سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: بهبهان شهری در جنوب شرقی استان خوزستان است که در گویش محلی به آن «بِهبَهو» میگویند. این نام دستمایه کتاب «ستارگان بهبهو» شده تا شرح خاطرات ۶۲ نفر از آزادگان بهبهانی باشد. آزادگانی که در سالهای نخستین دفاع مقدس به اسارت دشمن بعثی درآمدند و چندین سال را به عنوان اسیر در خاک کشور عراق گذراندند.
کتاب به صورت جداگانه به زندگی هریک از آزادگان پرداخته و همانند کتاب «آن ۲۳ نفر» سرگذشت این افراد ارتباطی به هم ندارد. محمدجواد اسکافی در «ستارگان بهبهو» زندگی هر آزاده را به صورت جداگانه و مختصر آورده و جذابیت روایی کتابهای خاطرهنگاری را ندارد ولی تلاشی قابل قبول و قابل احترام جهت پاسداشت و زنده نگه داشتن نام اسرای این شهر است.
البته نویسنده در انتخاب چنین سبکی برای نگارش کتاب زیاد مقصر نیست، چون به لحاظ زمانی و مکانی شخصیتهای کتاب ارتباطی با هم نداشتهاند ولی میشد با انتخاب یک یا دو شخصیت زندگیشان را به صورت جزئیتر و جذابتر به رشته تحریر درآورد. بهویژه آنکه نویسنده کتاب از نزدیک آزادگان را میشناسد و خودش در دوران اسارت مدتی را با هر کدام از آزادگان گذرانده است.
برای نمونه پرداختن به زندگی محمدرضا آزادمنش به عنوان یکی از آزادگان جذابیتهای خاص خودش را دارد. او در ۱۵ سالگی در جریان عملیات خیبر به اسارت دشمن درآمد و در دوران اسارت مدتی را در «آسایشگاه اطفال» گذراند. کمی بعد او را به یک اردوگاه تبلیغاتی در شرایطی سخت فرستادند که کارهای تبلیغاتی و پشتیبانی آزادمنش با وجود سن و سال کمش ستودنی بود.
رمضان استادیان آزاده دیگری است که در عملیات رمضان به اسارت دشمن درمیآید و به خاطر روحیه فرهنگیاش تأثیر زیادی روی دیگر آزادگان میگذارد. در مقابل افراد دیگری بودند که در اسارت سواد خواندن و نوشتن یاد گرفتند و در زمان کوتاهی حافظ قرآن کریم شدند تا پس از آزادی به یکی از مدرسان قرآن تبدیل شوند. درست مثل سرگذشت سید نصرالله اکبرزاده که در اسارت به خودسازی پرداخت و در هر زمینهای خودش را ارتقا بخشید.
در میان این ۶۲ نفر برخی هم از دنیا رفتند. آزاده سعید باباسنی در ۱۷ سالگی و در جریان عملیات آزادسازی خرمشهر اسیر شد. این آزاده جوان روزهای سختی را در اسارت پشت سر گذاشت و در سال ۱۳۷۷ بعد از تحمل درد و رنج فراوان ناشی از اسارت از دنیا رفت. سید غالب تیمار نیز در عملیات رمضان اسیر شد و ازخودگذشتگیهایش در اسارت در خاطر همرزمانش مانده است. او ۱۵ روز پس از آزادی در شهریور ۱۳۶۹ به سوی آسمان پرکشید.
عباس روزخوش دیگر آزاده بهبهانی بود که در سال ۱۳۹۴ از دنیا رفت. او در عملیات خیبر به اسارت دشمن درآمد پس از سالها تحمل دردهای جانبازی دعوت حق را لبیک گفت و به دوستان شهیدش پیوست. محمد رشید عبداللهی دیگر آزاده عملیات خیبر نیز در سال ۱۳۹۰ جان به جان آفرین تسلیم کرد و به خیل شهدا پیوست. عبدالحسین مقصودی که در تیر ۱۳۶۱ اسیر شد دیگر آزادهای است که این جمع ۶۲ نفره را ترک کرده و از دنیا رفته است. هرکدام از این آزادگان دریایی از خاطره هستند که با رفتنشان ما را از این دریا محروم کردهاند. اگر زمان حیات به سراغ رزمندگان دفاع مقدس نرویم و خاطراتشان را نشنویم بعداً افسوسش را خواهیم خورد. مثل الان که این آزادگان با رفتنشان خاطراتشان را هم با خود بردهاند و نباید این گنجینه عظیم را بهراحتی از دست داد.
نکته مهم در رابطه با کتاب «ستارگان بهبهو» اینجاست که نگارنده هر ۶۲ نفر را از نزدیک میشناخته و با توجه به خاطرات و اطلاعات اندکی که در ذهنش باقی مانده کتاب را نوشته است.ای کاش نویسنده کتاب که خودش شرایط دوران اسارت را از نزدیک لمس کرده و همنشین آزادگان در اردوگاه بوده با جزئینگری بیشتری کتاب را مینوشت. امکانی که او برای نگارش چنین کتابی داشت را کمتر نویسندهای داشته است و اسکافی باید خیلی بهتر از این امکان استفاده میکرد. پرداختن اینچنین کلی به خاطرات دفاع مقدس برای خواننده کنجکاو امروز خیلی جذاب نیست بلکه پرداختن به جزئیات و بیان نکات ریز از سبک زندگی آزادگان جذابیتهایی زیادی دارد. جای کلیگویی را باید جزئینگری بگیرد تا از دل جزئیات طرح شده مطالب و نکات استخراج شود.