سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، عدم پایبندی به اصول اخلاقی در روابط خانوادگی موجب میشود افراد تلاش کنند با پنهان کاری و گریز از راههای قانونی مشکلات ایجاد شده را حل کنند که گاهی این رفتارها منجر به درگیری و تشکیل بسیاری از پروندههای قتل میشود. در پروندهای که نوزدهم تیرسال۹۶، در کلانتری۱۳۱ شهرری تشکیل شد، مأموران با مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستانهای شهر به محل اعزام شدند. اولین بررسیها نشان میداد مسعود ۳۵ساله بر اثر اصابت چاقو زخمی شده و بعد از انتقال به بیمارستان فوت کرده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات در این زمینه آغاز شد تا اینکه مأموران دریافتند مقتول در جریان درگیری با مرد میانسالی به نام رامین با ضربه چاقوی او زخمی شده است. سرانجام رامین شناسایی و دستگیر شد.
متهم در همان بازجوییهای اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت: «چند سال قبل همسرم از من جدا شد و در این مدت دو دخترم نزد مادرشان بودند و هرازگاهی آنها را میدیدم. من تنها زندگی میکردم و در این مدت با نادر که یکی از دوستانم بود رفت و آمد خانوادگی داشتم. روز حادثه همسرش، سارا تماس گرفت و درخواست کمک کرد. او گفت: مردی به نام مسعود مزاحمش شده و نمیتواند ماجرا را برای شوهرش توضیح دهد. من هم مقابل خانه سارا رفتم و آنجا بود که با مسعود درگیر شدم و در جریان درگیری با مقتول با چاقو به او ضربه زدم.»
متهم بعد از بازسازی صحنه جرم روانه زندان شد و پرونده نیز بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز متهم از زندان اعزام شد و مقابل هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی قربانزاده قرار گرفت. ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد. سپس پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند، اما دو دختر مقتول درخواست دیه کردند و دختر بزرگ مقتول گفت: «مرگ پدرم در روحیهام تأثیر بدی گذاشت و باعث شد ترک تحصیل کنم و خانه نشین شوم.»
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و با قبول جرمش در شرح ماجرا گفت: «روز حادثه سارا زنگ زد و گفت: مسعود مدام مزاحم او میشود. او از من کمک خواست که به او پیشنهاد دادم با شوهرش تماس بگیرد، اما گفت: نمیخواهد ماجرا را برای شوهرش توضیح دهد. بعد خواستم با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرد که قبول نکرد و گفت: از آبروریزی آن میترسد. به همین خاطر از من خواست برایش برادری کنم که دلم سوخت و با موتور مقابل خانه او رفتم.» متهم در ادامه گفت: «وقتی به محل رسیدم دیدم مقتول در حال پارک کردن ماشین است. جلو رفتم و گفتم چرا مزاحم سارا شده است که گفت: این موضوع به من ارتباطی ندارد. او نیت شوم داشت، همین بهانه درگیری شد و او چند مشت به سر و صورتم زد و من هم او را کتک زدم. بعد مقتول به سمت ماشینش رفت و همان لحظه از خورجین موتورم یک چاقو برداشتم و به دست و بازوی مقتول ضربه زدم. سپس او را به در ماشینش کوبیدم که مقتول خم شد تا از ماشینش وسیله بردارد که با چاقو یک ضربه به پهلوی او زدم. آنجا بود که سوار موتور شدم و او هم سوار ماشین شد و رفت تا اینکه چند روز بعد دستگیر شدم.»
متهم در ادامه در پاسخ به سؤال ریاست دادگاه مبنی بر اینکه آیا با سارا رابطه داشته است یا خیر؟ گفت: خیر ما با هم رابطه خانوادگی داشتیم و شوهرش مرا میشناخت.
متهم در آخرین دفاعش گفت: «حاضرم همه داراییام را بفروشم و پول دیه را به خانواده مقتول بپردازم.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.