
عالیه... یعنی عااالی... من از وقتی این فیلم رو دیدم ب هیچ وجه از جلوی چشمام کنار نمیره... و فقط ب عبدالحمبد و عشق آتشینش فک میکنم و لعنت میفرستم ب عبدالمالک ک چجوری یک ادم بد در یک خانواده میتونه تمام افراد رو تحت الشعاع قرار بده ک اگه مالک نبود و موریانه ی ذهن حمید نمیشد... هنوز هم ان زندگی عاشقانه ادامه داشت.... و شدید نگران بچه ها بودم.. ک متوجه شدم یکی از دو قلوها و پسربزرگ فائزه و حمید در کنار مادر بزرگشون زندگی میکنن...
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۰
4
12
هوتن شکیبا هم خیلی طبیعی و رسا نقش برادر عبدالمالک را بازی کرد . دو دلیها و در نهایت اینکه می دانست به هرحال دیگر جایگاهی در قلب فایزه ندارد و شستشوی مغزی ای که شده بود همه و همه خیلی واضح و طبیعی در فیلم نمایش داده شد .‌به نظر می رسید ذاتا نباید خیلی بد باشد ولی هم سختی شرایط و هم افکار پلید و سلطه گر برادر بر او فایق شد .
مائده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۲
1
13
فیلم فوق العاده قوی بود 1- به خاطر اینکه بازیگرانش خوب بودند 2 - چون فیلم بازسازی یک رویداد واقعی بود
به هر حال دست همه ی عوامل سازنده ی فیلم درد نکنه که تونستن صدای این اتفاق رو به گوش مردم برسونن
پاسخ ها
مسلم
| Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۸/۱۱/۰۹
خدا کنه مردم به یه سطح آگاهی برسن که بدونن انحراف عقیده چه مصیبتی به بار دارد
الهه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
2
23
خدا لعنتشون کنه حتی نمیتونم یه لحظه خودم جای مادر شهید بزارم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳
4
18
خدا لعنت کنه برادران ریگی
مسعود پناهنده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۵۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۲۶
2
27
خدا روح فائزه و شهاب منصوری رو شاد کنه که واقعا غریبانه و مظلومانه شهید شدند اونم فرزندان مادری که اینقد مظلومه و خدا حافظ سربازای گمنام امام زمان (عج) باشه که این کفتارها و کلی از مردم بیگناه را بی گناه شهید کردند...و ممنون از همه بازیگران این فیلم و نرگس آبیار واقعا نمونه اید ممنون از شما
امیر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۵۲ - ۱۳۹۸/۱۲/۱۳
1
9
فیلم جالبی بود پیشنهاد میکنم ببینید
نادیا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۰۳ - ۱۳۹۸/۱۲/۲۶
3
8
ای خدا بگم چیکارتون کنع با ابن فیلماتون دو روزه مثل چی زار میزدم ولی خیلی خوب بود دلم میخواست قسمت دو شم می ساختین انجایی کع دیتگیر میشن واعدام میشن
قاسم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۳
2
7
خدا لعنت کند ظالم و این گروههای افراطی و تکفیری را
رها
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۳
1
16
باوجودیکه اهل فیلم و تلویزیون نیستم وروح حساسی که دارم فیلم رو نصفه نیمه دیدم و فیلم قوی و خوبی بود.
کاش میشد یه کم بیشتر به شهرهای مرزی اهمیت داده بشه که شغل اول و اخرشون نشه قاچاق!نشه کولبری نشه بردگی برای پول!
کاش یه کم روی برابری زن و مرد بیشتر کار بشه و فرهنگ سازی بشه که دربعضی نقاط ایران زن ها سلطه میکنند و مردها برده و در بعضی جاهای دیگه برعکس مثل خانواده ریگی، شاید اگه احترام زن در خانواده بیشتر میبود و به مادرشون احترام میزاشتن و بعنوان بزرگتر ازش حساب میبردن تا خرخره توو لجن فرو نمیرفتن.

کاش ایران آباد میشد، کاش
Maryam
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۵:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۲
1
3
درود بر سربازان گم نام امام زمان که با تلاش هاشون امنیت و ارامش رو به جهان هدیه دادند.و به امید نابودی تمام تکفیری های جهان مخصوصاا داعش و طالبان و مزدورای حامی انها به زودی انشالله.فراموش نکنیم که چه بسیار جونای مثل شهاب از دست دادیم و کم نیستند مادرانی که فرزندانشون برای این گونه تفکرات انحرافی از دست دادن در سرتا سر جهان.
اعظم رضوی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۲
3
1
انقدر فیلم وحشتناک بود که جرات دوبار دیدنش را ندارم و فکرش باعث میشه موهای تنم سیخ بشه ولی خوبه قسمت دوم ان ماجرای یچه ها باشه و یک سری ابهامات هم داشت که اطلاعات چطوری پیگیر بودن
ناشناس
|
Germany
|
۱۸:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۴
1
2
فیلم خیلی فاخروقشنگی بود به خانم ابیار و دیگر عوامل سازنده خسته نباشید میگم و امیدوارم خدا به دل داغدلر اینمادر صبر زینبی بده به نظر من اعدام اون هم یه بار برای حمید کم بود بایدمیدادن دست مادر فائزه که خودش با دستاش تکه تکهش کنه
آرش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۷
0
3
سلام واقعا خسته نباشی میگم به همه عوامل این برنامه و تسلیت میگم به خانواده منصوری من که به شدت از این فیلم خوشم اومد ولی در جون سخته برا همچین مادر صبوری انشالا که همچین آدمایی انگلی باید از جامعه ما نابود کردند ریگیها
Faeze kazemi
|
Germany
|
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۸
0
3
بازي خوبي داشتند هر دو
پری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۵
0
0
عالی بودعالی عالی خداخیرتون بده دست همتونومیبوسم بارهااین فیلمونگاه کردم ومیکنم وخیلی گریه کردم خداصبربده ب مادرشون مایم یه برادرجوان سربازازدست دادیم حال این خانواده روخوب درک میکنیم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۸ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۹
0
0
واقعااااا فیلمی معرکه و خیلییی عالی هستش و البته تلخ و غمگین همه بازیگران خیلی خوب بازی کردن مخصوصا الناز شاکردوست و هوتن شکیبا و واقعا به مادر شهاب و فائزه صبر بده و ممنون از تمام زحمات برای ساختن این فیلم
بیننده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۶
0
0
فیلم خیلی خیلی زیبا و تاثیر گذاری بود. منی که یه فیلمو به زور حوصلم میاد ببینم این فیلمو پنج بار دیدمو حتی دانلودش کردم. واقعا دست خانم آبیار و خانم شاکردوست و هوتن شکیبا درد نکنه. ولی یه شکایت داشتم اونم اینه که نزدیکه چهل دقیقه از فیلمو سانسور کردن که کوتاه بشه. به نظرم باید فیلم کاملی که تحویل جشنواره دادید رو در اختیار مردم هم بزارید که کسی نگه این کجاش سیمرغ میخواست. صحنه های ماه عسل فائزه و حمید واقعا عاشقانه و احساسی بود. حیف شد که از فیلم برش دادین
آبتین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
0
3
ریگیها ماییم اما ما مدل بی قدرتشونیم.هرکداممون قدرت اندک پیدا کنیم همو میدریم و میکشیم.همه ی ما مسول همه ی کشتارها در جهانیم و دست همه ی ما آلوده است .نگاهی بیاندازیم به رفتارهامون با خانوادمون و همسایه و دیکران.کسی رحم وشفقت نداره .عشق مُرده.
ابراهیم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۵
0
4
ریگی های زیادی در جای جای ایران وجود دارند
خود شمای خواننده یک ریگی میتونی باشی ، اگر در فضایی زندگی کنی که تبعیض نژادی ، قومی ، مذهبی وجود داشته باشه
مردم خیلی از استان های مرزی کشور مثل خوزستان ، کردستان ، بلوچستان ، خراسان ، در تبعیض های مختلفی قرار دارند
که روزی ممکنه باعث یک حرکت افراطی انتقام جویانه بشه
باید جلوی حس افراطی گری رو گرفت باید کشور رو متعادل مدیریت کرد ، وحدت کلمه باید در عمل اجرا بشه
اقتصاد باید برابر تقسیم بشه ، رفاه اجتماعی ، مساوات در برخورداری از فضای مذهبی ، امنیت علمای دین و مذهب ، احترام به عقاید قومی و قبیله ای باید رعایت بشه
باور کنید زمانی یک جریان افراطی شکل میگیره که از اون جامعه فاصله گرفتیم یا تحت فشار گذاشتیم
امیدوارم در هیچ جای کشورمان و جهان شاهد نژاد پرستی ، و تبعیض و جریان های افراطی نباشیم
آرزوی سربلندی ایران و ایرانی رو دارم ، در کنار هم و برای هم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۶ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
0
1
نوروزی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۵/۱۷
0
0
واقعا خیلی فیلم تاثیر گذاری بود دست همشون درد نکنه
ناهید رضازاده
|
Poland
|
۰۱:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۲
0
2
نوشته فائزه متولد ۱۳۶۱ و در سال ۱۳۷۸ ازدواج کرده پس موقع ازدواج ۱۷ ساله بوده و در سن ۱۹ سالگی پسرش را به دنیا میاره و در سن سن ۲۳ سالگی دو قلوها را و در سن ۲۴ سالگی به شهادت میرسه
ناشناس
|
Netherlands
|
۰۳:۰۰ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۸
1
1
ببخشید این مادر چرا دخترش رو تو سن کم عروس ریگی ها کرده؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
کارن
| Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۴۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۲
بچه بالغ و عاقل بود ازدواجش چه مشکلی داره؟
مریم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۱۵ - ۱۴۰۰/۱۲/۱۱
0
0
فیلم عالی بود باید واقعیت‌ها در جامعه توسط فیلم به تصویر کشیده شوند
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار