سرویس تاریخ جوان آنلاین: اثر تاریخی- روایی «جیرفت، آخرین میزبان مهربان» در زمره آثار نوانتشار موزه عبرت ایران به شمار میرود. این تحقیق، پیرامون شرایط اقلیمی، اجتماعی و سیاسی تبعیدگاه جیرف، از منظر تبعیدیان آن سخن گفته است. پدید آورنده این تحقیق جناب یعقوب لطفی درباره ضرورتهای تدوین اینگونه آثار آورده است:
«تبعید یعنی دور کردن. وقتی حکومت کسی را به جرم سیاسی از شهر خود دور میکرد و او را به اقامت در منطقههای دیگر مجبور میساخت، میگفتند تبعید صورت گرفته است. پس تبعید نوعی مجازات برای مبارزان سیاسی بود که دادگاهها برای آن متهمان در نظر میگرفتند. به تبعید نفی بلد هم میگویند. در دوره حکومت پهلوی دوم از این مجازات برای دور کردن مبارزان از شهرهایشان فراوان استفاده میشد. مناطقی که تبعیدشدگان به آنجا فرستاده میشدند بد آب و هوا، دور از مرکز و معمولاً در استانهای مرزی بود. چابهار، بندر لنگه، ایرانشهر، زابل، گنبدکاوس، سقز، فیروزآباد، بانه، بافت، جیرفت، شوشتر، انارک و شهرهای دیگر از جمله تبعیدگاههای ایران بودند. مدت زمان تبعید بنا به حکمی که دادگاه میداد تعیین میشد. شش ماه، یک سال، دو سال یا بیشتر تا سه سال هم بود. روحانیون سیاسی بیش از سایر گروههای اجتماعی تبعید میشدند. با افزایش شمار تبعیدیها رویداد تازهای رخ داد و آن آگاه شدن مردم بود. اهالی این مناطق از تظاهرات، راهپیماییها و قیامهای عمومی دور بودند، اما با حضور روحانیون تبعیدی مردم از آنچه در شهرهای بزرگ میگذشت از زبان کسانی که عامل بروز آن رویدادها بودند باخبر میشدند. با اینکه تبعیدیها تحت نظر ژاندارمری بودند و اجازه فعالیت نداشتند، اما بسیار اتفاق افتاد که روحانیون تبعیدی با سخنرانی و حتی نوشتن اعلامیه به مردم محل تبعید اطلاعرسانی میکردند و به همین علت دستگاه ساواک پس از مدتی محل اقامت آنها را تغییر میداد. البته بینیاز از یادآوری است که روحانیون تبعیدی از حوزه علمیه قم در واقع سفیران انقلاب به دور افتادهترین نقاط کشور بودند که ناخواسته از سوی رژیم به آن نقاط اعزام میشدند. بیتردید بازخوانی تاریخچه و خاطرات مرتبط با آن رویداد که بهطور مشخص در دو نوبت یعنی سال ۱۳۵۲ و سال ۱۳۵۶ و در پی واقعه غرورآفرین ۱۹ دی قم به وقوع پیوست، از عرصههایی است که تاکنون از منظر تاریخپژوهان انقلاب اسلامی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. نمیدانم خداوند متعال چه حکمتی را مقرر کرده است که امروزه به مبارزین عرصه نهضت انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷ کمتر توجه میشود. کمتوجهی زمانی جدیتر میشود که اصولاً کمتر کسی یا نهادی یادی از تبعیدشدگان رژیم ستمشاهی میکند و بیشترین هیاهوها حول مسائل و مطالبی است که شاید بیش از اندازه به آنها پرداخته میشود که میشود از آنها نکاست و به این مقوله هم عنایت بیشتری داشت. موضوع بررسی وضعیت تبعید و تبعیدیهای رژیم پهلوی علاوه بر اینکه تبعیدشدگان زندان رفتن و شکنجهها را تحمل کردند کمارزشتر نیست، بلکه در اکثر مواقع ارزش بیشتری هم مییابد. رژیم سلطنتی پهلوی برای خلاصی از دست مبارزین، بهخصوص طبقه روحانیون با استفاده از ماده پنج کمیسیون تأمین امنیت اجتماعی از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷ در چهار مرحله سنگین و پرهیاهو بیش از ۲۰۰ نفر از آنها را به تبعیدگاههای مختلف فرستاد. در بررسیهای به عمل آمده تعداد این تبعیدگاهها به ۱۰۰ شهر و آبادی رسید که لازم به توضیح است برای هر تبعیدی و تبعیدگاه ملاحظاتی هم در نظر گرفته میشد که این ملاحظات قابل اعتنا هستند، به طوری که روحانیون شیعه به شهرهای سنینشین یا روحانی آذریزبان به شهرهای فارس زبان یا روحانی با مقام آیتاللهی به شهری دورافتاده با مردم بسیار بیسواد یا کمسواد تبعید میشدند تا در تبعید از نظر روحی و روانی هم آنها را در هم بشکنند که صد البته این تبعیدیها شکفتند و خود آنها شکستند.
برای پرداختن به این موضوع مهم، ولی فراموش شده ابتدا تحقیقات لازم در باره تبعیدگاههای رژیم پهلوی انجام شد و بولتنهای نوبهای و فصلی ساواک که درباره تبعیدیها تهیه میشد با دقت مطالعه و بررسی شدند و خداوند متعال توفیق داد اولین کتاب در باره موضوع تبعید با عنوان مبارزه در تبعید خارک جزیره سوزان به زیور طبع آراسته و روانه بازار نشر و از سوی علاقهمندان استقبال شد. امیدواریم خداوند منان یاری دهد تا بتوانیم این راه را ادامه و مجلدات بعدی را هم سر و سامان بدهیم و تقدیم حافظه تاریخی این مرز و بوم کنیم. حتماً خوانندگان محترم توجه دارند که مدارک و مستندات این حوزه چندان غنی نیست و از طرفی کمتر هم در دسترس قرار دارد. بنابراین انجام کار با قدری دشواری همراه است و بدیهی است حلاوت و شیرینی نتیجه حاصل از تلاشها جبران سختیها را میکند که جای بسی شکر و قدردانی از الطاف خداوند مهربانیها را دارد. امروز این افتخار برای ملت صبور ایران اسلامی وجود دارد که بنیانگذار و رهبر فقید نظام جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظله العالی) از تبعیدیهای سرافراز، قهرمان و پایدار رژیم پهلوی بودند و این رهبران فداکار همواره در خط اول مبارزه علیه ظلم، خیانت و استبداد بودند و در این مسیر نورانی و الهی از فدا کردن همه چیز خود دریغ نداشتند و در اثر همین تلاشها، مرارتها و رنجها بود که بر اساس سنت دیرینه و لایتغیر خداوند دست تقدیر الهی آن یوسف زندانی و تبعیدی مظلوم رژیم سلطنتی پهلوی را به پاس پایداری و استقامت امت قهرمان و مسلمان به عزیزی مصر ایران برگزید و یکی از کمیابترین انقلابهای بشری را رقم زد.»
نویسنده در ادامه محتوای اثر تألیفی خویش را اینگونه تشریح نموده است:
«این کتاب پس از مقدمه در فصل اول به توصیف موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای شهر جیرفت (شهر دارالولایه) میپردازد و فصل دوم به سیر احوالات تبعیدیهای این شهر شامل زندگینامه مختصر، خاطرات و اسناد به جا مانده اختصاص دارد که به نظر میرسد مجموعهای قابل اعتنا و غنی است. در فصل سوم به تحرکات و اقدامات ساواک در قبال تبعیدیها میپردازیم که با بررسی آنها مشخص شده است که حربه تبعید و تبعیدی نهتنها مشکلی را از رژیم پهلوی حل نکرد، بلکه به خواست خداوند متعال و دعای بازماندگان آنها بر مشکلات عناصر و کارگزاران رژیم پهلوی هم افزود و از طرفی بسی جای تعجب دارد که در آن زمان فریاد حقوق بشر و دفاع از آن گوش فلک را کر میکرد. متأسفانه مجامع عمومی حقوق بشری دنیا با نادیده گرفتن حقایق و مستندات درباره تبعیدیهای کشور ایران کاملاً سکوت و از حامیان زور و ستم جانبداری میکردند که البته این رویه هنوز هم بر جهان ساری و جاری است. در ادامه فصلهای مزبور، این کتاب مزین به تعدادی عکس مرتبط با موضوع است که تلاش کردیم با انتخاب عکسهای مناسب بر جذابیت کتاب بیفزاییم تا در عین حال اثر مستندتری ارائه شود.»