سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: در نمایشگاه کتاب تهران درست مقابل غرفه چین با آن خطوط عجیب و غریب و تصاویری که به مدد سیل کالاهای چینی برایمان ناآشنا نیست، صفی از بنرهای یک در دو متری در کنار یکدیگر خبردار ایستادهاند؛ بنرهایی که روی هر کدامشان عکسی هنری با محوریت یک بانوی محجبه ایرانی در زمینهای از طرح و رنگ نقش بسته است. انگار با تابلوهایی مواجهید که دستان خالق آن به جای قلممو و رنگ، دوربین و نور را در اختیار گرفته و با چینش عناصر هنری در کنار یکدیگر تلاش کرده تا هم جلوههای تاریخی، فرهنگی و هنری نمایش یافته در آثار هنری و تاریخی ایران زمین و نمایش رنگ نقش در کاشی مساجد و امامزادههای ایرانمان را به تصویر بکشد و هم زمینهای از طبیعت بکر این سرزمین را و هزار رنگ پاییز یا سبزینه بهار، زن محجبه و چادری را به عنوان زیباترین اثر هنری آفرینش هویدا سازد. این نمایشگاه بینام و نشان که فرهنگ و هنر و مذهب مردم ایرانزمین را در کنار یکدیگر در قاب دوربین جاودانه کرده است ماحصل هنر حمیدرضا حسینزاده است؛ عکاس هنری که فعالیتش را در حوزه مد و حجاب از ۲۵ سال قبل آغاز کرده و بنا دارد این مفهوم دینی و فرهنگی را در قالب هنرش در جان و دل مخاطب بنشاند.
زن و حجاب عناصر اصلی به کار گرفته شده در عکسهای این هنرمند است که در پس زمینهای از هنر سنتی یا هزار رنگ طبیعت، درست شبیه بومهای نقاشی توجه هر مخاطبی را به خود جلب میکند. زنانی با چادرهای رنگارنگ که یا در سجاده و محراب مشغول عبادتند یا به موازات پنجه آفتاب رو به سوی خورشید قدم برمیدارند یا دل به دل قرآن دادهاند و قرآن به دست مشغول راز و نیاز با معبودند.
عکس به جای شعار
حسینزاده درباره فضای عکسهایش به «جوان» میگوید: «در این عکسها شعاری از حجاب نیست و تلاش شده تا داستانی در آن جاری باشد و وقتی که مخاطب این عکس را نگاه میکند درگیر داستان آن میشود. یکی از عکسهای این مجموعه انتظار نام دارد. من اعتقاد دارم باید مفاهیم انتظار را در قالب تصویر ریخت زیرا این ثابت شده که تصویر چند هزار برابر متن قدرت تأثیرگذاری دارد. من سعی کردم از چادرهای رنگی استفاده کنم؛ چادرهایی که امروز کمتر آنها را میبینم. تلاش شده تا عکسهای تولید شده شبیه تراکتهای تبلیغاتی نباشد. سجادههای رنگی، عروج و انتظار و... از دیگر عکسهای این مجموعه است.
ایدهای ۲۵ ساله
وقتی از آقای حسینزاده درباره سرآغاز شکلگیری ایده عکاسی هنری با موضوع زنان و حجاب و عفاف میپرسم اینگونه پاسخ میدهد: «ماحصل ۲۵ سال کار عکاسی من درباره جاذبههای توریستی کشور در کتابهای مختلفی منتشر شده است، اما ۲۵ سال پیش بود که من با همسرم، فاطمه صادقیان که از طراحان مد و لباس هستند تصمیم گرفتیم در حوزه نمادها و المانهای اسلامی و جاذبهها چادرهای رنگی و لباسهای تاریخی ایرانی را طراحی و از این طرحها عکاسی کنیم.» بنا به تأکید وی ۲۵ سال قبل هنوز مسئله حجاب در جامعه با چالشی مواجه نبود، اما این زوج هنرمند تصمیم میگیرند با توجه به آنکه با انقلاب اسلامی شرایط و زمینه کار در حوزه مسائل ایدئولوژیک فراهم شده بود کار روی جلوههای عفاف و حجاب، حوزه نماز و جلوههای قرآنی را آغاز کنند. حسینزاده تصریح میکند: «دختر من که در برخی از عکسهایم حضور دارد در آغاز این مسیر در سنین راهنمایی بود، اما الان کارشناسیارشد است.» فضای عکسهای آقای حسینزاده بیشتر به تابلوهای نقاشی میماند. خودش درباره آثارش اینگونه توضیح میدهد: «من عکاس هنری هستم. اگرچه در آغاز عکاسی خبری هم انجام میدادم، اما از آنجایی که کار طراحی و نقاشی هم انجام میدادم به عکس رو آوردم، چون میدانستم عکاسی قلم سریعی دارد. میتوانستم به جای زمان زیادی که برای نقاشی میگذارم با عکاسی کارم را سریعتر پیش ببرم، اما همان چیدمان نقاشی را در عکاسی پیاده کردم و، چون این کار تاکنون انجام نشده بود، نتیجه خوبی داشت.»
پوشش اقوام؛ زیبا و پوشیده
وی سال ۸۹ اولین نمایشگاه عکس با موضوع جلوههای عفاف و حجاب را در فرهنگسرای نیاوران برگزار میکند. همراهی همسری با تخصص طراحی مد و حجاب این هنرمند عکاس را برای کار در حوزه مد و لباس اسلامی ترغیب میکند. خودش در این باره میگوید: «با همسرم هزاران کیلومتر سفر کردیم و روی اقلیمها و پوشش اقوام مختلف کار کردیم. پوششهایی که هم زیبایی دارد و هم حجاب.» حسینزاده معتقد است کارهای وی تلاشی برای تولید محتوایی است که حوزه فرهنگ کشورمان به آن نیاز دارد. این عکاس هنری تصریح میکند: «آنقدر که روی پوششهای نامناسب برای زنان از سوی غربیها کار شده روی بحث مد و لباس اسلامی کار چندانی صورت نگرفته است به همین خاطر هم با یک جستوجوی اینترنتی درباره زن با زنانی مواجه میشوید که پوششهای نامناسب دارند.» از نگاه وی این وظیفه هنرمند مسلمان ایرانی است که برای حفظ کیان ملی و مذهبی باید این کار را جدی بگیرد و البته حمایت شود. حسینزاده با بیان اینکه در دورهای اگر خانمی چادری یا محجبه نبود با واکنش جامعه مواجه میشد، تصریح میکند: «اتفاق بدی که امروز در جامعه ما افتاده عادیسازی پوششهای نامناسب است. این نتیجه کارکرد رسانه در غرب و غفلت ما از حوزه حجاب و عفاف است.»
ویترین تهران برازنده پایتخت جهان شیعه نیست
راز ماندگاری مفاهیم و معانی بزرگ هنر است، چون شعاری نیست. در حوزه تبلیغات در جهانی که دیدگاهشان مخالف ماست از هنر بهرهگیری میکنند. حسینزاده با بیان این مطلب میافزاید: «ما یک مطالعهای انجام دادیم که نشان میدهد لباس بانوان اروپایی در سدههای مختلف کاملاً پوشیده بوده است. اینکه در قرن بیست و یکم فرهنگ برهنگی بر دنیای غرب حاکم میشود نشانه برنامهریزی صهیونیستی است و آنها دارند برنامهریزی میکنند، اما در کشورمان هم لباس هنری اسلامی– ایرانی به درستی کار نشده و ما در این زمینه مشکل داریم همچنان که حوزه ویترین پایتخت جهان شیعه که تهران است برازنده ما نیست.» از نگاه این هنرمند آنقدر که محصولات خارجی را روی بیلبوردهای شهری میبینم محصولات ایرانی را نمیبینیم. وی با اشاره به بیلبوردهای بزرگی در شهر با حضور خانمها با لباسهای نه چندان مناسب میافزاید: «این در حالی است که ما شهدایی را داریم که دغدغهشان حجاب است. سؤال من این است که چرا معادل این ما روی حوزه حجاب کار نکردیم؟ رهبری در این باره تأکیدات ویژه دارند، اما مدیران میانی چندان آن را جدی نمیگیرند.»
نمایشگاهی در حاشیه یک نمایشگاه
بنرهای ردیف شده در مقابل غرفه چین نه نامی دارند و نه نشانی! حتی مشخصات خالق این آثار یا امضایی از وی در این نمایشگاه وجود ندارد. از آقای حسینزاده درباره علت این حضور بینام میپرسم و اینگونه پاسخ میدهد: «ما در این نمایشگاه نیتمان اهلبیت بود. برای همین رزومه یا اسمی نزدم.»
او، اما از مکان غرفه بسیار راضی است و میگوید: «در سی و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب چین بزرگترین غرفه را داشت و میهمان ویژه بود و ۲۰ عکس دو متری ما در مقابل این غرفه نصب شد و این باعث شد تا کار دیده شود.» این نمایشگاه بینام حتی بازدیدکنندههای چینی داشته است؛ افرادی که نمایش زن ایرانی و عفاف و حجابش در قاب عکسهایی هنری برایشان جذاب است. وی با بیان اینکه بضاعتش چاپ عکسها روی بنر بود، میافزاید: «اگر از ما حمایت میشد میتوانستیم عکسها را به صورت بک لایت و با کیفیت خیلی بهتر کار کنیم.» حسینزاده هر چند نامش را روی عکسهایش نزده، اما توقع حمایت دارد. او با اشاره به دغدغههایش درباره هنر و هنرمندان معتقد است: «مدیران پایینتر جامعه به هنر و هنرمند نگاه متریالی دارند. ممکن است یک یا دو عکس از یک عکاس محصول یک عمر کار هنریاش باشد چراکه نشان دهنده نگاه اوست و یک هنرمند نمیتواند میلیونها اثر خلق کند مگر آنکه از او حمایت شود.»