کد خبر: 957258
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۳:۱۴
گفت‌وگوی «جوان» با نویسنده کتابی که اسارت ۶۱ آزاده را روایت می‌کند
کتاب «زمان ایستاده بود» که از سوی انتشارات پیام آزادگان منتشر شده بود، اردیبهشت ماه امسال در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران رونمایی شد. در این کتاب که گردآوری و نویسندگی آن را فرزانه قلعه‌قوند، معاون پژوهشی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان بر عهده داشته است.
زینب امجدیان
سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: کتاب «زمان ایستاده بود» که از سوی انتشارات پیام آزادگان منتشر شده بود، اردیبهشت ماه امسال در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران رونمایی شد. در این کتاب که گردآوری و نویسندگی آن را فرزانه قلعه‌قوند، معاون پژوهشی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان بر عهده داشته‌است، روایت اسارت ۶۱ آزاده سرافراز آمده است. این کتاب پنجمین اثر نویسنده و سومین کار وی در حوزه دفاع مقدس است. قلعه‌قوند می‌گوید: تعلق خاطر زیادی به این کتاب دارم، چون با همه دل وجانم به سراغش رفتم و با همه وجودم آن را نوشتم. با او که ویرایش بیش از ۳۰ عنوان کتاب دفاع مقدس به ویژه در حوزه اسارت را در کارنامه دارد درباره کتاب جدیدش به گفت‌وگو نشستیم.

چه شد که به سراغ این موضوع و نوشتن این کتاب رفتید؟
من سال‌هاست افتخار خدمتگزاری در مؤسسه پیام آزادگان را دارم و آنچنان در حوزه اسارت حل شدم که به نظرم حوزه اسارت را می‌توانم بخش کامل شده دفاع مقدس بنامم. اسارت از لحاظ زمانی بیش از هشت سال طول کشید و از نظر مکانی، دو مکان را تجربه کرد: خاک وطن و غربت. از منظر حضور در جبهه و ایثارگری هم اغلب بچه‌ها مجروح به اسارت درآمدند و بین آن‌ها جانباز ۲۵ تا ۷۵ درصد نیز دیده می‌شود، جانباز نقص عضو، جانباز اعصاب و روان و شهید نیز در بین آزادگان فراوان به چشم می‌خورد. شهدای گرانقدری که تحت عنوان شهدای غریب اسارت، کنج اردوگاه‌های غربت مظلومانه به شهادت رسیدند.

من خودم خواهر جانباز هستم، اما اوضاع و شرایط جانبازِ مثلاً ۲۵ درصد دوران اسارت، بسیار متفاوت است. غربت بود و محرومیت؛ محرومیت از کوچک‌ترین حقوق انسانی و طبیعی، محروم از بهداشت و درمان و غذا و آفتاب. با این همه محرومیت، امروزه آزادگان سزاوار نوازشند نه نکوهش! متأسفانه احساس کردم حجم بی‌مهری‌ها نسبت به این قشر و این حوزه مهم و ارزشمند، بسیار زیاد است. گاهی با افرادی روبه‌رو می‌شدم که عنوان می‌کردند چرا این افراد تسلیم شدند و به اسارت درآمدند؟ افرادی که متأسفانه همیشه از عوام هم نبودند! شنیدن این عبارات برایم شوک‌آور بود. در حالی‌که اسارت بخشی اجتناب‌ناپذیر در همه جنگ‌های دنیاست و هر جنگی حتماً اسیر هم دارد و خواهد داشت. اگر اسارت نبود حماسه کربلا هیچ‌گاه فرصت انتقال به آیندگان را پیدا نمی‌کرد و قطعاً کربلا در کربلا می‌ماند. این شد که رفتم سراغ یکی از سخت‌ترین لحظاتی که یک رزمنده و یک اسیر جنگ می‌تواند تجربه کند. همیشه آغاز سخت‌تر از ادامه است. در واقع خواستم یک جا فریاد بزنم: آزادگان با عزت و در کمال مقاومت و در نابرابری اوضاع به اسارت درآمدند.

نحوه انتخاب این ۶۱ آزاده بر چه اساسی است؟ تصادفی بود یا دلیل خاصی داشتید؟
در ابتدا بسیار تمایل داشتم بر اساس تعداد اسرای کربلا انتخاب کنم، اما واقعیت این بود که به آمار واحدی نرسیدم و کاملاً اتفاقی ۶۱ آزاده انتخاب شدند. بی‌تردید خدا از نیتم خبر داشت و خواست او بود که این تعداد، غیرمستقیم به سال ۶۱ هجری و واقعه عاشورا گره بخورد.

به نظر می‌رسد مضمون کتاب تلخ است، یعنی تلخ نوشته شده است. کتاب‌های دفاع مقدس، چون با فتح و مقاومت همراه است گاهی شیرین به نظر می‌آید، اما در کتاب شما اینطور نیست.
اگرچه جنگ اتفاق شیرینی نیست، اما جنگ عراق با ایران، دفاع از دین و میهن و عزت و حیثیت بود. جنگی متفاوت با جنگ‌های دنیا. جنگی که پیر و جوان و کودک و زن و مرد عاشقانه، شجاعانه و داوطلبانه خودشان را به آب و آتش زده بودند تا یک وجب خاک از دست نرود و حکومت دینی ایران متزلزل نشود و این اصلاً تلخ نیست. به نظرم کتاب من کتاب تلخی نیست و برعکس نشان‌دهنده انتهای مقاومت جانانه فرزندان غیور این مرزو بوم است. این حجم از جوانمردی و عزت، از عسل هم شیرین‌تر است. آنچه تلخ است، خود را به خواب‌زدن است و کتمان این واقعیت‌ها. آنچه تلخ است بی‌مهری است. این کتاب مملو است از رزمندگانی که برای نجات همرزمان مجروحشان می‌ماندند و به اسارت درمی‌آمدند؛ این همه ایثار و از خودگذشتگی شیرین است، اما کمبود مهمات، امکانات، نفرات و... در مقایسه با دشمن، تلخ است. «زمان ایستاده بود» بیدارکننده و روشنگر شرایطی است که نشان می‌دهد این بچه‌ها چگونه به اسارت درآمدند. البته شاید حزن و بغض پنهانم از مظلومیت آزادگان و فراموش‌شدن حجم فداکاری و ایثار این فرزندان مظلوم باعث شد دردمند بنویسم و تلخ دیده شود. از آنجایی که برای اولین بار نوشتن از لحظه اسارت اتفاق می‌افتد و انبوهی از رویداد‌های آن لحظات تلخ تجمیع شده است، تلخ به نظر می‌آید.

چرا اسم کتاب را «زمان ایستاده بود» گذاشتید؟
البته ترجیح می‌دهم که در موردش حرف نزنم، چون این عنوان، همه هدف من است. این عنوان می‌تواند به تنهایی همه بار کتاب را به دوش بکشد، اگر هدفمند انتخاب شود. برای انتخابِ نامی موجز، تعداد زیادی عنوان طرح کردم و به نظرسنجی گذاشتم. دوستان و اساتید نظرات متفاوتی داشتند؛ خوشبختانه این عنوان بیشتر مورد اقبال قرار گرفت. باید یک لحظه چشم‌ها را بست و خود را در آن اوضاع تصور کرد. باید آزاده بود و آن لحظات برزخی را حس کرد تا بشود گفت که چرا «زمان ایستاده بود»؟

در این کتاب از ایثارگران گمنام یاد کردید. چرا سراغ مشاهیر جبهه و جنگ نرفتید؟
بی‌تردید آن که پرهیزگارتر است نزد خداوند عزیزتر است. این کلام خداست؛ همان خدایی که عزت را به بلال حبشی هدیه داد. ارزشمندی انسان‌ها را خداوند با فعل‌هایی که از آن‌ها سر می‌زند، تعیین می‌کند نه اسم‌ها. دفاع مقدس مملو است از افراد گمنامی که مظلومانه و شجاعانه شهید و مجروح شدند یا به اسارت درآمدند یا همین حالا کنج بیمارستان‌ها و آسایشگاه‌های جانبازان فقط نفس می‌کشند. این وظیفه همه آنانی است که اگر به دنبال ویترین و نام‌آوری نیستند به سراغشان بروند؛ این دینی به گردن ماست. در «زمان ایستاده بود» اقشار مختلفی حضور دارند: از معلم، امدادگر، هنرمند، مرزنشین و افراد عادی تا سپاهی و ارتشی و بسیجی؛ همه به یک اندازه غیرتمند و ایثارگر هستند.

کتاب شما چه زمانی و در چند نسخه چاپ شد و آیا بازخوردی از کتاب به دستتان رسیده است؟
این کتاب اردیبهشت ماه امسال به نمایشگاه رسید و هنوز فرصت عرضه پیدا نکرده است، اما عزیزانی که تهیه کردند، تماس گرفتند و کتاب را متفاوت، خاص، هشداردهنده و بیدارکننده عنوان کردند. یک بازیگر طناز و پرطرفدار (تا خودشان رسانه‌ای نکنند، اسمشان را نمی‌آورم) بعد از خواندن کتاب با من تماس گرفت و گفت: برایم بسیار تکان‌دهنده بود. فکرش را نمی‌کردم که اسرا این‌قدر باشکوه به اسارت درآمده باشند.

از تألیفات دیگرتان نام ببرید.
این کتاب پنجمین کاری است که انجام دادم و سومین اثر در حوزه دفاع مقدس است. یک کار هم در حوزه شعر کودک کار کردم، اما تعلق خاطر زیادی به این کتاب دارم، چون سفارشی نیست و با همه دل و جانم به سراغش رفتم و با همه وجودم حسش کردم و نوشتم. علاوه بر این ویرایش بیش از ۳۰ عنوان کتاب را انجام دادم همینطور تلخیص و ویراستاری کتاب ارزشمند «سرباز کوچک امام (ره)».

روند انتشار کتاب‌های مربوط به خاطرات آزادگان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چه تعداد از کتب دفاع مقدس به مقوله اسرا پرداخته‌اند؟
به نظرم بیش از ۸۰۰ عنوان کتاب در حوزه اسارت به نگارش درآمده است که یک چهارم این کتاب‌ها توسط انتشارات پیام آزادگان چاپ و به بازار نشر معرفی شده است. حوزه اسارت هنوز هم با تعداد بیش از ۳۹ هزار اسیر جنگی جای کار زیادی دارد و برخلاف یک تفکر عوامانه هرگز به تکرار نمی‌رسد زیرا اگرچه آزادگان در حدود ۲۰ اردوگاه زندگی مشترک داشتند، اما باز هم زاویه دید افراد با هم متفاوت است. نوشتن از دوران اسارت حساسیت خاصی دارد، چون آزادگان امروز حضور دارند و در بخش زیادی از خاطرات با هم مشترکند. آن‌ها می‌توانند خاطرات همدیگر را بخوانند و در مورد اشتباهات سهوی به همدیگر تذکر بدهند تا اصلاح شود و اصالت خود را حفظ کند بنابراین در آثار مربوط به آزادگان غلو و اغراق کمتر است.

امروز شهدا حضور مادی ندارند، اما اسرا از بازماندگان دفاع مقدسند و حضور دارند. خاطرات آزادگان از جبهه شروع می‌شود، اما در جبهه به پایان نمی‌رسد. این عزیزان دوره طاقت‌فرسا و تازه‌ای از زندگی را در غربت تجربه می‌کنند؛ یک زندگی پردرد و رنج و البته توأم با خودسازی و خودشناسی که هیچ انتهایی نمی‌شود برایش تصور کرد، چون نمی‌دانند فردایشان چه خواهد شد و طبیعی است که زندگی جدیدی را در کنار هم‌سلولی‌هایشان شروع کنند. یک جور پوست‌اندازی و کمال‌یافتگی در دوران اسارت دیده می‌شود که لازم است نشر پیدا کند. افرادی که از هیچ شروع کردند و در‌های تازه‌ای را گشودند. زیر تیغ و فشار آبدیده شدند و به قول رهبر معظم انقلاب، شدند «الماس‌های درخشان». دنیایی که آزادگان از آن عبور کردند بیش از هشت سال طول کشید و بدیهی است که حرف بیشتری برای گفتن داشته باشند؛ مبارزه و دفاعی در کنج اردوگاه دشمن و در قلب دشمن هنوز هم بکر و تازه است.

بدون شک خاطرات اسرا بی‌تکرار است حتی خاطرات مشترک و کنار هم در یک اردوگاه.
اگرچه این خاص انتشارات پیام آزادگان است که با حساسیت زیاد مانع اغراق می‌شود و با راست‌آزمایی تلاش می‌کند این اسناد مهم و ارزشمند، همانطوری که هست منتقل شود نه آن‌طوری که زاییده فکر نویسنده است. البته در داستان و رمان نماد‌ها بیرونی نیستند و اهمیت ندارد، اما در کتاب خاطرات، باید واقعیت‌ها عنوان شود، چون خاطرات راوی‌محورند و واقعیت‌محور، نه تخیل‌محور. تکلیف ساختار و قالب بعضی از این کتب معلوم نیست و به نوعی درهم‌برهمی در آن‌ها دیده می‌شود. ساختار رمان است، اما نماد‌ها بیرونی‌اند یا خاطره است ولی زبان اصالت ندارد. به نظرم غلو در زبان و قلم، کتاب را در همین زمان متوقف می‌کند و برای آیندگان جذابیتی ندارد. در همین رابطه بار‌ها از متولیان چاپ آثار دفاع مقدس خواستیم کتاب خاطرات آزادگان را فقط برای راست‌آزمایی دوران اسارت و توجه به خط قرمزها، به ما بسپارند، اما متأسفانه توجهی نشد و بی‌توجهی به این امر در آینده مهلک و ضربه‌زننده است.

موسسة پیام آزادگان به طور تخصصی در زمینه آزادگان فعالیت می‌کند. به نظر شما که مسئول پژوهش این مؤسسه هستید آیا به آن چیزی که حق و شایسته اسرای ماست در کتب و آثار مربوط به دفاع مقدس توجه شده است؟
بی‌انصافی است که بگوییم توجه نشده است. طی این سال‌ها کتاب‌های خوب و پرمخاطبی هم در مورد آزادگان کار شده است. حتی تعداد قابل‌توجهی از کتاب‌هایی که متبرک به تقریظ مقام معظم رهبری است، در حوزه اسارت به نگارش درآمده است، اما هنوز هم سوژه‌های مهم، تأثیرگذار و خاص از آزادگان گمنام دیده می‌شود که نویسندگان این عرصه باید به سراغش بروند و این گنج‌های پنهان را به جامعه معرفی کنند. البته انتشارات پیام آزادگان، چون هیچ جوره از هیچ جای به خصوصی حمایت نمی‌شود، بالطبع کتاب‌های این انتشارات به آسانی به بازار توزیع نمی‌رسد و مورد اقبال قرار نمی‌گیرد.

چه تعداد از آزادگان تمایل دارند که کتاب خاطراتشان نوشته شود و خودشان پیشگام و پیگیر هستند تا کتاب‌های خاطراتشان مکتوب شود؟
سال ۱۳۹۱ بود که بعد از دیدار آزادگان با حضرت‌آقا و با تأکید ایشان برای نوشتن خاطراتشان، موج خاطره‌نویسی آزادگان شور و حال دیگری پیدا کرد. بار‌ها و بار‌ها در طول یک ماه با آزادگان عزیزی روبه‌رو می‌شویم که برای نوشتن خاطراتشان راهنمایی می‌خواهند، افرادی که اصلاً نویسنده نیستند، اما عنوان می‌کنند که آقا تکلیف کردند بنویسیم و ما تصمیم گرفتیم بنویسیم که این اتفاق مبارکی است. تا زمان داریم باید بنویسیم به‌خصوص از آزادگانی که گنجینه توأمان دفاع مقدسند و امروز شاهدیم که به سبب تبعات ناشی از اسارت، بسیار زودهنگام، متأسفانه مثل برگ‌های پاییزی یکی‌یکی به زمین می‌افتند و این گنج را که سند جنگ است به همراه خود می‌برند.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
صدیق سادات هاشمی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۹/۲۷
0
0
من پدرم جانباز جنگ و اسیر ساواک بوده راهنماییم میکنید چه طور خاطراتش را بنویسم
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار