اقدام کاخ سفید در قراردادن سپاه پاسداران در لیست من درآوردی امریکا پیرامون گروههای تروریستی را با تنها گزارهای که میتوان تعبیر کرد «استیصال» کاخ سفید در مقابله با انقلاب اسلامی وکمک به گسترش حیطه نفوذ آن است.
کاخ سفید از زمان روی کار آمدن ترامپ مبتنی براستراتژی که در مقابله با انقلاب اسلامی به کار گرفت با اتکا به برآورد غلطی که از ایران در پی برجام داشت، تلاش کرد با تشدید فشارها قدرتهای موشکی و منطقهای ایران را همچون قدرت هستهای مهار و به همین دلیل تمامی توان و ظرفیت امریکا و دیگر متحدان منطقهای و صهیونیستها و کشورهای غربی را برای فشار علیه مردم ایران به کار گیرد و با اعمال تحریمهای بی نظیر اقتصادی، شکست اراده مقاومت مردم ایران را به نظاره بنشیند. این استراتژی اگرچه به اعمال فشارهایی علیه مردم ایران منجر شده، اما نه تنها کاخ سفید را به مطلوب خود در تسلیم ایران نرساند، بلکه این فشارها سبب تقویت و ایستادگی مردم ایران و تبدیل تهدیدات به فرصتها شد که در بیانات نوروزی مقام معظم رهبری بر آن تأکید و به استنادات آن نیز اشاره شد.
ورود امریکا به فاز جدید برخورد با ایران را که بعد از خروج ترامپ از برجام، میتوان از آن به مهمترین تحول در مسیر تقابل کاخ سفید با ایران یادکرد، باید ناشی از ناکامی امریکا در رسیدن به اهداف خود در مراحل گذشته دانست، چرا که اگر آن اقدامات پاسخ داده وایران تسلیم شده بود، ضرورتی برای رفتن به سمت اقدامی که خلاف عرف و حقوق بین المللی است، نبود. اما از آنجایی که امریکاییها انقلاب را همچنان محکم و پا برجا و سرافراز و تعیین کننده در روند تحولات منطقهای میبینند و به اعتراف خود قادر بر مهار آن نیستند، مقابله با محور اصلی این ایستادگی و مقاومت را در دستور کار قرار دادند که صدور بیانیه ۱۹ فروردین ماه کاخ سفید ناشی از آن است. در زمینه این اقدام کاخ سفید و پیامدهای آن به چند نکته میتوان اشاره کرد.
عبارت و واژههایی که در بیانیه کاخ سفید و یادداشت برایان هوک نماینده ویژه امریکا در امور مربوط به ایران که همزمان با بیانیه کاخ سفید در نشریه نیویورک تایمز به چاپ رسیده، بیانگر آن است که امریکا در این دور جدید عملاً در چنبره ضد انقلاب و دشمنان نظام اسلامی که کاخ سفید را احاطه کردهاند گرفتار است و نشان میدهد که کاخ سفید به رغم دستگاههای متعدد اطلاعاتی، فاقد ظرفیت و شناخت لازم از محیط ایران و نقش و عوامل تعیین کننده آن است. در این زمینه شاید ادعای برایان هوک در مورد مراسم بزرگداشت چهلمین سالگرد انقلاب مبنی بر اینکه تنها دستگاههای دولتی سالگرد انقلاب را گرامی داشتند بتوان مصداق روشنی از این بی اطلاعی و یا حداقل تغافل نسبت به آن و نادیده گرفتن حضور دهها میلیونی مردم ایران در عرصه حمایت از نظام اسلامی دانست.
کاخ سفید و مشاوران نادانش در این اعلام، ایجاد دو قطبی در کشور و با هدف قراردادن مردم و جریان و نخبگان در مقابله با سپاه را دنبال میکردند و اینگونه تصور میکردند که با این اقدام قادر به ایجاد یک صف بندی در جامعه ایران علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند، اما آنچه در این چند روز در کشور در اعلام حمایت مقامات، جریانهای سیاسی، نخبگان، نمایندگان مجلس و در فضای مجازی در حمایت از سپاه اتفاق افتاد، پدیدهای کم نظیر در طول دوران انقلاب بود، به گونهای که غربیها و حتی خود امریکاییها را ناچار به اذعان و اعتراف به این ظرفیت و همبستگی در داخل ایران کرده است و به همین دلیل باید از ترامپ سپاسگزار بود که حتی داخلیها را نیز نسبت به این ظرفیت بالقوه نظام در حمایت مقامات و نخبگان و فعالان جریانهای سیاسی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آشنا کرد.
پس از این اعلام جریان رسانهای دشمن در پروسه یک عملیات روانی تلاش کرد که با القاء احتمال برخورد نظامی عملاً فضا را به سمت امنیتی شدن و نهایتاً بر هم زدن فضای اقتصادی کشور ببرد، این ترفند که البته از سوی دستگاه رسانهای وابسته به سازمانهای جاسوسی و امنیتی غرب و منطقه نظیر بی بی سی، رادیو فردا و ایران اینترنشنال جدید هم نیست، در شرایطی است که امریکاییها نه توان ورود به یک درگیری در منطقه را دارند و نه امنیتی شدن آنها را به اهدافشان میرساند و استناد آن نیز در این است که کاخ سفید در این بیانیه محور عمل را به جای پنتاگون به وزارت خارجه سپرده است، اگر چه نمیتوان نسبت به اهداف صهیونیستها و سعودیها در درگیر سازی امریکا با ایران در ورای این اقدام بی تفاوت بود. که البته این سناریو هوشیاری و دقت بیشتر نیروهای نظامی و امنیتی را در عدم افتادن در تله دشمن الزامی مینماید.
ادعای تشدید تحریم اقتصادی سپاه پاسداران مبتنی بر این بیانیه، در شرایطی است که تحریم سپاه از سالهای قبل و به صورت فراگیر اعمال میشده است که مصادیق آن را نیز میتوان حتی در عدم همکاری بعضی از بنگاههای اقتصادی داخلی با سپاه دانست، اما این تحریم گسترده هیچگاه به محدویت فعالیتهای سپاه نینجامیده و اقداماتی که سپاه در طی سالهای اخیر در اجرای پروژههای ملی نظیر فازهای متعدد پارس جنوبی و پالایشگاه ستاره خلیج فارس داشته است مؤید این مدعاست.
واکنشهای دیگر کشورهای جهان، به جز صهیونیستها و برخی از شیخنشینهای میکروسکوپی منطقه که در حمایت از ترامپ وارد صحنه شدند، نشان دهنده این است که این اقدام کاخ سفید فاقد وجاهت بینالمللی است و در صورت ورود به فاز اقدام، با توجه به شناختی که این کشورها از ظرفیت و توان ایران دارند، بر این مسئله وقوف دارند که امنیت کل منطقه و منافع آنها تحت الشعاع قرار خواهد گرفت.
۶-مقایسه روند گسترش گفتمان انقلاب اسلامی در جهان وشکلگیری حلقههای جبهه مقاومت در کشورهای اسلامی و حتی غیراسلامی بیانگر روند رشد یابنده آن است، به گونهای که اگر در سال ۱۳۶۱ تنها نیروی مقاومت در منطقه (حزبالله لبنان) بود، امروز به رغم فشارها و تحریمها تکثر این نیروهای مردمی در کشورهای مختلف اسلامی وغیر اسلامی، نشاندهنده نتیجه عکس این فشارهاست. اقدام ترامپ نیز قطعاً با توجه به نقش تعیین کننده سپاه در مقابله با گروههای تروریستی، منجر به افزایش اقبال وگسترش نفوذ جبهه مقاومت خواهد شد.
۷- درخواست برایان هوک در یادداشت نیویورک تایمز برای مصالحه با ایران نیز اذعان دیگری به شکست امریکا در روند تقابل با ایران در ماههای اخیر است. فراموش نکنیم که در اوج تحریمها پمپئو وزیرخارجه امریکا که مدعی شده بود ما آنقدر به مردم ایران فشار میآوریم که نان برای خوردن نداشته باشند تا اینکه حرف امریکا را گوش کنند، اکنون البته فریبکارانه التماس به «مصالحه» میکند
۸- بر این فهرست اگرچه نکات متعدد دیگری میتوان افزود، ولی واقعیت آن است که این اقدام ترامپ را باید یک فرصت برای انقلاب اسلامی دانست، که هم زمینهساز وحدت و انسجام ملی گردید و هم جامعه را بیشتر با خدمات و واقعیتهای سپاه آشنا کرد و هم اینکه زمینهای را فراهم کرد که مسئولان دستگاههای ذیربط با توجه به راهبردهای دشمن به چارهاندیشی نشسته و فرصتهای کشور را برای خنثیسازی تهدیدات دشمن بهتر شناسایی و زمینه تحقق یکی از مطالبات اصلی مقام معظم رهبری در آغاز سال جدید که همان تبدیل چالشها و تهدیدها به فرصتها و تقویت توان بازدارندگی کشور است، فراهم کنند.