سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، بدگمانی یکی از علتهای اختلاف بین زوجین است که به خاطر عدم پیگیری از راههای قانونی خیلی وقتها به جدایی یا قتل یکی از آنها منجر میشود. در پروندهای که با همین موضوع فروردینسال۹۱ تشکیل شده قتل زن ۳۷ساله به نام سیمین به مأموران کلانتری ۱۵۲خانیآباد گزارش شد. بررسیها بعد از حضور پلیس نشان داد عامل قتل افشین، شوهر آن زن است که بعد از قتل اقدام به خودکشی کرده و به بیمارستان منتقل شده است. افشین بعد از بهبودی مورد تحقیق قرار گرفت و بعد از اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «من و سیمین سالها با هم زندگی کرده بودیم تا اینکه اختلافهایمان شروع شد و به خاطر رفتارهایش به او مشکوک شدم. همین باعث شد چند بار با هم درگیر شویم تا اینکه بار آخر با او صحبت کردم، اما او گستاخانه جوابم را داد و خواست طلاقش بدهم.» متهم ادامه داد: «بعد از آن بود که فهمیدم زندگی با سیمین بیفایده است و از آنجائیکه یک دختر داشتیم و راضی به جدایی نبودم، اما تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم. بعد از طلاق خانهام را در اختیار همسر و دخترم قرار دادم و خودم از آنجا بیرون آمدم، اما به خاطر علاقهای که به دخترم داشتم هرازگاهی به آنجا میرفتم و به آنها سر میزدم تا اینکه متوجه شدم سیمین ارتباطاتش را با افراد غریبه ترک نکرده و هر بار که او را میدیدم مشغول صحبت با تلفن همراه بود.»
متهم در خصوص قتل گفت: «نگران دخترم بودم به همین دلیل تصمیم گرفتم با سیمین صحبت کنم تا دست از این روابط غیراخلاقی بردارد. به همین دلیل روز حادثه بعد از اینکه با موتور دخترم را به مدرسه رساندم از مولوی یک چاقو خریدم و به خانه برگشتم و از او خواستم تا دست از رفتارهایش بردارد، اما او دوباره با تندی جوابم را داد و گفت: من دیگر شوهرش نیستم و حق دخالت در زندگیاش را ندارم. آنجا بود که کنترل اعصابم را از دست دادم و چند ضربه با چاقو به او زدم. سپس خودزنی کردم، اما خیلی زود پشیمان شدم و با اورژانس تماس گرفتم.»
با اقرارهای متهم پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در اولین جلسه محاکمه متهم به قصاص محکوم شد و بعد از تأیید این حکم، به علت عدم پرداخت تفاضل دیه از طرف پدر مقتول و از آنجائیکه وی با درخواست تعیین تکلیفی از سوی متهم در مهلت داده شده مراجعهای نداشت، مرد جوان از جنبه عمومی جرم در همان شعبه به ریاست قاضی قربانزاده محاکمه شد.
متهم در آخرین دفاعش گفت: «همه این ماجرا به خاطر دخترم و نگرانیهایم برای او بود. اما پشیمانم و حالا هفتسال است که در زندانم و تقاضا دارم هر چه زودتر آزاد شوم تا این سالهای دلواپسی دخترم را جبران کنم.»
در پایان متهم بنا به دستور هیئت قضایی، به شرط قرار وثیقه از زندان آزاد خواهد شد.