سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، ساعت۱۴ بعداز ظهر روز پنجشنبه ۱۹ اردیبهشتماه قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران پلیس از مرگ مشکوک دختر جوانی در بیمارستان شهید مطهری با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. تیم جنایی روی تخت بیمارستان با جسد سوخته شده دختر جوانی به نام شقایق روبهرو شدند که حکایت از این داشت در اثر آتشسوزی عمدی به کام مرگ رفته است.
نخستین بررسیها نشان داد شقایق و پسر مورد علاقهاش به نام احسان صبح روز سهشنبه داخل خودروی پژو۲۰۶ خودش حوالی میدان پروین در تهرانپارس دچار آتشسوزی میشوند که رهگذران پس از اطفای آتش پیکر سوخته شده آنها را برای درمان به بیمارستان منتقل میکنند. همچنین مشخص شد در این حادثه شقایق حدود ۹۰درصد و احسان ۱۰درصد دچار سوختگی شدهاند که شقایق پس از ۹روز دست و پنجه نرم کردن با مرگ در نهایت فوت میکند و احسان همچنان تحت مراقبتهای پزشکی قرار دارد.
در حالی که عوامل آتشنشانی اعلام کرده بودند علت آتشسوزی داخل خودرو عمدی بوده مأموران دریافتند شقایق مدتی قبل به خاطر اختلافاتی که با احسان داشته است به خواستگاری او جواب رد داده و از او جدا شده است. از سوی دیگر تحقیقات میدانی از شاهدان نشان داد لحظاتی قبل از حادثه شقایق با احسان داخل خودرو درگیری داشتهاند که در یک لحظه داخل خودرو آتش میگیرد.
بنابراین مأموران احسان را به عنوان مظنون حادثه مورد تحقیق قرار دادند.
وی در بازجوییها گفت: دو سال قبل در اینستاگرام با شقایق آشنا شدم. آن زمان وضع مالی خوبی داشتم و شقایق به عنوان مشاور در بنگاه املاکی کار میکرد. ارتباط ما ابتدا به صورت پیامکی و تلفنی ادامه داشت تا اینکه به یکدیگر علاقه پیدا کردیم.
آنقدر ارتباطات ما احساسی شد که جدایی از هم برای ما غیر ممکن بود و هر دو تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. مدتی پس از آن تصمیم گرفتیم برای زندگی به ترکیه برویم و به همین دلیل همه اموالم را فروختم و همراه شقایق به ترکیه رفتیم و قرار شد آنجا برای آیندهمان سرمایهگذاری کنیم.
در ترکیه با مرد دلالی آشنا شدیم و هر چقدر سرمایه داشتیم دراختیار او قرار دادیم که پس از مدتی او ناگهان غیبش زد و فهمیدیم که مرد دلال کلاهبردار بوده و همه پول ما را بالا کشیده است. به اداره پلیس رفتیم و از مرد کلاهبردار شکایت کردیم، اما او را پیدا نکردیم تا پولمان را پس بگیریم. زندگی برای ما در کشور بیگانه سخت شده بود که تصمیم گرفتیم برای ادامه زندگی به ایران برگشتیم. من بیکار بودم و شقایق دوباره در بنگاه املاکی شروع به کار کرد. از آن روز به بعد در خانه شقایق زندگی میکردم تا اینکه اختلاف پیدا کردیم که فهمیدم او مرا دوست ندارد و به همین خاطر از او جدا شدم و برای ادامه زندگی به پانسیون دانشجویی رفتم.
وی ادامه داد: خیلی تلاش کردم دوباره رابطه دوستیمان را برقرار کنم، اما فایدهای نداشت تا اینکه تصمیم گرفتم به زندگی هر دومان پایان دهم. روز حادثه ابتدا به پمپ بنزینی در حوالی تهرانپارس رفتم و مقداری بنزین خریدم و داخل بطری ریختم و بطری را داخل کیف دستیام گذاشتم و بعد به نزدیکی خانه شقایق رفتم. از ساعت ۷صبح کشیک دادم تا اینکه ساعت ۹ صبح شقایق با خودروی پژو ۲۰۶ از خانهاش بیرون آمد تا به محل کارش برود. جلو او را گرفتم و به بهانه اینکه با هم حرف بزنیم سوار خودرواش شدم. وقتی شروع به حرف زدن کردیم دوباره مثل همیشه با هم درگیر شدیم و من ناگهان بطری را از داخل کیفم بیرون آوردم و بنزین داخل آن را روی او پاشیدم و مقداری هم روی خودم پاشید که فندک را زدم و خودرو در آتش شعله ور شد. در حالی که هر دو داخل خودرو میسوختیم و فریادمان به آسمان بلند شده بود رهگذران به کمک ما آمدند و پس از اطفای حریق آمبولانس ما را به بیمارستان منتقل کرد.
پس از اعتراف متهم، قاضی غلامی دستور داد احسان پس از بهبودی نسبی و ترخیص از بیمارستان برای ادامه تحقیقات و روشن شدن زوایایی پنهان این حادثه در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار بگیرد.