کد خبر: 951543
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۶:۳۸
در میزگرد «جوان» با بانوان فعال در عرصه هنر انقلاب اسلامی مطرح شد
وقوع انقلاب باعث شد هنر به‌جایگاه اصلی و واقعی خودش که همان لایه‌های متنوع جامعه است بازگردد. هنر نقشی یاری‌رسان را پیدا کرد به‌خصوص در حوزه ادبیات و شعر. وقتی به تظاهرات و شروع قیام مردم ایران در سال 42 نگاه می‌کنیم همراهی شعرا با انقلاب مردم خیلی واضح و برجسته است.
مصطفی شاه کرمی
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: جشن هنر انقلاب اسلامی که همزمان با سالگرد شهادت سیدمرتضی آوینی برگزار شد، روز گذشته به کار خود پایان داد. «جوان» درباره جایگاه هنر انقلاب اسلامی با سه تن از بانوان فعال در این عرصه به گفت‌وگو نشسته است. سیده‌معصومه حسینی، نگارگر، نقاش و مدرس و عضو شورای عالی تجسمی بسیج هنرمندان، مریم شعبانی، نویسنده و کارگردان تئاتر بانوان و عکاس، همچنین عالیه مهرابی، شاعر و ترانه‌سرا و عضو شورای عالی سیاست‌گذاری شعر بسیج کشور به همراه بتول کریمی فعال عرصه هنر مهمان این نشست بودند.
 
هنر انقلابی چه هنری است و حدود و ثغور آن تا کجا گسترش دارد؟ آیا اساساً هنر را می‌توان به انقلابی و غیرانقلابی تفکیک کرد؟
کریمی: هنر در اسلام جایگاه بالایی دارد و اگر در خدمت حق و کمال والای انسانی باشد خدمات بسیاری به ارزش‌های اسلامی داشته باشد. حضور هنرمندان انقلابی که ارزشمدار و معرفت‌گرا هستند در جامعه باعث تعالی فرهنگ آن جامعه می‌شود. جهت ارتقای معنویت و ارائه هنری پاک و پیشرو نیازمند حضور هنرمندان متعهد و متخصص هستیم که با خلق آثار فاخر و متعالی در عرصه فرهنگ و هنر تأثیرگذار باشند و در بهبود وضعیت فرهنگی جامعه تلاش کنند. سازمان بسیج هنرمندان کشور با سیاستگذاری جامع در آموزش و تربیت هنرمندان متعهد سعی در تولید آثار ارزشی و انقلابی داشته و امسال نیز رویکرد برنامه‌های این سازمان پیوند هنر با مساجد (مسجدمحوری) و آموزش و تربیت کادر جوان است و به طور قطع هنرمندان ارزشی در تحقق گام دوم انقلاب نقش‌آفرین خواهند بود.

شعبانی: همواره تبیین و توضیح هنر انقلابی به‌خصوص برای جوانان نسل جدید یکی از دغدغه‌هایم بوده و اینکه چگونه می‌توان تعریفی جامع و مانع از هنر انقلابی ارائه کرد که ذهن مخاطب جوان و امروزی جامعه ما منظرگاه و افق روشنی از این موضوع در ذهنش پدیدار گردد. برای رسیدن به مبنا و تعریف هنر انقلابی تحقیق و پژوهشی را در حوزه هنر‌های نمایشی ادیان و ملل گذشته انجام دادیم. وقتی ما هنر‌های نمایشی کشور‌های باستانی از جمله یونان، مصر و دیگر نمونه‌ها را بررسی می‌کنیم مشاهده می‌شود آنچه از هنر و مشخصاً هنر نمایشی در این کشور‌ها محل توجه بوده صرفاً در سطح ترسیم لحظات غلبه انسان بر حیوانات و طبیعت خلاصه می‌شود که نمونه بارز آن همین غارنگاره‌هایی است که از انسان غارنشین در بازه زمانی ماقبل تاریخ و اعصار بعدی و نزدیک به آن دوره در دسترس ما هستند. خودِ انسان به ما هو انسان و اینکه یک انسان چه جایگاه متعالی دارد هرگز مد نظر نبوده است. در نمایش‌های باستانی و قدیمی نیز تقریباً روال بر همین محور بوده تا جایی که ما می‌بینیم خدایان دروغین در مرکزیت توجه قرار داشته‌اند. اگر از نظر زمانی قدری جلوتر برویم خواهیم دید که در نهایت هنر و هنرمند فقط در اختیار فرمانروایان و پادشاهان و متبرج کردن خواسته و تمایلات آن‌ها قرار می‌گیرد. باز هم در این دوره‌های تاریخی ما جایگاهی برای انسان و بالاخص جمعیت زنان حاضر در آن جوامع نمی‌بینیم. این مسیر تا قبل از دوران امپراتوری بیزانس ادامه داشته و صرفاً در این دوره است که به جهت ارائه تصویری تقابل خیر و شر، تحت تعالیم مسیحیت به شخصیت حضرت عیسی مسیح (ع) به عنوان یک قهرمان رهایی‌بخش و نجات‌دهنده پرداخته می‌شود. وقتی در لابه‌لای قرون گذشته ایران کنکاش می‌کنیم متوجه می‌شویم که برای اولین بار در تمدن ایرانی در اشکال متنوعی مانند رقص‌های آیینی، پرستش الهه‌ها و... زنان و هنرشان در مرکز توجه قرار گرفته است. اما اولین باری که به رودر‌رویی خیر و شر پرداخته و توجه می‌شود در تئاتر‌های نمایشی سوگ سیاوش است که سیاوش به عنوان یک جایگاه خاص انسانی مطرح می‌شود، اما باز هم جایی برای هنرآفرینی زنان در این نمایش دیده نمی‌شود. آن جایی که برای اولین بار ما جایگاه والایی در هنر‌های نمایشی کل تاریخ بشر در مورد زنان می‌بینیم حادثه عظیم کربلا است. داستان کربلا به عنوان یک نمایش و داستان تراژدی یک قهرمان بزرگ را مطرح می‌کند و در موردش صحبت می‌کند که چگونه از نزدیکان، خانواده و یارانش عبور می‌کند و با فداکاری عجیبی که از خود نشان می‌دهد نجات‌بخشی، رهایی و رستگاری عظیمی را برای کل بشریت به ارمغان می‌آورد. به کلامی بهتر باید گفت: ما برای اولین بار نقش‌آفرینی و معرفی یک قهرمان بزرگ نمایشی را در تاریخ اسلام مشاهده می‌کنیم. روایتگر اصلی این قهرمانی‌ها و نمایش‌ها حضرت زینب (س) است.

در شاهنامه چطور؟ فردوسی با تصویرسازی در قالب اشعار حماسی به قهرمان‌پروری و قهرمان‌سازی در بین زنان و مردان ایرانی نمی‌پردازد؟
شعبانی: در شاهنامه این مسئله خیلی جزئی است و در حد چند تا دیالوگ است و حتی به اندازه یک صحنه هم نیست چه برسد به حد و اندازه یک نمایش! حتی گاهی اوقات زنان دارای نقش در شاهنامه به جای ایجاد زمینه صلح و آرامش در کسوت یک جنگ‌آفرین ظاهر می‌شوند و اگر در جایی نقش مثبتی ایفا می‌کنند یا بسیار اندک و ناچیز است یا اینکه افسانه‌سرایی است.

منظورتان این است که به جای نقش‌آفرینی، بیشتر شبیه قرار گرفتن در یک طراحی است؟
شعبانی: بیشتر برای پیشبرد آن داستان نمایشی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

معتقدید که نقش و جایگاه مستقلی ندارد؟
شعبانی: بله. همین‌طور است. واقعیت این است که هنر انقلابی از حادثه کربلا نشئت گرفته و شروع می‌شود. از وقتی حضرت زینب روایتگر نمایش بامحتوای کربلا و قهرمانی امام حسین قرار می‌گیرد به نظر من هنر انقلابی از اینجا شروع می‌شود. اینجاست که نقش زن را تغییر می‌دهد و حضرت زینب نماد آن است و نشان می‌دهد که هنر زن صرفاً در خانه‌نشینی خلاصه نمی‌شود. ضمن اینکه ایشان نه تنها خانواده‌گریز نیستند بلکه شخصیتی خانواده‌گرا هستند و نبض کل جامعه در دست ایشان قرار دارد. حالا شکل این داستان در دستجات عزاداری ما نمود پیدا می‌کند که اتفاقاً با یک حرکت و اراده مردمی اتفاق افتاد. وقتی مردم اقدام به ایجاد دستجات و راه‌اندازی هنر نمایشی تحت عنوان تعزیه با محوریت نقش زن در جامعه کردند.

نقش‌آفرینی زن هنرمند انقلابی با چکش‌کاری در اجرا‌های نمایشی مذهبی تحت عنوان تعزیه به پختگی می‌رسد که همین پختگی باعث می‌شود در بطن جامعه و زمان صیرورت داشته باشد. ضمن اینکه نقش‌آفرینی زن هنرمند انقلابی حسب احساس وظیفه و توانایی‌اش می‌تواند تعریف شود؟
شعبانی: بله. دقیقاً. کما اینکه در بطن وقوع انقلاب این اتفاق افتاد و مادران و زنانی شکل گرفته و ساخته شدند که ماحصل و ثمره همین نمایش‌ها بود. البته نقش اول این نمایش‌ها حضرت زینب (س) بود و به نظر من اگر این نمایش‌ها نبود امروز شهدا و مادران شهدا نبودند و طبیعتاً از انقلاب هم خبری نبود. مادران کشور ایران تحت تأثیر نمایش‌های حسینی توانستند با فرزندپروری آن‌ها این اندازه رهایی‌بخش و رستگاری‌آفرین باشند. امروزه هم امکان ایجاد و اجرای نمایش‌هایی با محوریت نقش زنان در اجتماع وجود دارد تا بتوان به وسیله آن تعالی جامعه را طرح‌ریزی کرد. این مهم مانع غلبه نگاه خام‌دستانه شرق به زن که آن را عنصری کم‌اثر و حاضر در پستوی خانه می‌داند و مقابله با نگاه ابزاری و جنسی غرب نسبت به زنان خواهد شد و می‌تواند منجر به خط سوم یا نگاه سومی به زنان بشود که همان نگاه نجات‌بخش و انقلابی است که ریشه در داستان کربلا دارد و می‌تواند به صورت توأمان در خدمت خانواده باشد و هم وظایف نقش‌آفرینی هنرمندانه و انقلابی در جامعه را با الگوپذیری از مشی و مرام حضرت زینب (س) ایفا کند.

مهرابی: به نظر من ابتدا باید چیستی و تفکر انقلاب را بشناسیم. هنر انقلاب میوه درختی است با عنوان درخت انقلاب و لازم است که عطر، طعم و خواص این میوه را مورد بررسی و کنکاش قرار بدهیم و ببینیم که آبشخور ریشه درخت انقلاب کجاست؟ تا زمانی که چیستی انقلاب معلوم نشود نمی‌توانیم تعریفی برای هنر انقلاب داشته باشیم. انقلاب چیست و چه تمایزی بین فصل گذشته‌اش با فصل روبه‌رو و آینده‌اش دارد؟ این تمایز در حقیقت تمایزی است بین هنر انقلاب و هنری که در جبهه مقابل آن قرار می‌گیرد. خود انقلاب تغییر و تحول در جهان‌بینی و ایدئولوژی افراد ایجاد کرده و هنر هم به نظر من یعنی جهان‌بینی و ایدئولوژی. اتفاقی که در انقلاب افتاد این بود که تمام لایه‌های اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هنر به تبع همه آن‌ها تحت تأثیر قرار گرفت و چیزی به اسم هنر انقلاب شکل گرفت. برای تبیین هنر انقلاب لازم است ابتدا داشته‌های انقلاب را ببینیم و اهداف، آرمان‌ها و ارزش‌هایش را بشناسیم و اگر تجلی و تبلور آن آرمان‌ها در هنر دیده شد، می‌شود هنر انقلاب. چیزی که قبل از انقلاب بر هنر استیلا و برتری پیدا کرده بود روحیه سکولار و روحیه مدرنیته بود حتی تا حدودی از این مباحث هم فاصله داشت و بیشتر به یک هنر طاقچه‌ای یا ویترینی شبیه بود چرا‌که مختص یک طیف و طبقه خاص بود. در واقع انقلاب آمد و هنر را با مردم آشتی داد. اصلاً بین هنر و انقلاب یک ارتباط دو سویه وجود دارد.

البته برخی سرگرمی‌ها که جنبه‌های هنری هم ممکن بود در آن باشد برای عامه مردم در نازل‌ترین درجه حفظ شده بود تا نقش غفلت‌آفرینی داشته باشد و در مقابل هنر‌هایی هم بودند که به دلیل علاقه طبقات مرفه و اصطلاحاً بورژوای آن روزگار با اضافه کردن وجوه گران‌قیمت و لاکچری به آن‌ها عملاً اجازه نشو و نما و اثرگذاری هنر در سطوح و طبقات پایین‌تر جامعه را نمی‌دادند.
مهرابی: درست است؛ سعی داشتند بگویند هنر برای طبقات بالا و خاص جامعه است، اما وقوع انقلاب باعث شد هنر به جایگاه اصلی و واقعی خودش که همان لایه‌های متنوع جامعه است بازگردد. هنر نقشی یاری‌رسان را پیدا کرد به‌خصوص در حوزه ادبیات و شعر. وقتی به تظاهرات و شروع قیام مردم ایران در سال ۴۲ نگاه می‌کنیم همراهی شعر و شعرا با انقلاب مردم خیلی واضح و برجسته است. اشعار اشخاصی مانند مرحوم حمید سبزواری، بهجتی شفق، سپیده کاشانی، مرحوم طاهره صفارزاده و... به یاری و پیشبرد انقلاب و مردم آمدند و انصافاً اثرگذاری‌های قابل توجهی هم داشتند. شعر و هنر در بحث ارزش‌ها که مفاهیمی مانند استقلال، آزادی، عدالت و... بودند اثرگذاری زیادی داشتند چراکه این‌ها جزو اهداف و آرمان‌های انقلاب به حساب می‌آیند. البته اینجا لازم است به یک وجه تمایزی که وجود دارد اشاره داشته باشیم چه اینکه مفاهیمی از این دست سال‌ها قبل از آغاز حرکت انقلابی مردم ایران و در جریان انقلاب مشروطه هم توسط انقلابیون آن روزگار اعلام شد. در واقع سؤال این است که بین انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی مردم ایران چه تفاوتی وجود داشت که در یک برهه هنر به خدمت انقلاب درمی‌آید و در تقویت بن‌مایه‌های مردمی آن اثرگذار است، اما در انقلاب دوران مشروطه چنین چیزی وجود ندارد؟ به نظر من این وجه تمایز در پسوند‌های این دو انقلاب است چه اینکه یکی از آن‌ها انقلاب مشروطه است و دیگری انقلابی که منجر به استقرار جمهوری اسلامی می‌شود که مشخصه اصلی هنر انقلاب اسلامی است. به همین علت من فکر می‌کنم وجه اصلی هنر انقلاب همان وجه اسلامی بودنش است و حقیقتی که هنرمند انقلابی باید به آن وصل شود تا بتواند هنر انقلابی را ایجاد بکند. در واقع این «حقیقت» است که شاکله یک هنر انقلابی را شکل می‌دهد که مشتمل بر وجهه توحیدی و اسلامی است. چیزی که قبل از انقلاب اسلامی یا اصلاً وجود نداشت یا اینکه بسیار کمرنگ و کم‌رمق شده بود برای همین پس از انقلاب می‌بینیم که جریان هنری یک جریان امیدوارانه است، چرا؟ چون ما قائل به انتظار، عدل و موعود هستیم و معتقدیم که این انقلاب زمینه‌ساز ظهور منجی است. یکی از مؤلفه‌های اسلامی ما ویژگی انتظار است که به صورت بسیار پررنگی به ابعاد آن پرداخته شده است. نکته جالب اینکه همین انتظار در درون بیانیه گام دوم رهبر انقلاب مورد مطالبه قرار گرفته است. در حالی که هنر انقلاب یک هنر امیدوار به آینده و آوانگارد است، خاموش و منفعل نیست و در جایی که خطایی رخ داده است ضمن اعتراف به خطای رخ داده سعی در اصلاح مسیرش می‌کند آن‌هم نه با سکوت بلکه با فریاد مطالبه‌گرانه؛ و این همان هنر انقلابی مبارز و درهم کوبنده دشمنان است.
حسینی: در جریان هر انقلابی که انجام می‌شود معمولاً دو تحول عمده در هنر ایجاد می‌شود. اول تأثیری که آن انقلاب بر هنرمندان می‌گذارد و، چون هنر در بطن جامعه و مردم شکل می‌گیرد هر رویدادی که در آن کشور پیش بیاید در تولید آثار هنری نقش بسزایی دارد. به طور مثال در دوران ایران باستان نقش زن به شکلی که در غرب مطرح بوده و عمدتاً قربانی نگاه جنسیتی حکومت‌ها شده در ایران باستان وجود نداشته، اما به طور معمول یک نگاه کرامت‌گونه و احترام‌آمیز وجود داشته است. همان‌طور که در سنگ‌نگاره‌های دوران هخامنشیان دیده می‌شود زن مورد احترام بوده است، اما در حاشیه قرار داشته است. قبل از انقلاب در جامعه و توسط سیاستمداران هنگامی که می‌خواهند زن را از حاشیه خارج کنند متأسفانه این ورود به سطح جامعه را در یک بستر ناامنی که در مورد زن شکل گرفته طراحی و اجرا می‌کنند. در جریان شکل‌گیری و دوران پس از پیروزی انقلاب، تأثیری که انقلاب بر هنر و هنرمند ایرانی می‌گذارد این است که اولاً چند شاخصه مهم را تزریق می‌کند. بحثی که دوستان گفتند هنر انقلابی و هنرمند انقلابی باید مردمی باشند و چگونگی تفکیک هنر انقلابی از هنر غیرانقلابی باید عرض کنم که یک هنرمند غیرانقلابی کاملاً بر عکس هنرمند انقلابی، خودش و هنرش را در خدمت طبقات صاحب زر و زور قرار می‌دهد و به طور کامل در خدمت اشرافیت و بزک کردن خلق و خوی مورد پسند و مطلوب آن‌ها قرار گرفته است. این نوع از نگاه که بیشتر خاص تفکرات مکاتب اومانیستی است عموماً از قرن ۱۵ میلادی به این طرف شکل گرفت. برخی از هنر‌ها و به‌خصوص هنر تجسمی که از غرب به کشور ما وارد شد همراه با خود پیوست فرهنگی‌اش را هم وارد جامعه ما کرد و متأسفانه هنرمند ایرانی بعضاً شاید بتوان گفت که در آن فرهنگ غرق شد. تحول دوم و دیگری که می‌تواند ایجاد شود تأثیری است که هنرمندان می‌توانند بر انقلاب داشته باشند. فعالیت هدفمند و اثرگذار هنرمندان در حوزه‌هایی مانند تجسمی، موسیقی و شعر در جریان شکل‌گیری انقلاب قابل چشم‌پوشی نیست چراکه نقش روشنگری و بازشناسی افراد و جریان‌های مختلف در راستای اهداف انقلاب را با تولید کار‌های متنوع و خوب انجام می‌دادند. مردمی که واقعاً در شروع انقلاب شهدای زیادی را تقدیم کرده بودند با تلاش هنرمندان و آثاری که این هنرمندان تولید کرده بودند زمینه‌های فکری و روانی ورود به عرصه و موقعیت تازه‌ای مثل دفاع مقدس و ادامه و تقویت روحیه ایثارگری را در بین آحاد افراد جامعه زنده، پویا و بالنده نگه داشتند. هنرمند اگر آثاری را تولید می‌کند در راستای آن چیزی است که در بطن جامعه جریان دارد و اتفاق می‌افتد. مثلاً هنرمندان ما در بدو انقلاب آثاری را تولید می‌کردند که در راستای وضعیت انقلاب و جنگ دریافت کرده بودند. متأسفانه این روند با پایان یافتن دفاع مقدس و برخی اتفاقات و اقدامات جریانات خاص سیاسی در کشور زمینه افتراق و شکاف‌های عظیمی بین مردم و هنرمندان با دولتمردان و مسئولان ایجاد کرد. این دوره فترت و گوشه‌گزینی هنرمندان باعث کاهش بسیار زیاد آثار هنری تأثیرگذار در کشورمان شد. این دوران رکود با وقوع فتنه ۸۸ شکسته شد و انگار که هنرمند انقلابی بار دیگر برای کمک به پیشبرد اهداف و آرمان‌های انقلاب انگیزه تازه‌ای پیدا کرد و به یکباره به عنصر وسط میدان تبدیل شد که به جرأت می‌توان گفت: این اتفاق نقطه عطفی در حوزه هنر‌های تجسمی بعد از انقلاب است. این هنرمندان با تکیه بر مضامین دینی و درست سیاسی توانستند آثار بسیار خوبی را خلق کنند و به نظر من از آن روز به بعد رشد و تعالی هنر و هنرمند انقلابی در جامعه توانست خودش را نشان بدهد و مجدداً به جایگاه گذشته خود بازگردد.

حالا با این تفاسیر چگونه می‌توان روند تأثیرگذاری هنر انقلابی صادر شده از یک هنرمند انقلابی را در سطح زنان جامعه استمرار بخشید و چگونه می‌شود روند تولید آثار هنری جهت پیشبرد انقلاب و تربیت نیرو در مسیر اهداف و آرمان‌های آن را ادامه‌دار کرد؟
شعبانی: همان‌طور که قبلاً هم گفتم نشان دادن جایگاه یک زن تأثیرگذار در جامعه آن هم در قالب نمایشنامه‌های خوب و حرفه‌ای که تمام اجزا و مؤلفه‌های یک داستان دراماتیک و جذاب را داشته باشد یکی از راهکار‌هایی است که می‌تواند زنان جامعه‌مان را در ادامه و دفاع از آرمان‌های انقلاب ثابت‌قدم‌تر کند و آن‌ها را به مادرانی قوی برای تربیت نسل آینده و انقلابی‌تر کشورمان مبدل نماید. نباید این‌گونه باشد که افرادی را در مقام نقش‌های اصلی و برجسته قرار بدهیم که انتفاع شخصی و جریانی برایشان اولویت بیشتری نسبت به اهداف کلان کشور و انقلاب داشته باشد. حضرت امام خمینی (ره) فرموده‌اند: «هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در انسان‌ها»؛ اینجا دیگر هنرمند است که باید بین تعهد و تعالی‌بخشی به شخصیت یک زن و یا اصالت دادن به مادیات یکی را انتخاب کند. هنرمند است که باید در انتخاب نقش و سوژه نمایشی، وظیفه‌اش را به خوبی انجام دهد. ما در بین زنان امروزی و گذشتگان، کسانی را داریم که می‌توان آن‌ها را به عنوان الگو به نسل جوان معرفی کرد.

این کوتاهی را عمدی می‌دانید یا سهوی؟
شعبانی: شاید این اتفاق به دلیل عدم مطالعه هنرمند و یا کاهلی در پیدا کردن چنین نمونه‌هایی است که در اطراف ما حضور دارند، اما برای شناسایی و دراماتیزه کردن آن‌ها تلاش چندانی صورت نمی‌گیرد.

تقصیر این مسئله را متوجه هنرمندان می‌دانید یا مسئولان؟
شعبانی: به نظر من در این اتفاق تقصیر هنرمندان بیشتر از مسئولان است. این هنرمند است که باید به کتب و منابع تاریخی مراجعه کند و سوژه‌هایش را استخراج کند. ما در حوزه نمایش گاهی به زنانی در جامعه‌مان برمی‌خوریم که بدون اغراق می‌توانند قهرمان یک قرن باشند. بسیاری از این زنان هرگز مورد توجه نبوده‌اند و گاهی حتی اسم آن‌ها هم برده نمی‌شود.
 
مهرابی: پس وظیفه بسترسازی و ایجاد زمینه که وظیفه اصلی دولت و مسئولان دولتی است چه می‌شود؟ آیا آن‌ها نباید فضا را آماده کنند؟
شعبانی: بله، حرف شما درست است، اما در ابتدا این هنرمند است که باید به دنبال کشف و شناساندن قهرمانان کشورش برود و بعد از این کار است که مسئولان باید به وظیفه قانونی خودشان به منظور حمایت از هنرمندان عمل کنند. در واقع هنرمند باید اهل تحقیق و پژوهش باشد. به خاطر اهل پژوهش نبودن برخی هنرمندان است که ده‌ها سال است آثار و نمایشنامه‌های قرون گذشته که عمدتاً توسط غربی‌ها نوشته شده توسط هنرمندان ما در قالب نمایش‌های مختلف بازآفرینی می‌شوند. مخالفتی با نمایش و اجرای چنین آثاری نیست، اما نباید باعث شود که سالیان سال هنرمندان ما آثاری را روی صحنه ببرند که متعلق به ده‌ها و یا گاهی صد‌ها سال پیش است. این آثار و متون باید نقش کمک‌کننده به هنرمند را ایفا کند نه اینکه به عنصر اصلی و محوری تبدیل شود. ما ستاره‌های درخشان بسیار زیادی در ایران داریم که می‌توان سوژه‌های دیدنی و شنیدنی از آن‌ها استخراج کرد.

مهرابی: ما دفاع مقدس و خیل کثیر شهدایی را داریم که سرنوشت و زندگی هر کدام از آن‌ها به صورت بالقوه یک نمایش دارای قهرمان هستند. غیر از آن، بیش از ۱۷ هزار شهید ترور، شهدای هسته‌ای و... را در کشور داریم که می‌توانند زمینه‌ساز ساخت آثار تأثیرگذاری برای نسل جوان به‌خصوص زنان جامعه‌مان باشند. ما همچنان در بحث شهدای هنرمند دچار یک فقر تولید شدید و مزمن هستیم. مثلاً شهید ارسلان درخشان کسی است که اولین باشگاه سرود و موزیک پس از انقلاب را راه‌اندازی کرد و این در حالی است که زندگی این شهید آن‌قدر زیبا، پر فراز و فرود و جذاب است که می‌توان در مورد آن ده‌ها کتاب نوشت، اما متأسفانه بر خلاف داشتن گنجینه‌های غنی این‌چنینی ما همچنان به سراغ ساخت و ارائه آثاری هستیم که دردی از جوانان نسل جدید دوا نمی‌کنند. متأسفانه تریبون‌هایی که باید در دست افراد و جریانات انقلابی باشد توسط کسان دیگر اشغال شده‌اند در بسیاری موارد جوایز جشنواره‌های انقلاب عمدتاً به حلق جریاناتی ریخته می‌شود که در دفاع از ضدانقلاب از هیچ اقدامی فروگذار نیستند. متأسفیم که در جمهوری اسلامی کسی باید برود روی سن و جایزه یک جشنواره انقلابی را بگیرد که به دروغ مدعی می‌شود ۴۰ سال است که جلوی رشد مرا گرفته‌اند! چرا باید چنین شخصی جایزه جشنی انقلابی را بگیرد و به آن انقلاب توهین کند و اتفاقی هم نیفتد؟!

علت را در چه چیزی می‌دانید؟
مهرابی: ساختار‌های مدیریت فرهنگی ما مشکل دارد. این را هم بگویم که متأسفانه عمده مشکلی که در جریان‌های انقلابی وجود دارد این است که فکر می‌کنند همه چیز در محتوا خلاصه می‌شود در حالی که چنین نیست. چون شما وقتی یک محتوای خوب را بدون رعایت تکنیک و به کار بستن نکات فنی و هنری ارائه می‌کنید معلوم است که مخاطب نمی‌پذیرد به همین علت من فکر می‌کنم که در حوزه فرم و تکنیک هم باید جبهه فرهنگی انقلاب خودش را تجهیز کند ما باید تعهد و تخصص را به صورت همزمان پیگیری کنیم و توان خودمان را بالا ببریم. چرا دانشگاه‌های هنر ما باید در دست کسانی باشد که اعتقادی به برخی مباحث و ارزش‌های انقلاب ندارند؟!

به گمان شما تدریس آثار ترجمه شده عمدتاً غربی که در دانشگاه‌های ما به عنوان منابع اصلی مطرح هستند ماحصلی به جز این باید داشته باشد؟
مهرابی: حرف ما هم این است که هنرمندان انقلابی باید هر چه سریع‌تر به میدان بیایند و این حوزه اثرگذار را به دست بگیرند. ما در حوزه کادرسازی و تربیت نیرو کم‌کاری داشتیم و باید هر چه سریع‌تر این اتفاق بیفتد تا در کنار هنرمند انقلابی، مدیران انقلابی را هم برای رسیدن به مناصب بالای مدیریتی حوزه‌های متنوع هنری تربیت و کادرسازی کنیم.

حسینی: این نکته را باید با تأسف اعلام کنم که برخی خانواده‌های مذهبی ما به هیچ وجه اجازه فعالیت فرزندانشان در گستره هنر را نمی‌دهند. چرا باید چنین تفکری در بین خانواده‌های انقلابی و مذهبی وجود داشته باشد و اجازه ندهند که فرزندانشان به سمت هنر بروند؟ البته زمینه‌سازی و بسترآفرینی امن و مطمئنی از جانب مسئولان تدارک دیده نشده تا خانواده‌ها به یک امنیت خاطر در این زمینه برسند و این کم‌کاری مسئولان باعث شده که هزینه‌های زیادی به انقلاب و هنرمندان انقلابی تحمیل شود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار