تشدید کارزار اقتصادی کاخ سفید علیه مردم ایران با تحریم شرکتهای پتروشیمی در آستانه سفر شینزو آبه نخستوزیر ژاپن و وزیر خارجه آلمان به تهران در شرایطی صورت میگیرد که ترامپ در سفر هفته قبل خود به ژاپن با استقبال از سفر آبه به تهران اظهار امیدواری میکند که آبه با استفاده از روابط خوبی که با ایران دارد، باب گفتوگوی میان ایران و امریکا را باز کند. به گزارش بیبیسی ترامپ در کنفرانس خبری مشترک با نخستوزیر ژاپن گفته بود که در پی تغییر حکومت ایران نیست و از امکان میانجیگری توکیو میان تهران و واشنگتن استقبال میکند. همین مطالبه را پمپئو در سفر به اروپا، با کشورهای اروپایی در میان میگذارد.
کاخ سفید در کنار فعالسازی ژاپن برای میانجیگری چند کانال دیگر را نیز فعال کرده است که رادیوفردا از فعال شدن شش کانال سخن به میان آورده که در میان آنها هم از کشورهای منطقه دیده میشود و هم آلمان و ژاپن به عنوان دوقطب بزرگ اقتصادی در غرب و شرق که خود البته انگیزه زیادی برای پیگیری منافع اقتصادی و تقویت موقعیت سیاسی خود در جهان از این مسیر دارند. اما در این میان سؤال اساسی که مطرح است این است که چرا کاخ سفید در عین تلاش برای اعزام میانجی با اقداماتی نظیر تشدید تحریمهای اقتصادی ازجمله تحریم شرکتهای پتروشیمی ایران، عملاً بهگونهای عمل میکند که این حرکتهای میانجیگرانه از پیش با مشکل مواجه شود.
در این زمینه به چند احتمال میتوان اشاره کرد.
۱- اختلاف در تیم ترامپ در کاخ سفید و رقابت میان دستگاهها نظیر وزارت خزانهداری، وزارت خارجه و مشاور امنیت ملی و لابی صهیونیستی و حتی عربی یکی از دلایل این مواضع متضاد است و نشاندهنده دست برتر تندروها در این مواجهه است. چرا که به دلیل تحریم قبلی بسیاری از این شرکتها، اقدام اخیر وزارت خزانهداری در تحریمهای شرکتهای پتروشیمی ایران بیشتر جنبه سمبلیک داشته و تعجیل چند روزه و اعلام آن قبل از سفر نخستوزیر ژاپن و وزیر خارجه آلمان، تأثیری در شرایط اقتصادی ایران نداشته و تنها مسیر آنها را برای گفتوگوها سختتر میکند.
۲- در نقطه مقابل برخی را نظر بر این است که افزایش سطح تحریمها به قول پمپئو سختتر کردن کارزار اقتصادی علیه ایران، قدرت چانهزنی میانجیها را افزایش داده و آنها در گفتوگو ابزارهای بیشتری برای امتیازگیری از ایران دارند. این همان تاکتیکی است که رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاهی، از آن بهعنوان «مذاکره در سایه راهبرد فشار» نام بردند.
۳- سردرگمی و استیصال دستگاه سیاست خارجی امریکا در نحوه مواجهه با ایران دلیل دیگری است که نشانههای آن را در بسیاری از تصمیمات کاخ سفید در ماههای اخیر علیه ایران میتوان دید که البته ریشه آن را باید نقش سهمخواهی لابیهای متعدد صهیونیستی، غربی و مرتجعین منطقه در سیاست خارجی امریکا دانست که سبب شده است موقعیت دستگاه تصمیمسازی و تصمیمگیری این به اصطلاح ابرقدرت جهانی به شدت نزول کند و از اعتبار بیفتد.
اما فارغ از دلایل و زمینههای رفتار امریکاییها و میانجیهای متعددی که بر خط شدهاند، در نوع و نحوه واکنشهای ایران نکاتی چند قابل ذکر است:
الف: تلاش امریکاییها در فرستادن میانجیهای متعدد به سمت ایران به هر دلیل، ناشی از اذعان بر شکست راهبردهای گذشته است که مصداق آن را در سخنان ترامپ علیه ایران در هفتههای اخیر و یا عقبنشینی پمپئو از شروط دوازدهگانهاش میتوان دید. این امر طبعاً موقعیت دستگاه سیاست خارجی ایران را در مواجهه متمایز کرده و در گفتوگوها باید مورد توجه قرار گیرد.
ب: هرگونه ذوقزدگی نسبت به این سفرها که ممکن است نتیجهای نیز به همراه نداشته باشد ممکن است به ایجاد شوک در عرصه اقتصادی بینجامد که طبعاً میتواند در روند تصمیمات و برنامههای اقتصادی دستگاهها که باید خود را برای تحقق اهداف اصلی اقتصادی کشور آماده کنند، تأثیر معکوس بگذارد.
ج: از کشورهایی هم که گام در راه میانجیگری گذاشتهاند، انتظار این است که فراتر از منافع امریکاییها پیامدهای سیاستهای یکجانبهگرایانه امریکا را در نظر داشته و مبتنی بر آن و مصالح کشورهای متبوع خود و کشورهای منطقه ایفای نقش کنند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در روزهای اخیر و در دیدارهای مختلف نقشه راه کشور در مذاکرات پیش رو را ترسیم نمودهاند. معظمله در دیدار اساتید دانشگاهها با اشاره به جریانسازی رسانهها در مورد مذاکره با ایران با تأکید بر اینکه ایران به جز امریکا، برای مذاکره با دیگر کشورها مشکلی ندارد و با اروپاییها و دیگران مذاکره میکند یادآور شدند که مسئله اصلی در مذاکرات موضوع مذاکره است، ما در مورد هر موضوعی مذاکره نمیکنیم و موضوعات ناموسی و اساسی انقلاب همچون توان دفاعی کشور نمیتواند موضوع مذاکره باشد.
د: مقام معظم رهبری در عین حال تنها راه مقابله با تاکتیک امریکاییها در «مذاکره در سایه راهبرد فشار» را استفاده از اهرمهای فشار در برابر آن دانسته و یادآور شدند: امریکاییها معمولاً برای رسیدن به اهداف خود یک راهبرد دارند و یک تاکتیک، راهبرد آنها فشار با هدف خسته کردن طرف مقابل است. از مذاکره به عنوان مکمل فشار استفاده میکنند تا به خواسته خود برسند. این مذاکره، در واقع مذاکره نیست بلکه وسیلهای برای چیدن محصول فشارهاست.
هـ: در روند تحرک میانجیها، مسئولین دستگاه دیپلماسی باید نسبت به تاکتیک فشار نیابتی توجه داشته باشند که آنها تلاش نکنند نیابتاً فشار امریکاییها را به مردم و مسئولان تحمیل کنند. راهبرد مقابل همان است که رهبر معظم انقلاب در همان دیدار تأکید نمودند که: اگر فریب «دعوت به مذاکره» امریکاییها خورده شود و از اهرمهای فشار استفاده نشود، نتیجه لغزیدن و باخت قطعی است. ایشان سپس یادآور میشوند اگر از اهرم فشار به موقع استفاده نشود، طرف مقابل، چون میداند با هزینه و ضرری مواجه نمیشود موضوع را بدون هیچ عجلهای ادامه خواهد داد، اما اگر از ابزار فشار استفاده شود، به فکر خواهد افتاد تا کاری انجام دهد.