سرويس ايثار و مقاومت جوان آنلاين: نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از اوایل سال ۱۳۵۹ با توجه به تهدیدات سیاسی و عملیات نظامی رژیم بعث عراق از یکسو و تهدیدات، تحریمها و تعارضات نیروهای بیگانه و به ویژه ناوگان امریکا از سوی دیگر به مدت هشت سال بدون وقفه از مرزهای آبی و منابع و منافع ملی کشورمان دفاع کرد. ۲۹ فروردین مصادف است با سالروز نبرد نابرابر نیروی دریایی امریکا با ناوشکنهای سهند، سبلان و ناوچه جوشن با ناوگان امریکا در خلیج فارس و شهادت حدود ۶۰ نفر از خدمه این ناوشکن. این عملیات نظامی امریکا در خلیجفارس در سال ۱۳۶۷ منجر به رویارویی با نیروی دریایی ایران شد. دریادار عبدالله معنوی از فرماندهان نیروی دریایی در دوران دفاع مقدس در گفتوگو با «جوان» از ۲۹ فروردین ماه ۶۷ و نبرد نابرابر ناوگان امریکایی در خلیج فارس میگوید.
کمی از خودتان بگویید. چطور وارد نیروی دریایی شدید؟
من سال ۱۳۴٨ وارد ارتش شدم. آن زمان ما در داخل کشور دانشگاههای دریایی نداشتیم و برای آموزش باید به کشورهای غربی نظیر امریکا، انگلستان، فرانسه یا ایتالیا میرفتیم و بچهها به صورت گروهی برای آموزش فنی و فرماندهی به این کشورها سفر میکردند. من به کشور آلمان رفتم. تحصیلات پایه و اولیه ما حدود پنج سال طول میکشید. بعد به ایران برگشتم و برای گذراندن دوره تکمیلی دو ساله مجدد به خارج از کشور رفتم. این روند تا قبل از پیروزی انقلاب ادامه داشت. وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید من در بوشهر بودم. با پیروزی انقلاب بسیاری از آنها که وابستگی داشتند فرار کردند یا از نیروی دریایی کنار گذاشته شدند و تا قبل از شروع جنگ داستان تعدیل پرسنل اتفاق افتاد.
وضعیت نیروی دریایی در روزهای اول جنگ تحمیلی چگونه بود؟
با شروع جنگ تحمیلی، نیروی دریایی هم باید نیروهای انسانیاش را آماده رزم و هم تجهیزات را مهیا میکرد. در روزهای ابتدایی جنگ و بعد از حملات مستمر دشمن، بچهها متفقالقول تصمیم گرفتند مقابل دشمن مردانه بایستند. آن زمان تشتت آرا زیاد بود، اما همگی بر این تصمیم استوار شدند. یکی از فرمودههای امام خمینی (ره)که باعث انسجام نیروهای ما شد این بود که ایشان فرمودند: «جنگ برای ما نعمت بود.» این صحبت امام به هماهنگی و انسجام بچهها منجر شد و همین هم باعث تشکیل نیروهای انسانی و در ادامه تشکیل یگانها برای انجام عملیاتها شد. بعد از شروع جنگ تحمیلی ما به دریا رفتیم و عملیاتهای زیادی را انجام دادیم.
حضور نیروی دریایی در عملیاتهای دوران دفاع مقدس را چطور ارزیابی میکنید؟
تأثیر حضور نیروی دریایی در عملیاتهای دوران دفاعمقدس فقط منوط به کشور خودمان نمیشد. با توجه به حضور ما در ۱۲ الی ۲۴ مایلی آبهای بینالمللی این فقط صدام نبود که ما آنجا با آنها برخورد داشتیم. دوست و دشمن بودند. خب مشخص بود که ما فقط با خود صدام درگیر نبودیم بلکه صدام بازیچه بود و در جنگ با ایران تنها وارد میدان نشده بود. صدام با کمک کشورهای استکباری خودش را خوب آماده کرده بود. آنقدر به توانمندی رسیده بود که نیروی انسانیاش را در کنار رود کارون به خط کرده و آرایش نظامی داده بود. ما آنها را میدیدیم و احتمال میدادیم که خیلی زود جنگی را علیه ما آغاز کنند. اول مهرماه سال ۱۳۵۹ تکاورهای ما در دروازههای خرمشهر مستقر بودند و آمادگی کافی را داشتند و سیستم فرماندهی را آنجا پایهگذاری کردند. منطقه دوم فرماندهی، بوشهر بود. در ابتداییترین روزهای جنگ تکاوران نیروی دریایی در مقابل دشمن صف آرایی کردند. اینجا باید گفت: صدامی که میخواست سه روزه کل خوزستان را بگیرد پس چه اتفاقی افتاد که موفق نشد به خواستهاش دست پیدا کند؟!
صدام بنا به دستوری که غربیها به او داده بودند به خارک حمله کرد. جزیره خارک بازوی توانمند اقتصادی ما درآن زمان بود. تنها جایی که میتوانستند نیازهای ما را در آن برهه تأمین کند، خارک بود. از این رو برای تضعیف توان اقتصادی کشور به خارک حمله کردند. تصمیم فرماندهان ما هم بر این شد وقتی آنها به خارک حمله میکنند ما باید به جایگاههای حساس اقتصادیشان حمله کنیم. صدام در ۱۰، ۲۰ کیلومتری خاک عراق دو سکوی نفتی به نام البکر و الامیه داشت. این سکوهای نفتی در روز سه تا سه و نیم میلیون صادرات نفت داشتند. از این رو برای ضربه زدن به توان اقتصادی آنها سه عملیات بزرگ انجام شد. عملیات اشکان، عملیات شهید صفری و عملیات مروارید.
از ۲۹ فروردین ماه سال ۶۷ بگویید. چه اتفاقی در آبهای خلیج فارس افتاد؟
در روزهای پایانی جنگ، عراق به بنبست رسیده بود و توان مقابله با رزمندگان ما را در دریا، ساحل و خشکی نداشت. نیروی دریایی متجاوز امریکا به یاری نیروهای عراقی آمدند؛ امریکا عملاً وارد جنگ شده بود. یعنی هشت سال از جنگ گذشته بود که به یکباره امریکا بدون اینکه اعلام کند که میخواهد با ما بجنگد، این عملیات را راه انداخت. به جرئت میتوان گفت که یک عملیات تروریستی به تمام معنا بود. وقتی امریکاییها حمله کردند نه نیروی هوایی ما خبر داشت و نه پدافند ما. ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ مصادف بود با نخستین روز ماه مبارک رمضان و روز رژه نیروهای ارتش. امریکاییها از ساعت ۸ صبح حملات خود را آغاز کردند و ما حدود ساعت ۹ تا ۹:۳۰ دقیقه متوجه اقدامات پلیدشان شدیم. البته باید بگویم باز صدام آنقدر مردانگی داشت که علناً اعلام جنگ کرد و گفت: با تو میخواهم بجنگم ولی امریکا این کار را نکرد. ما حدود ۱۰ روز در دریا در کنار هم بودیم و ما هیچ رفتار خصمانهای از آنها ندیدیم، اما یکدفعه ساعت ٨ روز ۲۹فروردین ورق برگشت و شروع کردند به زدن سکوها و ناوهای ما.
سیاست آنها از ابتدای جنگ این بود که به دنبال بهانهای بودند تا ما با امریکاییها وارد جنگ شویم و تمام نیروهایمان به سمت آنها برود و صدام بتواند نیات خود را در دریا عملی کند که این اتفاق هرگز نیفتاد. اصلاً قرار نبود با امریکاییها وارد جنگ شویم، اما امریکاییها تمام توانشان را به کار گرفتند تا با ما وارد درگیری شوند. بهانه آنها برای این اتفاق آنطور که خودشان گفتند و بعدها در کتابها و مقالاتشان نوشتند این بود که ناوچهشان به مینی سرگردان در خلیج فارس برخورد کرده بود و حفرهای در بدنه ناو ایجاد شده و ناو در آستانه غرق شدن قرار گرفته بود که البته خدمه آنها موفق شدند ضمن کنترل صدمات وارده، ناو را به بندر یدک کنند.
شما آن روز کجا بودید؟
من وقتی متوجه شدم هواپیماهای امریکایی وارد آب و آسمان ما شدهاند در جزیره خارک بودم. قوانین بینالمللی به آنها اجازه چنین کاری را نمیدهد. بنا بر این ما با آنها درگیر شدیم. دشمن امریکایی با هواپیماهایش بالای سر ما آمد. موشکهایشان را روی ناوهای ما انداختند. آنها از بمبهای لیزری استفاده کردند. چون ما سیستم کشف لیزری نداشتیم. وقاحت فرماندهان امریکایی به جایی رسید که عناصر پدافندی سکوهای نفتی نصر و سلمان را در خلیج فارس تهدید کردند و از آنها خواستند سکوها را ترک کنند.
در ادامه ناوچه موشک انداز جوشن که در مأموریت اسکورت کاروان کشتیهای نفتی خودی حضور داشت و نزدیکترین یگان به صحنه عملیات بود بنا به دستور صادره به منطقه عملیات سکوهای نفتی نصر و سلمان رفت و در جهت امداد و نجات مدافعان سکوها اقدام کرد.
ناوچه جوشن در نزدیکی منطقه عملیات هدف جنگ الکترونیکی ناوهای متجاوز امریکایی قرار گرفت و فرمانده ناو امریکایی توسط رادیو از فرمانده ناوچه خواست همراه تمامی کارکنان تسلیم شود، ولی فرمانده شجاع ناوچه، مقاومت تا مرز شهادت را انتخاب کرد و آماده مقابله با تهدیدات شد. هر چند مقابله نابرابر بود، ولی آزادی و شرف یک ملت در گرو ایستادگی و مقاومت آنها قرار داشت.
در تداوم عملیات مقابله با تجاوزگران، ناوشکنهای سهند و سبلان از بندرعباس مأموریت پیدا کردند به صحنه عملیات بروند و ضمن انجام عملیات تجسس و نجات، اقدام به مقابله با متجاوزان کنند که در این صحنهها نیز ناوشکن سهند موفق به انهدام یک فروند هواپیمای دشمن شد و خود آماج موشکهای دشمن قرار گرفت. ناوشکن سبلان نیز دچار آسیب شد، ولی با اقدام به موقع و سریع کارکنان ناو و یگانهای پشتیبانی منطقه یکم دریایی نجات یافت و در مدتی کوتاه بازسازی شد.
بعد از گذشت حدود ۳۰سال از آن اتفاق، در حال حاضر آمادگی نیروی دریایی را چطور ارزیابی میکنید؟
الحمدلله در حال حاضر ما شاهد رشد و پیشرفت فزایندهای در زمینه تجهیزات نیروی دریایی هستیم و خواهیم بود. ما تجهیزات نظامی، بدنه کشتی، موشکها و توپخانه را خودمان میسازیم و در خیلی از مباحث علوم دریایی در خط مقدم قرار داریم و از بسیاری کشورها جلو ترهستیم. ما در سیستمهای کشف موشک پیشرفتهای خوبی داشتهایم. اصلاً قابل قیاس نیست. ما میتوانیم زیردریایی بسازیم. شما ببینید چند کشور میتوانند زیردریایی بسازند. اگر ما به این توانمندی نرسیده بودیم تا به حال امریکاییها بارها و بارها اقداماتی علیهمان انجام میدادند.
ما در کلاسهای آموزشیمان اینها را به دانشجویانمان آموزش میدهیم و تجربیاتمان را به آنها منتقل میکنیم. آنها با تکنولوژی روز جلو میروند و در بحث سلاح، تفکر عملیاتی و تفکر راهبردی پیشرفتهای خوبی دارند. حضرت آقا میفرمایند: «در نیروی دریایی راهبردی جمهوری اسلامی ایران تفکر راهبردی باید حاکم باشد.»
سابقه چنین چیزی را درگذشته نداشتیم. ما در دوران دفاع مقدس موشک ضدکشتی نداشتیم، بنابراین وضعیت سابق با اکنون قابل قیاس نیست. در زمان جنگ خوب یادم است به عنوان فرمانده شخصاً به نیروی زمینی رفتم و کاتیوشا گرفتم. برد این کاتیوشا ۲۰، ۱۰ کیلومتر آن طرفتر است. هر جا که میل داشته باشد برخورد میکند. چارهای نداشتیم باید از آن استفاده میکردیم، اما امروز توانمندیهایمان را نگاه کنید. بنابراین ما میتوانیم عملیاتهای دریاییمان را بهتر و به مراتب دقیقتر و بسیار سنگینتر اجرا کنیم.
نیروی دریایی ما مدیون شهدا و کسانی است که در نیروی دریایی ایثار کردند. اگر میشود از شهدای نیروی دریایی یادی کنیم؟
ما بر این عقیده استوار هستیم که نیروی دریاییمان بر پایه انسانهایی ساخته شد که بعد از انقلاب در کارشان تشکک نبود. انسانهایی که وارد کارزار شدند و اجازه ندادند بر پیکره نیروی دریایی خدشهای وارد شود. از شما تشکر میکنم بهانهای شدید تا از دوستان و همرزمان شهیدم یادی کنیم. از رفیق و دوست عزیزم شهید محمدابراهیم همتی. ما با هم تحصیلاتمان را گذراندیم. او فرمانده یک واحد بود و من فرمانده واحد دیگر. شهید همتی بعد از چندین عملیات موفق از جمله عملیات اشکان و شهید صفری، در هفتم آذر ۱۳۵۹ به طور داوطلبانه در عملیات مروارید شرکت کرد. در این عملیات همراه با ناوچه پیکان، اسکلههای نفتی البکر و الامیه را به آتش کشید و مانع از صادرات نفت عراق از طریق خلیج فارس و دریای عمان شد. در پایان مأموریت، به صورت غافلگیرانه مورد هدف موشک ناوچه دشمن قرار گرفت. کشتی دشمن از ترسش زیر سکوهای نفتی البکر و الامیه پنهان شده بود. وقتی کار به اتمام رسید و بچهها در حال برگشت بودند چهار موشک به سمتشان شلیک کردند. شهید همتی همراه با دیگر همرزمانش در این عملیات به شهادت رسید. ایشان انسان وارستهای بود که روی خیلی از بچهها تأثیر خوبی داشت.
شهید فاضل یکی از بهترین افسرهای عملیاتی ما بود که در اواخر جنگ در سبلان شهید شد. من هیچ وقت از یاد آنها غافل نمیشوم. میدانم آنها هستند و اگر رشادت این بچهها و دلاوریشان نبود نیروی دریایی ما به سربلندیها و افتخارات امروز دست پیدا نمیکرد. در این رویارویی نابرابر آنچه بیشتر اهمیت دارد، عزم، اراده و روحیه مقاومت و پایداری رزمندگان نیروی دریایی ارتش بود که موجب بهت و حیرت آنان شد.