سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، خیانت یکی از انحرافات اجتماعی است که رد آن در بسیاری از پروندههای همسرکشی دیده میشود. در جریان بسیاری از این پروندهها بیتوجهی نسبت به زنان موجب انحراف آنها و عاملی برای بروز خشونت میشود که سرانجام به درگیری و قتل یکی از طرفین منجر خواهد شد. در پروندهای که پانزدهم اسفندسال۹۶ در کلانتری۱۴۰ تهرانسر تشکیل شد، مردی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت: «دقایقی پیش برایم پیامکی آمد که از خواندن آن وحشت کردم. آن پیامک را همکارم به نام محمود فرستاده بود که مدتها قبل با همسرش اختلاف داشت و از او جدا شده بود. او در آن پیامک گفته بود بعد از کشتن همسر و فرزندش قصد خودکشی دارد و درخواست حلالیت کرده بود.» بعد از تماس آن مرد، مأموران به آدرس خانه محمود رفتند و با جسد پسر هشتساله او به نام زرتشت روبهرو شدند که بر اثر برق گرفتگی فوت کرده بود. درگوشه دیگر خانه، محمود در حالیکه خونآلود بود و به سختی نفس میکشید روی زمین افتاده بود. با انتقال جسد کودک هشتساله به پزشکی قانونی، محمود نیز به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. او بعد از بهبودی در بازجوییها گفت: «همسرم را کشتم و قصد خودکشی داشتم، اما اول پسرم را کشتم، چون نگران آیندهاش بودم!» بعد از اظهارات این مرد، مأموران به خانه همسر سابق متهم رفتند و با جسد زهره ۳۵ساله روبهرو شدند که ساعتها از مرگش گذشته بود. جسد آن زن به پزشکی قانونی فرستاده شد و محمود بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: «فوقلیسانس داشتم و کارمند شهرداری بودم. سال۸۵ با زهره ازدواج کردم و حاصل زندگی ما زرتشت بود. زندگی خوبی داشتیم تا اینکه متوجه رفتارهای مشکوک همسرم شدم که فهمیدم با یکی از دوستان صمیمیام به نام اشکان رابطه دارد. همین آغاز اختلاف ما شد و مدام با هم درگیر بودیم تا اینکه فروردین سال۹۶ از هم جدا شدیم.» متهم ادامه داد: «چند ماه از جداییمان گذشت که زهره بار دیگر رجوع کرد، اما او در خانه خودش و من در خانه خودم همراه پسرم زندگی میکردیم. خیلی تلاش میکردم توجهاش را به خودم و زندگی جلب کنم تا جائیکه بیشتر درآمدم را صرف خرید گل و غذا میکردم تا اینکه فهمیدم دوباره دروغ میگوید و هنوز با اشکان رابطه دارد.» متهم در خصوص قتل گفت: «زهره آخرین بار با من تماس گرفت و خواست به خانهاش بروم تا در موقعیت مناسب واقعیتی را بگوید. به خانه او رفتم و وقتی با هم صحبت کردیم او گفت: قصد دارد با اشکان زندگی تازهای را شروع کند. اشکان زن و بچه داشت به همین خاطر از زهره خواستم تا از تصمیمش منصرف شود و به خاطر علاقهای که به او دارم به زندگی ادامه دهد تا آینده زرتشت و زن و بچه اشکان تباه نشود، اما او قبول نکرد و گفت: این ماجرا به من ربطی ندارد. زهره در حال کشیدن قلیان بود که با شنیدن این حرف عصبانی شدم و با چکش به سرش زدم. زهره روی زمین افتاد سپس شلواری را که در گوشه اتاق افتاده بود برداشتم و داخل دهان او فرو بردم و بعد از خانه خارج شدم. قصد خودکشی داشتم، اما نگران پسرم بودم که بعد از ما چه آیندهای خواهد داشت به همین دلیل به خانه رفتم و با سیم برقی که از قبل برای خودکشی تهیه کرده بودم را به انگشت شصت پسرم وصل کردم، اما وقتی دیدم او در حال زجر کشیدن است سیم را قطع کردم و پسرم را خفه کردم. بعد از دو قتل خودکشی کردم، اما زنده ماندم.» پنج روز از اعترافات این مرد گذشته بود تا اینکه محمود هنگام انتقال به بازداشتگاه در پلیس آگاهی، در حالیکه دستهایش با دستبند بسته شده بود خودش را از راهرو طبقه سوم به پایین پرت کرد و جان سپرد. با مرگ متهم، پدر و مادر زهره با نوشتن نامهای درخواست دیه از بیتالمال را مطرح کردند. به این ترتیب پرونده با درخواست اولیایدم به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا در وقت رسیدگی قضات شعبه درباره این درخواست اعلام نظر کنند.