سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، پروندههای زیادی درباره کلاهبرداری، اخاذی و سرقت به بهانه خواستگاری در ادارات پلیس تشکیل میشود که بررسیها نشان میدهد خیلی از افراد پس از آشنایی با دختران پولدار در شبکههای اجتماعی به بهانه خواستگاری آنها را فریب میدهند و دست به سرقتهای میلیاردی میزنند. در یکی از این پروندهها چندی قبل مردی به اداره پلیس رفت و از دستبرد سارق یا سارقانی به خانهاش شکایت کرد و گفت: حدود ۵۰۰میلیون تومان از خانهاش سرقت شده است. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من تاجرم و وضع مالی خوبی دارم. خانه بزرگی در یکی از خیابانهای شمالی تهران دارم که همراه همسر و دختر ۱۸ سالهام زندگی میکنم. چند روز قبل خانه یکی از دوستانم شام دعوت بودیم و وقتی بعد از چند ساعت به خانه برگشتیم متوجه شدم سارق یا سارقانی به خانهام دستبرد زده و با باز کردن در گاوصندوق مقدار زیادی پول خارجی، طلا و سکه که حدود ۵۰۰میلیون تومان ارزش دارد سرقت کردهاند.
با طرح این شکایت پرونده به دستور بازپرس دادسرای ناحیه ۳۴تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
مأموران در نخستین بررسیهای محل حادثه دریافتند سارق فرد یا افراد آشنایی هستند که بدون تخریب در و با داشتن کلید یدک وارد خانه شده و از محل دقیق نگهداری اموال قیمتی هم خبر داشته و با باز کردن گاوصندوق دست به سرقت ۵۰۰ میلیون تومانی زدهاند. در حالی که مأموران تحقیقات خود را روی افراد آشنا و بستگان شاکی که به خانه او رفت و آمد داشتند متمرکز کرده بود شاکی دوباره به اداره پلیس رفت و راز سرقت از خانهاش را بر ملا کرد. وی گفت: من به دو نفر از بستگانم مشکوک بودم که از خانهام سرقت کردهاند که یک روز قبل دخترم در حالی که گریه میکرد به من گفت: سرقت طلاها و پولها کار او بوده است. دخترم گفت: پسر جوانی به نام ایمان او را فریب داده و دخترم پس از سرقت تمامی پولها و طلاها را به ایمان داده و پس از آن ایمان هم ناپدید شده است.
طراح سرقت خواستگار اینستاگرامی بود
در ادامه مأموران از دختر جوان تحقیق کردند. وی در توضیح ماجرا گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با پسر جوانی به نام ایمان آشنا شدم. او پسر شیکپوشی بود و خودش را دانشجوی مهندسی به من معرفی کرد. چند روزی با هم ارتباط پیامکی و تلفنی داشتیم تا اینکه پیشنهاد ازدواج داد. هر روز که از آشنایی ما میگذشت من بیشتر به او علاقه پیدا میکردم تا اینکه دلباخته او شدم و پیشنهاد ازدواجش را قبول کردم. بعد از آن بود که از او خواستم به خواستگاریام بیاید و به همین خاطر موضوع را با پدرم در میان گذاشتم، اما پدرم با ازدواج من مخالفت کرد و گفت که باید درس بخوانم و برای ادامه تحصیل به دانشگاه بروم و بعد از اینکه مدرک گرفتم عروس شوم. وی ادامه داد: من نظر پدرم را به ایمان گفتم، اما او با چربزبانی مرا فریب داد و من هم که عاشق و دلباخته او شده بودم فکر میکردم ایمان فرشته نجات من است و به حرفهایش عمل میکردم. ایمان گفت: اگر پولها و طلاهای پدرم را سرقت کنم، میتوانیم زندگی خوبی را با هم شروع کنیم و وقتی هم با هم ازدواج کردیم پدرم ناچار است رضایت بدهد. من حرفهای او را قبول کردم و تمامی طلاها و سکهها و پولهای پدرم را سرقت کردم و در اختیار ایمان قرار دادم. قرار شد روز بعد من شناسنامهام را بردارم و دو نفری برای عقد به دفترخانه ازدواج برویم و از آنجا هم برای ماه عسل چند روزی به شمال کشور برویم که ناگهان ایمان ناپدید شد و حتی به تلفنهای من هم جواب نداد.
وسوسه شدم و نقشه سرقت را طراحی کردم
پس از اعتراف دختر شاکی، مأموران جستوجو برای شناسایی و دستگیری متهم را آغاز کردند تا اینکه چند روز قبل مأموران پلیس فتا متهم را در یکی از شهرستانها شناسایی و دستگیر کردند.
متهم پس از انتقال به تهران با اعتراف به جرم خود گفت: چند سال قبل برای کار به تهران آمدم و در رستورانی شروع به کار کردم. مدتی قبل در اینستاگرام با دختر جوانی به نام شیوا آشنا شدم. خیلی به او علاقه پیدا کردم تا اینکه فهمیدم پدرش تاجر است و وضع مالی خوبی دارد. وقتی فهمیدم پدرش به خواستگاری من جواب رد داده است نقشه سرقت از خانه آنها را طراحی کردم و موفق شدم شیوا را فریب دهم. من مقداری از سکههای سرقتی را فروختم و با پولها هم قرار بود خانهای در شهرستان بخرم که دستگیر شدم. تحقیقات از متهم ادامه دارد.