کد خبر: 951165
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۳:۴۳
احمد کاظم زاده
هنوز ابعاد و زوایای کامل تحولات سودان روشن نشده است و جعبه سیاه این تحولات به طور کامل باز نشده و امکان دارد همانند سایر کشور‌هایی که در معرض موج اول خیزش‌های مردمی یا به عبارت بهتر پروژه موسوم به بهار عربی قرار گرفتند، تا مدت‌ها در پرده ابهام باقی بماند، اما بر اساس روندی که این تحولات طی کرد، به چند نتیجه می‌توان دست یافت.
نخست اینکه موج جدید اعتراضات در سودان همانند الجزایر بعد از آن رخ داد که مرکز تحقیقات بگین- سادات در فلسطین اشغالی از موج دوم بهار عربی خبر داد و این می‌تواند نشانه‌ای از نقش مدیریتی این رژیم در دامن زدن به موج دوم این خیزش‌ها باشد کما اینکه این رژیم از موج اول هم از تونس شروع و به سایر کشور‌های عربی در شمال آفریقا و خاورمیانه عربی تسری پیدا کرد بیشترین نفع را برد و با درحاشیه قرار دادن بحران فلسطین طرح‌های توسعه‌طلبانه جدیدی را در راستای تشکیل دولت خالص یهودی در دستور کار قرار داد که در صورت انفعال جاری حاکم بر رفتار فلسطینی‌ها و کشور‌های اسلامی و عربی می‌تواند به حذف فلسطین از نقشه بینجامد. با توجه به اینکه اجرای بخش‌های مهم این طرح‌ها در چارچوب طرح موسوم به معامله قرن به بعد از انتخابات اخیر فلسطین اشغالی واگذار شده بود لذا از این جهت می‌توان نوعی ارتباط معنادار را بین خیز برای تحقق این اهداف توسعه‌طلبانه و اجرای فاز دوم موسوم به پروژه بهار عربی مشاهده کرد. آنچه در این میان مسلم است اینکه رژیم صهیونیستی در این قضیه تنها نیست و عربستان و امارات و همچنین دولت راستگرای ترامپ را در کنار خود دارد و بر همین اساس می‌توان حدس زد که کودتای اخیر در سودان با حمایت و چراغ سبز این دسته از بازیگران آشوب‌ساز صورت گرفته است که برای تقسیم ارضی در منطقه به ائتلاف هم دست زده‌اند.
دوم اینکه بررسی روند تحولاتی که در موج اول خیزش‌های عربی در کشور‌های عربی طی شد مدل‌های مختلفی را رقم زد که در مواردی هرچند اندک مانند تونس به انتقال نسبتاً مسالمت آمیز قدرت و در برخی دیگر مانند لیبی، یمن و سوریه به جنگ‌های داخلی خانمانسوز و در برخی مانند مصر به روند کنترل شده اوضاع منجر شد و از این دید مدل سودان تا حدود زیادی به مدل مصر شبیه است و بر همین اساس می‌توان همان روند که در مصر طی شد را به نوعی در سودان هم سراغ داشت و نکته قابل تأمل در این میان دخالت کشور‌هایی مانند عربستان و امارات است کما اینکه پیش از برکناری عمر البشیر در سودان، ژنرال حفتر در لیبی نیز به تحرکاتی برای تصرف طرابلس دست زده بود که از حمایت مستقیم امارات، مصر و عربستان برخورداراست و احتمال دارد همین قضیه در الجزایر نیز تکرار شود.
سوم اینکه بررسی روند تحولات نشان می‌دهد که عمر البشیر در چند دهه اخیر برای حفظ قدرت به تلاش‌های گسترده دست زد و امتیازات بی‌سابقه و کلانی به طرف‌های مختلف داد که از جمله آن‌ها می‌توان به تن دادن به جدایی جنوب سودان و تجزیه آن و یا مشارکت در تجاوز عربستان و امارات به یمن اشاره کرد، اما در نهایت با حمایت مستقیم و غیرمستقیم همین بازیگران از قدرت کنار گذاشته شد و به اصطلاح می‌توان گفت: هم پیاز را خورد و هم چوب را؛ و در نهایت می‌توان گفت که اشاره به نقش عوامل خارجی در هدایت و مدیریت خیزش‌های اعتراضی در کشور‌های عربی به هیچ وجه به مفهوم نادیده گرفتن نقش مردم در این خیزش‌ها و یا نادیده گرفتن عوامل داخلی اعتراضات از جمله ناکارآمدی دولت‌های حاکم در پاسخ به مطالبات مردمی و یا شکاف‌های اقتصادی و اجتماعی داخلی و همچنین بروز و شیوع فساد در این کشور‌ها نیست بلکه تأکید بر این واقعیت است که بازیگران آشوب ساز خارجی و به طور مشخص راستگرایان امریکایی و صهیونیستی و کودتاگرایان سعودی و اماراتی از این اعتراضات برای تحقق اهداف و برنامه‌های توسعه‌طلبانه خود در چارچوب طرح موسوم به معامله قرن فرصت‌سازی می‌کنند که باید برای مقابله با آن چاره اندیشی شود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار