انداختن توپ به زمین حریف یا شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت از جمله ترفندهایی است که وزارت ورزش بارها برای فرار از مسئولیتی که برعهده داشته به آن روی آورده است. ترفندی که البته تا به امروز نیز در بسیاری از مواقع جواب داده و اصلاً عجیب یا حتی بعید نیست که اینبار هم جواب بدهد و وزیر را از طرح استیضاحی که این روزها حرفش در مجلس زده میشود، خلاص کند!
یک فصل به پایان رسید، اما درست در روزهایی که طرح استیضاح وزیر با ۲۱ امضا زده میشود، آقایان با مجلس برای یک دورهمی دوستانه با هدف حل مشکلات فرهنگی ورزش نامهنگاری میکنند و در این نامهنگاری تأکید دارند که مسائل فرهنگی به مراتب برایشان از مسائل ورزشی حائز اهمیتتر است. جدا از داستان مهم بودن یا نبودن مسائل فرهنگی که وزارت ورزش از آن سخن میگوید، زمان طرح چنین پیشنهاد و ارسال چنین نامهای به مجلس بسیار جالب توجه است و جالبتر از آن آماده کردن جو از سوی مسئول پارلمانی وزارت برای این نشست که گویا قرار است، چون آبی باشد بر آتش نمایندههایی که شدیداً بر استیضاح وزیر تأکید دارند و برای عملی کردن آن به دنبال جمعآوری امضا هستند!
در دو جمله از وزارت ورزش سلب مسئولیت میشود. این تلاش سیدهادی حسینی است که کمتر از یک هفته است که معاون پارلمانی، حقوقی و امور استانهای وزارت ورزش شده، معاون تازهواردی که در بدو ورود به شکلی زیرکانه سعی در تبرئه رئیس خود دارد که به ادعای نمایندههای مردم قرار است به زودی برای پاسخگویی در خصوص اتفاقات ورزش به مجلس برود. البته اگر دیدارهای غیررسمی این احضار رسمی را لغو نکند!
میگویند اتفاقاتی که در فدراسیونها رخ میدهد، ارتباطی به وزیر ندارد. همانطور که اگر یک مربی میرود یا دروازهبان خطا میکند به وزارت مربوط نمیشود. آیا این دو جمله دفاعیهای برای برداشتن بار مسئولیت از شانههای وزیر ورزش و تبرئه او کافی است؟ بدون شک پاسخ منفی است و با استناد به گفتههای همین معاون تازهوارد که تأکید دارد ما نقش بالاسری داریم و تعیینکننده نیستیم، باید گفت که کمترین وظیفه وزیر ورزش که بنا به صحبتهای خود آقایان نقش بالاسری را ایفا میکند، بازخواست کردن زیردستانش است؛ چه در فدراسیونها و چه در تیمهای ورزشی. شاید خطای یک مربی و بازیکن یا اتفاقاتی که در فدراسیونها و تیمها میافتد به طور مستقیم به وزیر ارتباط نداشته باشد، اما آنطور که سعی میشود نشان داده شود بیارتباط با سلطانیفر نیست. در واقع وظیفه اصلی وزیر بازخواست رؤسای فدراسیونها و تمام آن مدیران و مسئولانی است که زیرمجموعه وزارت ورزش هستند.
اما به نظر میرسد که اطرافیان وزیر حالا که نمایندههای مجلس درصدد طرح سؤال از سلطانیفر برآمدهاند، سعی دارند با طرح اینگونه مسائل، نقش او را در خصوص مسائل حاشیهای ورزش کمرنگ و سلطانیفر را قبل از آنکه پایش به صحن علنی مجلس برسد، تبرئهکنند.
اما مگر میشود که وزیر در موفقیتها، مدالآوریهای و افتخارات به دست آمده همه رشتههای ورزشی نقش پررنگ و سهمی بسزا داشته باشد و اینگونه دستاورد به عنوان پوئنی مثبت در رزومه و کارنامه کاریاش به ثبت برسد، اما کوچکترین نقش و سهمی در اتفاقات حاشیهای ورزش نداشته باشد؟
این فرار رو به جلو، وزارت ورزش و در رأس آن سلطانیفر را بیش از قبل زیر سؤال میبرد و این تصور را به وجود میآورد که وزیر فقط خود را در موفقیتها سهیم میداند و در مشکلات پای خود را بیرون کشیده و شانه از زیر بار مسئولیت خالی میکند و این انتظاری نیست که از متولی ورزش کشور انتظار میرود. مردی که بدون شک باید در تمام خوشیها و ناخوشیهای ورزش حضور داشته باشد!