علی دایی را نمیتوان فهمید، یک روز در کمک به مردم زلزلهزده سنگتمام میگذارد و از معدود سلبریتیهایی میشود که با رساندن کمکهای مردمی به سرپل ذهاب اعتماد مردم را جلب میکند، یک روز هم در روزهایی که گرانی امان مردم را بریده و کشور درگیر جنگ اقتصادی است، در تریبون رسمی از اینکه قرارداد چند میلیاردیاش با توجه به بالا رفتن قیمتها، افزایش پیدا نکرده، شکایت میکند!
یک روز به کارخانه سایپا میرود و با اطلاع از وضعیت سخت معیشتی کارگران، اردوی خارجی تیم را لغو میکند تا هزینه باشگاه کمتر شود، روز دیگر هم مصاحبه میکند و میگوید سایپا ۵ هزار کارمند اضافه دارد.
البته دایی را در سالهای اخیر با تمام این تناقضها به یاد میآوریم و سیاست یک بام و دو هوایش. او از یک طرف میخواهد در کنار مردم و قشر ضعیف جامعه باشد، اما از طرف دیگر حاضر نیست به خاطر مشکلات اقتصادی کشور قرارداد چند میلیاردیاش را کمتر کند و حتی خواهان افزایش آن هم میشود و از اینکه در پرداخت مبلغ قراردادش تأخیر افتاده، سروپای مسئولان سایپا را میشورد! در اینکه دایی با توجه به قراردادی که با سایپا دارد، مسئولان این باشگاه باید حق و حقوقش را تمام و کمال بپردازند، تردیدی نیست. با این حال چنین واکنشهای تندی از سوی دایی برای تأخیر در پرداخت قرارداد چند میلیاردیاش، آن هم در روزهایی که بخشی از کارگران همان کارخانه سایپا که قرارداد میلیاردی مربیای مانند دایی را پرداخت میکند، با تأخیرهای چند ماهه حقوق یک میلیون و خردهای خود را میگیرند، چه معنایی میتواند داشته باشد.
چنین مطالبهای از سوی دایی روی دیگر سکه اوست که بدون شک یکی از بزرگترین فوتبالیستهای تاریخ ایران و آسیاست. رویی که کمتر کسی از یک سلبریتی و چهره محبوبی مانند دایی انتظار دارد. همین است که یک هوادار فوتبال و دوستدار دایی وقتی تناقضهای او را میبیند، شگفتزده میشود و برایش این سؤال پیش میآید که این دایی همان قهرمانی است که در مراسم تحویل خانههای ساخته شده زلزلهزدگان با کمکهای مردمی اشک ریخت و پیرزن کرمانشاهی با دعای خیر بدرقهاش کرد یا همان مربی عصبانی و از کنترل خارج شده است که در نشستهای خبری لیگ برتر فوتبال برای اینکه قرارداد چند میلیاردیاش نقد شود، حتی پیشنهاد تعدیل کارگران کارخانه سایپا را هم میدهد، آن هم کارگرانی که میزان درآمد سالانهشان، به اندازه یک هفته حقوق این مربی هم نمیشود!
در چنین شرایطی باید صحبتهای اخیر علی دایی را در نشست خبری بعد از پیروزی سایپا مقابل ذوبآهن تحلیل کرد. آنجا که با عصبیت نسبت به پرداخت شدن تنها ۵۰ درصد قرارداد چند میلیاردی خود و چندصد میلیونی و میلیاردی بازیکنان تیم گلایه میکند تا بار دیگر هوادارانش و مردم را شگفتزده کند که آیا این همان دایی است که تصمیم گرفت برای اینکه کارخانه سایپا کمتر هزینه کند و به کارگرانش برسد، اردوی خارجی تیم را لغو کرد.
صحبتهایش را بخوانید: «این بچهها مگر چقدر مبلغ قراردادشان است؟ این ارقام برای کارخانه سایپا عددی است؟ پراید ۵۰ میلیون شده، تیبا ۷۵ میلیون، اما قرارداد ما بالا نرفته است!»
او حتی به این خاطر که رستوران باشگاه دیگر به بازیکنان غذا نمیدهد طوری انتقاد میکند که انگار بازیکنان و مربیان این تیم اگر باشگاه به آنها غذا ندهد، چیزی در بساط ندارند و شب گرسنه سر بر بالین میگذارند، آن هم بازیکنان و مربیانی که قراردادهای چندصد میلیونی و میلیاردی دارند. قراردادهایی که کمترین آن صدها برابر حقوق یک کارگر کارخانه سایپاست.
دایی در حالی در تازهترین انتقادهایش چنین بیمحابا خواهان پرداخت تمام و کمال قراردادش شده که گویا قرار نیست در روزهایی که مردم و کارگران سایپا در جنگ اقتصادی بیشترین هزینه را متحمل میشوند و با کمترین حقوق و دستمزد میسازند، هزینه بدهد و شرایط کشور را درک کند و کمی هم خودش را در این شرایط جای آن کارگر سایپا بگذارد که با حقوق یک میلیون و خوردهای چرخ زندگیاش را میچرخاند، همان کارگری که حاصل دسترنج آنهاست که هزینه قراردادهای چند میلیاردی دایی و بازیکنان این تیم را تأمین میکند. به خاطر همین رفتارهاست که دایی را نمیتوان فهمید، با سیاستهای یک بام و دو هوایش، سیاستی که دو چهره از دایی پیشرویمان میگذارد؛ چهرهای که برای پرداخت قرارداد چند میلیاردیاش به صورت غیرمستقیم خواهان تعدیل کارگران کارخانه سایپا میشود یا چهرهای که از هزینه دلاری اردوی خارجی تیمش میگذرد تا کارگر سایپا مشکلاتش کمتر شود!