کد خبر: 956679
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۶:۲۳
گفت‌وگوی «جوان» با شاعره جوانی که در محضر رهبر انقلاب شعری درباره مردم مظلوم یمن خواند
فاطمه عارف‌نژاد، به‌رغم مشکل جسمی که دارد مدارج علمی در شعر را گذرانده و توانسته در این عرصه موفق عمل کند. او متولد ۱۳۷۳ و اهل زاهدان است ولی به گفته خودش چندین سال است که در شهر مقدس قم زیر سایه حضرت کریمه اهل بیت (س) نفس می‌کشد و روزگار می‌گذراند.
سارا نیکویی
سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: فاطمه عارف‌نژاد، به‌رغم مشکل جسمی که دارد مدارج علمی در شعر را گذرانده و توانسته در این عرصه موفق عمل کند. او متولد ۱۳۷۳ و اهل زاهدان است ولی به گفته خودش چندین سال است که در شهر مقدس قم زیر سایه حضرت کریمه اهل بیت (س) نفس می‌کشد و روزگار می‌گذراند. «جوان» به بهانه شعرخوانی این شاعره جوان در محضر رهبر معظم انقلاب با وی گفت‌وگو کرده است.

چطور شد که برای جلسه شعرخوانی در محضر رهبری انتخاب شدید؟
امسال ایمیلی از طرف حوزه هنری ارسال شد با این مضمون که علاقه‌مندان اشعار خود را ارسال کنند. من هم مثل دیگر دوستان به همان آدرس ایمیل پنج قطعه شعر ارسال کردم؛ اشعاری که گمان می‌کردم هر کدامشان حرفی برای گفتن دارند. با این‌حال وقتی چند روز قبل از شب شعر تماس گرفتند و برای دیدار دعوتم کردند غافلگیر شدم. البته من دو سال پیش یک بار به محضر آقا رفته بودم، اما آن روز برنامه‌ای برای شعرخوانی نداشتم.

چه احساسی از حضور در محفل شعر رهبری داشتید؟
محفل شعر حضرت آقا بی‌اندازه صمیمی و به‌یادماندنی است. نمازش، افطارش، شب شعرش قابل وصف نیست. برای لحظه لحظه این محفل قند توی دل شعرا آب می‌شود. سخت است که با کلمه‌ها توصیف مناسبی از آن حال و هوا داشته باشیم. به نظرم این محفل به خاطر میزبان ویژه‌اش چیزی است که باید درباره‌اش بگوییم و معتقدم در وصفت و بیان نگنجد.

محتوای شعرتان درباره چه بود؟
شعر من برای حماسه مردم مظلوم یمن بود؛ موضوعی که بسیار اهمیت داشته و همانطور هم بسیار غریب است. یادم است که این شعر را دقیقاً بعد از شنیدن سخنرانی طوفانی سیدحسن نصرالله در ظهر عاشورا سرودم. سیدحسن آنجا جمله‌ای درباره یمن داشت که شد پیشانی‌نوشت شعر من: «والله روز قیامت از همه درباره این موضوع سؤال می‌شود.» دلم می‌خواست شعرم ادای دینی باشد به این حماسه خون‌آلود.

واکنش آقا به شعر شما چه بود؟
شعر را که می‌خواندم آقا بعضی ابیات را تشویق می‌کردند و آفرین می‌گفتند. اما راستش برای من شیرین‌تر از شنیدن این احسنت و آفرین‌ها، وقتی بود که آقا داشتند در سخنرانی آخر جلسه از تعهدی که بر دوش شعر و شاعر است، سخن می‌گفتند. آنجا بحث به اینجا رسید که شاعر به خاطر رسالتی که بر دوش دارد باید درباره مسائل روز و حوادث مهم حساس باشد و در جایی از صحبتشان فرمودند: مثل همین شعر‌هایی که بعضی از دوستان خواندند، در زمینه یمن و مسائل گوناگون دنیای اسلام. این خیلی برایم جذاب بود که شعر یمن را مثال زدند.

چقدر نسبت به جبهه مقاومت شناخت دارید؟
من تا جایی که بتوانم اخبار این حوزه را حتماً پیگیری می‌کنم. حتی مثلاً سعی می‌کنم سخنرانی‌های سیدحسن نصرالله را تا حد امکان از دست ندهم و از آن‌ها استفاده کنم. از طرفی من به خاطر فعالیت‌های اخیرم در حوزه ثبت خاطرات شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون توفیقی نصیبم شد و با خانواده بعضی از شهدای پاکستانی ارتباط نزدیکی دارم. فکر می‌کنم این موضوع روی نگاهم به عنوان یک جوان ایرانی به جایگاه و نفوذ انقلاب اسلامی در منطقه و شکل‌گیری و پیشرفت محور مقاومت تأثیر زیادی داشته است. بنابراین حساسیتم روی پیگیری مسائل مربوط به جبهه مقاومت هم تا حدی بیشتر از قبل شده و به خاطر همین خدا را شاکرم.

رهنمون‌ها و بیانات آن دیدار چقدر به جهت‌دهی اشعار شما کمک خواهد کرد و چراغ راه آینده شما خواهد بود؟
خیلی زیاد! اصلاً تمام آن محفل شعر یک طرف، شنیدن صحبت‌های حضرت آقا یک طرف. دلم می‌خواهد بار‌ها متن کامل صحبت‌هایشان را بخوانم تا بدانم ما شاعر‌ها کجای کاریم و به کجا قرار است برسیم.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این جلسه از ولنگاری زبانی و ساخت لفظی بسیار نازل برخی ترانه‌ها و پخش آن‌ها از صداوسیما در سریال‌ها نیز انتقاد کردند و گفتند: زبان فارسی قرن‌های متمادی است که عمدتاً به‌وسیله شاعران بزرگ حفظ شده و اینگونه سالم و فصیح به دست ما رسیده است، بنابراین ما باید حرمت زبان را حفظ کنیم و اجازه نداریم با بی‌مبالاتی آن را به دست فلان ترانه‌سرای بی‌هنر بدهیم که الفاظ را خراب کند و بعد نیز با پول بیت‌المال در صداوسیما و دستگاه‌های دولتی و غیردولتی پخش شود.

اشعار دیگرتان در چه زمینه‌ای است؟
شعر پدیده‌ای نیست که بشود محدودش کرد. فکر می‌کنم باید در ابعاد مختلف زندگی شاعر باشیم. من دوست دارم و بسیار مشتاقم برای هر موضوعی که افکار و احساساتم را درگیر کند، شعر بگویم. این موضوع ممکن است در درجه بسیار بالایی از اهمیت باشد؛ مثل مدح اهل بیت (ع) که قطعاً ارزشش قابل تصور نیست، راهپیمایی اربعین، شخصیت بی‌نظیر سردار قاسم سلیمانی، فلسطین، شهید حججی، حادثه سیل‌های اخیر و غم هم‌وطن‌ها، مسائل سیاسی اجتماعی کشورمان یا مثلاً کودکان مظلوم یمن. یا اینکه ممکن است یک موضوع خیلی شخصی، یک دلتنگی معمولی یا حتی یک غزل عاشقانه باشد. شاعری به نظر من یعنی نگاه شاعرانه داشتن به مجموعه همه آنچه در پیرامون ما است.

استعداد شعری شما چطور شکل گرفت؟
من از وقتی خودم را شناختم همیشه با شعر مأنوس بودم، اما فکر نمی‌کردم یک روز شاعر بشوم! شاعر شدنم اصلاً قابل پیش‌بینی نبود. یادم است که وقتی آن ۱۷۵ شهید غواص را تشییع می‌کردند، من دلم خیلی گرفته بود. آن روز‌ها شاعر‌ها هم حسابی پای کار بودند و می‌شد در اینترنت کلی شعر پیدا کرد برای این شهدا. من ته دلم ناراحت بودم که فرصت و امکان ادای دین ندارم و غبطه می‌خوردم به حال شاعر‌هایی که در این زمینه شعر سرودند.

یک روز یک کاغذ باطله روی میزم بود، نمی‌دانم چه شد که شروع کردم به نوشتن. وقتی کارم تمام شد دیدم یک چهارپاره خیلی طولانی شده است. بعد هم باز لطف شهدا بود که خیلی اتفاقی یکی از شاعران جوان اصفهان، که بعد‌ها فهمیدم از اعضای آفتابگردان‌های شهرستان ادب است، شعرم را در گوشه‌ای از فضای مجازی دید و خواند. ایشان با تشویق‌ها و راهنمایی‌های مؤثرش کمکم کرد راه جدیدی را پیدا کنم. بعد هم به فاصله فقط چند ماه از آن اولین شعرم در فراخوان دوره پنجم آفتابگردان‌ها شرکت کردم و الحمدلله انتخاب شدم. به جرئت می‌گویم با شعر دنیایم عوض شد. فکر می‌کنم شاعری‌ام هدیه‌ای از طرف شهدا بود؛ شهدایی که مدتی است، برایشان می‌نویسم و خاطرات خانواده‌هایشان را ثبت و ضبط می‌کنم.

چه انگیزه‌ای باعث شد وارد این عرصه شوید؟
شاید بخش زیادی از جواب این سؤال را با نحوه ورودم به جهان شعر توضیح داده باشم. البته من از کودکی شیفته شعر و ادبیات بودم و می‌شود گفت: مطالعه زیاد داشتم. نوشتن برای شهدای غواص یک جرقه بود که راه را نشانم داد و من بیشتر از پیش مجذوب این هنر خاص شدم. خیلی شیرین بود که می‌توانستم حرف‌های گفته و ناگفته‌ام را به شکل شعر دربیاورم و ارائه کنم و چه انگیزه‌ای بالاتر از اینکه آدم بتواند با شعرش رسالت‌های این‌چنینی را به دوش بکشد؟!

دوره خاصی هم در این زمینه دیده‌اید؟
وقتی عضو دوره آفتابگردان‌ها شدم شعر دیگر برایم خیلی خیلی جدی شد. اساتید واقعاً عالی بودند و کلاس‌های آموزشی و کارگاه‌های دوره سطح خیلی بالایی داشتند. معتقدم بدون عضویت در آفتابگردان‌ها شعرم هیچ‌وقت به اینجا نمی‌رسید. من واقعاً از این جهت خودم را مدیون مجموعه شهرستان ادب و به‌خصوص شخص استاد مؤدب می‌دانم. از زحماتشان تشکر می‌کنم و امیدوارم روزبه‌روز موفق‌تر باشند.

در پایان مایلیم شعری را که در محضر رهبری خواندید، بشنویم.
سیدحسن نصرالله در سخنرانی ظهر عاشورای محرم ۱۴۴۰ گفتند: «والله روز قیامت از همه درباره این موضوع سؤال می‌شود.» و این جمله برای من الهام‌بخش این شعر شد:
مخواه راه برای تو انتخاب کنند
که با فریبِ دلت، عقل را مجاب کنند
عجیب نیست همیشه در اوج فاجعه‌ها
رسانه‌ها همه تجویز قرص خواب کنند
سکوت ضرب در آتش شد و به خون تقسیم
چطور می‌شود این داغ را حساب کنند؟
از این قیام و از این غم سؤال خواهد شد
بترس روز قیامت تو را جواب کنند
رسیده‌اند سپاه یزیدیان زمان
که با جنایت و کودک‌کشی ثواب کنند
دگر چه جای تعجب اگر یمن را آه...
از این به بعد همه کربلا خطاب کنند؟
به مادران یمن در عزای کودکشان
بگو که گریه برای دل رباب کنند
در این زمانه تحریم، هرچه سقا بود
به خط زدند که فکری برای آب کنند
بگو به لشکر آزاده‌ها که واجب شد
برای پاسخ «هل من معین» شتاب کنند
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار