کد خبر: 950890
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۶
یادداشت «محمدرضا کائینی» به‌مناسبت سالروز شهادت سید مرتضی آوینی
بد نیست به این پرسش بیندیشیم که اگر آوینی در این روزگار می‌زیست، در علاج کژی‌هایی که ما را احاطه کرده‌اند، چه طرحی می‌ریخت؟

سرویس تاریخ جوان آنلاین: محمد رضا کائینی، دبیر سرویس تاریخ روزنامه جوان، به مناسبت سالروز شهادت «سید مرتضی آوینی» در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

خانواده‌های مذهبی و سنتی و البته قدری محدود و محروم، در موارد فراوان شاهد "پریدن" جوانان خود بوده‌اند. نوباوه گانی که در عهد شباب به دنیایی خارج از آداب و عادات حاکم بر خاستگاه خود متمایل می‌شوند و گاه برآن می‌شورند! ظاهر خود را تغییر می‌دهند، ادا واطوار‌های عجیب از خود به نمایش می‌گذارند، به چیزی تظاهر می‌کنند که نیستند و نمی‌توانند باشند و... الخ.
 
با این همه و پس از سپری شدن کوتاه مدتی، دم خروس را از زیر لباس این عالَم نوظهور می‌بینند و با نگره‌ای متعالی‌تر، به خویشتن گذشته خویش باز می‌گردند. این پدیده نسبتا رایج دردوران ما، دو مصداق پرآوازه دارد: اولی:جلال آل احمد و دومی:سید مرتضی آوینی. با این تفاوت که جلال این طریق را با خروش و عصیان بیشتری پیمود و سید با آرامش وطمانینه افزون تری. خاطرم هست که دوستم زنده یاد شمس آل احمد می‌گفت:"همه بچه مذهبی‌ها این تجربه را تکرار می‌کنند، منتها با شدت وضعفی متناسب با شرایط خویش! "

داستان امروز، اما، معطوف به صیرورت آوینی است. او در جوانی خویش، تو در توی روشنفکری ایران را به پای تجربه پیموده بود. از شب شعر‌های بی ربط به ادبیات گرفته تا گالری‌هایی که در آن به اسم هنر از موهومات رونمایی می‌شد! از سیبیل نیچه‌ای و ریش پرفسوری گرفته تا درویش بازی و فیلسوف نمایی و دیگر عرصه‌هایی که داستان‌های آن مگوست! از سربند همین تجربیات بود که دریافت متولیان روشنفکری در ایران، گندم نمایانی جو فروشند! و نتیجتا از فریب چهره برگرفت و روزگار وصل خویش را باز جست. از مطالعه دینی به شهود دینی نائل گشت. دانست که همه چیز را در کتاب‌ها نمی‌نویسند و برخی امور، از طریق قلب بی زنگار درک می‌شود. دیگر برای او، مشهورات زمان بی قیمت می‌نمود و در عالم خویش سیر می‌کرد. اشتباه نشود، مشهورات زمان را به خوبی می‌شناخت، همانگونه که بی عیاری آن را. بهترین شاهد آن را نیز، باید در مرگ پرمعنایش جست. در شرایطی که دیو پرافسون "سازندگی" تازه از راه رسیده بود تا کیان دین و دنیای مردمان را به یغما بَرد، او در بیابان‌های فکه گام می‌زد تا طنین زنهار‌های جماعتی باشد که رفته رفته به استخوان تبدیل شده بودند! خدا برای او نخواست که بماند و حرمان این روز‌ها را بر روح وجان خویش بنشاند. بد نیست به این پرسش بیندیشیم که اگر او در این روزگار می‌زیست، در علاج کژی‌هایی که ما را احاطه کرده‌اند، چه طرحی می‌ریخت؟

پ ن.: تصویر ذیل آمده، شهید سید مرتضی آوینی را در سال هزار وسیصد وپنجاه وپنج، در سفر به ساری نشان می‌دهد.

آوینی از مطالعه دینی به شهود دینی نائل گشت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار