سرویس سیاسی جوان آنلاین: به نظر میرسد مهمترین رفتاری که این روزها در جامعه با آن روبهرو هستیم، رفتارهای بیهویتی است که هیچ گونه مبنایی چه از لحاظ فکری و چه از لحاظ ایدئولوژیک ندارد.
پیشتر و زمانی که اولین نشانههای گسترش شبکههای مجازی در سطح جامعه خود را نشان داد تنها تعداد کمی تصور میکردند که سالهای بعد دامنه تاثیرگذاری این ابزارهای جدید فناوری آنچنان در سطح جامعه گسترده شود که برخی از به وجود آمدن یک دنیای مجازی در کنار دنیای واقعی سخن بگویند. با این حال امروز این دنیا به وجود آمده است و اتفاقاً تاثیر چشمگیری بر سرنوشت اتفاقات سیاسی و داخلی کشورمان داشته است. نگاهی به برخی رویدادها از زمان انتخابات سال ۹۲ به این سمت نشان میدهد در آینده نزدیک باید انتظار گسترده شدن دامنه این تغییرات را داشته باشیم.
اما سؤال اصلی این است که باید به این ابزار دوم به چشم تهدید نگاه کرد یا آن را فرصتی دانست که میتواند حتی سرنوشت انقلاب را نیز تعیین کند؛ سخنی که گویا مورد تأیید عالیرتبهترین ردههای تصمیمگیری در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز است.
شبکههای اجتماعی؛ پرچمدار اصلی
وقتی که هزاران نفر برای تشییع پیکر مرتضی پاشایی خواننده پاپ در تهران با اطلاعرسانی گسترده در فضای مجازی گردهم آمدند، این سؤال ایجاد شد که این فضا تا کجا میتواند ادامه پیدا کند؛ اتفاقی که چهار سال بعد در وقایع دی ماه ۹۶ خود را نشان داد و تلگرام به عنوان گستردهترین شکبه اجتماعی نقش مهمی در به راه انداختن ناآرامی در برخی شهرهای کشور به راه انداخت.
این عملکرد منجر به این شد تا در اردیبهشت سال ۹۷ تلگرام به عنوان بستر تهدیدکننده امنیت ملی فیلتر و از دسترس کاربران خارج شود، اما واقعیت این بود که همچنان استفاده از این شبکه با وجود افت اولیه دوباره به حالت عادی بازگشته بود. بنابر این عملاً نه تنها مسئله حل نشد بلکه به نظر میرسد اتفاقاً تعمیق بیشتری هم پیدا کرده است.
همین ماجرا در مورد شبکه دیگر فضای مجازی یعنی توئیتر نیز تکرار شده است. به رغم اینکه توئیتر به طور کامل فیلتر است، اما عملاً تعداد زیادی از نمایندگان مجلس، مدیران دولتی و همچنین نهادهای حاکمیتی در آن حضور دارند. در مورد اینستاگرام هم به دلیل اینکه مطالب مطرح شده در این شبکه اغلب به مسائلی همچون سبک زندگی تعلق دارد، فعالیت گستردهای دیده نشده، اما با قاطعیت میتوان گفت: اینستاگرام میتواند نقش مهمی در ایجاد تغییرات زیر پوستی کشور ایفا کند.
بدون در نظر گرفتن اینکه استفاده گسترده از این شبکهها نگرانیهایی که در خصوص دسترسی طرفهای خارجی به اطلاعات مهم از نحوه زیست بوم ایرانیان در فضای مجازی فراهم میکند، اما آنچه به عنوان تهدید بزرگتر به ذهن میآید، رفتار تودهوار و تحت تاثیر احساسات جمعی است که میتواند در مقاطع خاص مورد سوء استفاده قرار بگیرد. در حقیقت در وقایع مهم میتوان افکار عمومی را به سمت یک طیف خاص یا تفکر خاص مهندسی کرد و یک رفتار گلهوار و بدون هیچ پشتوانه خاص را رقم زد.
حرکت تودهوار چیست
برای اینکه بتوانیم نگاهی به مسئله حرکت تودهوار جامعه و مهندسی افکار عمومی داشته باشیم باید به مبانی و حرکتهای تودهوار نگاهی بیندازیم.
جامعه تودهوار زمانی در یک جامعه شروع به شکلگیری میکند که در واقع سنتها در هم شکسته شوند و کارآمدی خود را از دست بدهند، در این موقع افرادی که زمانی به گروه و طبقه خاصی تعلق داشتهاند وابستگی و تعلق خاطر خود را نسبت به آن طبقه و گروه از دست میدهند و در واقع بنا بر نقل قولی از هانا آرنت: «اکثریت خیل عظیم افراد بیطرف و از نظر سیاسی بیتفاوت میشوند و هرگز به خوبی نمیپیوندند و خیلی به ندرت در رأیگیریها شرکت میکنند.» به عبارت دیگر جامعه تودهوار زمانی شروع به شکلگیری میکند که بنا به دلایلی وفاداری گروهی ظاهراً از هم فرو پاشد. در اینجاست که افراد ذرهای میشوند و تفرد افراطی در جامعه به وقوع میپیوندد، به دنبال این ذرهای شدن، در فرد احساس عدم همبستگی با همنوعان خویش به وجود میآید که فرد مستعد پذیرش ایدئولوژیهای تازه میشود و در واقع سعی در طلب همبستگی جدید جهت جبران همبستگی قدیم دارد.
این همبستگی به وجود آمده به نوعی همبستگی کاذب است چراکه فرد این همبستگی را میپذیرد و در ازای این همبستگی از امنیت برخوردار میشود که در پرتو این همبستگی کاذب نوعی توتالیتاریسم و هواداری از توتالیتر (اقتدارگرا) به وقوع میپیوندد.
افراد حاضر در جنبشهای تودهای میتوانند از تمامی طبقات یک جامعه باشند، در واقع اهمیتی ندارد که افراد حاضر شده در یک جنبش تودهای از چه طبقه و گروهی باشند، مهم آن است که فرد ذرهای شده و حاشیهای باشد و احساس بیطبقه بودن و رهاشدگی کند، در این هنگام است که فرد به کام جنبش تودهای کشیده میشود.
واقعیت این است که شبکههای اجتماعی در حال ایفا کردن چنین نقشی در جامعه امروز ایران هستند. شبکههای اجتماعی عملاً در حال انهدام وابستگیهای اجتماعی، مذهبی و دینی در سطح جامعه هستند. نمونه روشن آن را میتوان در گسترش سبک زندگیهای عجیب و غریب در فضای ایسنتاگرام دانست. امکان گسترش ارتباطات بین طبقات مختلف اجتماعی سبب شده تا افراد با عقاید و افکار مختلف در شبکههای مجازی روبهرو شوند که پیوندهای قبلی ذهن آنها را میشکند. در چنین حالتی عملاً ذرهای شدن هویت و شخصیت انسانها روی میدهد، در حقیقت شبکههای اجتماعی فضای زیست بوم جامعه ایرانی را تبدیل به تودهای از ذرههای انسانی بدون هر گونه وابستگی دینی و اجتماعی کردهاند.
در چنین وضعیتی برای پاسخ به این بحران است که ناگهان خود این شبکهها به عنوان منجی زمینه را برای حرکت بهمنوار به سمت یک منجی دروغین ظاهر میکنند و شاید نمونه روشن چنین مسئلهای را بتوان در فالوورهای میلیونی خواننده مبتذلی به نام تتلو مشاهده کرد که حتی کنسرت وی در تفلیس هم مایه سرافکندگی ایرانیان میشود.
چرا تکرار میکنم جواب داد
اگر این حرکت در فضای اجتماعی و فرهنگی انجام شده باشد، بدون تردید میتوان آن را در فضای سیاسی نیز گسترش داد. رأی به یک لیست با «تکرار میکنم» نمونهای از همین رفتار تودهوار و بدون تعقل قبلی است که اتفاقاً پشیمانی بسیاری از رأیدهندگان را به همراه داشته است.
حالا سؤال این است که باید با تکرار خطاهای مختلف با هزینههای بالا به این نتیجه رسید که این حرکتها اشتباه است یا باید تدبیر دیگری اندیشید.
حضور حداکثری در فضای مجازی؛ تنها راه
حضور حداکثری نخبگان و اندیشمندان در فضای مجازی مهمترین راهکاری است که در شرایط فعلی مؤثر به نظر میرسد.
ایشان در یکی از بیانات خود در مورد فضای مجازی میفرمایند: حوزه فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد. این فضا مثل یک رودخانه پر از آب و خروشان است که میآید و دائماً هم بر آب آن افزوده و خروشانتر میشود. اگر ما بر این رودخانه تدبیر کنیم و برنامه داشته باشیم، زهکشی و هدایت کنیم این رودخانه را تا به سد بریزد، میشود فرصت. اگر رهایش کنیم و برنامهای برای آن نداشته باشیم میشود یک تهدید. از این رو میتوان به این نتیجه رسید که بهترین راه مقابله با حرکتهای تودهوار و بدون هیچ گونه مبنای مشخص در فضای مجازی حضور تبیینی است؛ حضوری که باید در راستای آگاهسازی جامعه باشد. با این حال باید این نکته راهم مدنظر داشت که در برخی مواقع حرکتهای سلبی در مقابله با مفاسد گسترده سیاسی در فضای مجازی نیز مدنظر قرار بگیرد.