کد خبر: 950369
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۵:۰۹
تحلیلی بر علل ناکامی در چالش‌ها براساس نظر رهبر انقلاب
یکی از مهم‌ترین سخنرانی‌های استراتژیک رهبر انقلاب که ترسیم روشی برای تحلیل این موضوع بود و در کشاکش فضای آخر سال و شعار سال جدید مغفول واقع گردید؛ سخنان ایشان در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری بود.
سرويس انديشه جوان آنلاين: گریزی از بروز شکست و ناکامی‌ها در مسیر پر پیچ و خم انقلاب نیست و تجربه ۴۰ ساله انقلاب اسلامی نیز سرشار از این فراز و فرودهاست. تجربه گام دوم انقلاب نیز نیازمند توشه‌گیری از تجربیات گام نخست و آسیب‌شناسی این ناکامی‌هاست. شاید یکی از مهم‌ترین سخنرانی‌های استراتژیک رهبر انقلاب که ترسیم روشی برای تحلیل این موضوع بود و در کشاکش فضای آخر سال و شعار سال جدید مغفول واقع گردید؛ سخنان ایشان در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری بود. با توجه به اهمیت موضوع مروری بر این سخنان مهم خواهیم داشت.

دوگانه‌های حیاتی برای مواجهه با تهاجمات

رهبر معظم انقلاب در این سخنان، پدافند مقابل تهاجم دشمن در عرصه‌های مختلف را از ضروریات حفظ انقلاب برمی‌شمرند و آن را منوط به شناخت روش صحیح مواجهه با مخاطرات می‌دانند: «هر کشوری، هر جامعه‌ای حوادثی دارد؛ این حوادث بعضاً حوادث خوب است، بعضاً حوادث تلخ است، بعضاً فشار هست - فرض کنید ما دچار تحریمیم، دچار تهاجم فرهنگی هستیم و از این قبیل چیزها، یا بعضی از کشور‌ها دچار تهاجم سخت و تهاجم نظامی هستند؛ حوادثی برای کشور‌ها پیش می‌آید- گاهی هم پیشرفت‌هایی پیش می‌آید. نوع مواجهه با این حوادث خیلی مهم است که چطور با این حوادث مواجه شویم. بحث من و موضوعی که می‌خواهم عرض کنم، این است.»

ایشان برای این تقابل ابزار‌های ده‌گانه‌ای را لازم می‌دانند که در قالب دوگانه‌هایی عرضه شده‌اند: «چند دوگانه را من عرض می‌کنم در این زمینه... به نظر من این دوگانه‌ها سؤالات [مهم]است؛ ما از خودمان باید سؤال کنیم که در این دوگانه‌ها چه جوری باید عمل کنیم. البته پاسخ‌دادنِ زبانی به این‌ها آسان است، اما پاسخ‌دادن عملی و ملتزم شدن، به این آسانی نیست.»
در واقع این دوگانه‌ها راهنمای آسیب‌شناسی تصمیمات نظام هستند و با بررسی و استناد به آنان می‌توان علل شکست‌ها را مربوط به انتخاب نادرست در این دوگانه دانست.

دوگانه مواجهه فعال و منفعل

شیوه مواجهه فعال یا منفعل با پدیده‌ها یکی از اصلی‌ترین انتخاب‌ها در تصمیمات کلان نظام است که می‌تواند پیروزی آفرین یا شکست آفرین گردد: «گاهی مواجهه ما با این حوادث، مواجهه فعال است، گاهی مواجهه انفعالی و مواجهه منفعل. فعال یعنی اینکه وقتی با حادثه‌ای روبه‌رو می‌شویم، نگاه کنیم ببینیم ما در قبال این حادثه - برای دفع آن، برای رفع آن، برای تضعیف آن، یک جا‌هایی برای تقویت آن- چه‌کار باید کنیم؛ فکر کنیم و فعال وارد میدان بشویم؛ این مواجهه فعال. مواجهه انفعالی این است که وقتی یک حادثه تلخی، سختی و مشکلی پیش می‌آید، بنا کنیم آه و ناله کردن، دائم به زبان آوردن، دائماً گفتن، مدام تکرار کردن بدون اینکه تحرکی در مقابل آن داشته باشیم. پس دو جور مواجهه داریم؛ مواجهه فعال، مواجهه انفعالی.

از نگاه دیگر: مواجهه ابتکاری یا مواجهه عکس‌العملی. مواجهه عکس‌العملی این است که فرضاً وقتی در مقابل یک دشمن قرار گرفتیم و دشمن ما را به یک میدان مواجهه‌ای می‌کشاند، ما هم برویم در همان میدان و طبق برنامه‌ریزی او - که حرکتی انجام می‌دهد- مثل خود او حرکتی انجام بدهیم؛ این مواجهه انفعالی است، این مواجهه عکس‌العملی است؛ یعنی در واقع حرکت ما تابعی از نوع حرکت او است. مواجهه ابتکاری این است که نه، فرضاً دشمن از ناحیه‌ای به ما حمله می‌کند، ما از ناحیه دیگری به او حمله کنیم، ما به شکل دیگری ابتکار عمل را به دست بگیریم و نوعی برخورد کنیم که مثلاً ضربه بزنیم. این دو جور مواجهه است.»
مثال بارز این مواجهه انفعالی را در رویکرد سیاست خارجی در برخی برهه‌های زمانی می‌توان به خوبی مشاهده کرد که انفعال و مماشات به جای برخورد و کنشگری فعال هر بار خسارات محضی را برای جمهوری اسلامی به بار می‌آورد.

مواجهه دوگانه یأس و امید

یک دوگانه دیگر که به نگاه کلان به آینده انقلاب در موضوعات مختلف مربوط می‌شود، دوگانه یأس و امید است: «مواجهه مأیوسانه یا امیدوارانه. گاهی انسان با حادثه‌ای که مواجه می‌شود، توجه به توانایی‌های دشمن یا حرکت دشمن موجب می‌شود که انسان مأیوس بشود؛ حالا ممکن است وارد میدان هم بشود، اما مأیوسانه وارد می‌شود؛ این یک جور مواجهه است. یک جور مواجهه این است که نه، انسان امیدوارانه وارد میدان بشود؛ این‌ها با هم فرق می‌کنند. اگر مأیوسانه وارد میدان شدیم، ادامه کار یک جور خواهد بود، اگر امیدوارانه وارد شدیم، ادامه کار جور دیگری خواهد بود؛ این هم یک دوگانه دیگر.»

دوگانه ترس و شجاعت

این دوگانه را می‌توان مکمل دوگانه فعال یا منفعل بودن و علت آن دانست. ورود فعال گرچه در برهه‌هایی لازم است، اما این فعال بودن باید با شجاعت تمام و نهراسیدن از مخاطرات (تا حدی که دچار تهور نشویم) همراه باشد: «یک وقت انسان وارد میدان می‌شود، اما می‌ترسد؛ از دشمن، از حادثه، از ورود در غمرات می‌ترسد، با ترس وارد می‌شود؛ این یک جور عکس‌العمل و واکنش و حضور در مقابل دشمن است، یک وقت با دلیری وارد می‌شود. در روایات دارد «خُضِ الغَمَراتِ لِلحَقّ» وارد میدان می‌شود با دلیری، با شجاعت؛ این هم یک جور دیگر برخورد. ببینید، ما نگاه کنیم به وضع کشور‌های دنیا؛ کشور‌هایی که ما با آن‌ها آشنا هستیم، مسائلشان را می‌دانیم؛ هر دو جور حرکت‌ها را ما در کار‌های این‌ها می‌بینیم. فرض بفرمایید مثلاً یک جا‌هایی وارد می‌شوند [در مقابل]فشار امریکا روی بعضی از کشورها؛ یک جا با شجاعت وارد می‌شوند، با دلیری وارد می‌شوند، یک جا با ترس وارد می‌شوند؛ هر کدام یک جور است؛ آن کسی هم که با ترس وارد می‌شود، ممکن است حرکتی بکند، اما نوع آن حرکت با نوع حرکت آن کسی که امیدوارانه، با شجاعت وارد می‌شود تفاوت دارد.»

دوگانه تدبیر و سهل‌اندیشی

یک دوگانه دیگر این است که حرکتی که در مقابل دشمن می‌خواهیم انجام بدهیم، با حزم و تدبیر باشد یا با سهل‌اندیشی و سهل‌انگاری باشد. مثلاً فرض کنید در بیانات آقایان راجع به فضای مجازی و مسائل مانند اینها؛ خب نوع برخورد با این قضیه دو جور ممکن است: می‌تواند به صورت مدبرانه عمل کردن [باشد]، یک جور هم نه، می‌تواند به صورت سهل‌اندیشانه. [البته]سهل‌انگاری یک حرف است، سهل‌اندیشی یک حرف دیگر است؛ سهل‌اندیشی یعنی انسان پیچیدگی کار را نبیند، آن پیچ‌های کار و مشکلات کار را انسان توجه نکند؛ این سهل‌اندیشی است. سهل‌انگاری هم این است که انسان نگاه کند، بی‌تفاوت از مقابل خطر عبور کند. هم می‌توان این جوری عمل کرد، هم می‌توان با تدبیر، با دقت و با ملاحظه جوانب وارد میدان شد.
دوگانه‌های دشوار انقلاب


نگاه یکجانبه یا جامع به تهدید‌ها و فرصت‌ها

یک دوگانه دیگر، نگاه به حوادث، [به صورت]تهدید و فرصت توأمان است، یکی هم نگاه یکجانبه است یا تهدیدنگر یا فرصت‌نگر. فرض بفرمایید وقتی ما در مقابل دشمنی امریکا قرار می‌گیریم، دو جور می‌توانیم برخورد بکنیم: نگاه کنیم ببینیم فرصت‌های ما در مقابل این دشمن علی‌الظاهر مقتدر چه چیز‌هایی است، تهدید‌هایی که در مقابل ما قرار دارد چه چیز‌هایی است؛ هر دو را ملاحظه کنیم، جمع‌بندی کنیم، آن وقت تصمیم بگیریم؛ یک وقت هست که نه، فقط تهدید را می‌بینیم، فرصت‌های خودمان را نمی‌بینیم، یا اینکه نه، یک فرصت‌هایی داریم که آن‌ها را می‌بینیم و تهدید را توجه نمی‌کنیم؛ خب این جور نگاهِ یکجانبه‌نگر خطاست؛ می‌توان نگاه جامع داشت در مقابل چنین مسئله‌ای. این هم یک دوگانه دیگر.

شناخت یا انکار واقعیت‌ها

یک دوگانه دیگر، شناخت واقعیت‌های میدان است. شناخت واقعیت‌های میدان و نشناختن واقعیت‌های میدان؛ یعنی ما بدانیم که الان در کجا قرار داریم: «ما کجا هستیم، دشمن کجا هست، جایگاه ما چیست؟» این از جمله آن چیز‌هایی است که دشمن روی آن خیلی تلاش می‌کند. سعی دشمن در این چند سال همیشه این بوده و عوامل داخلی‌اش هم همین کار را تکرار می‌کنند که جایگاه خودی را ضعیف نشان می‌دهند، جایگاه دشمن را قوی نشان می‌دهند؛ تلقین این معنا که «بیچاره شدیم، پدرمان درآمد، کاری از دستمان ساخته نیست.» این از جمله آن چیز‌هایی است که یکی از دوگانه‌های اساسی است؛ بدانیم واقعاً کجا [هستیم]. فرض کنید اگر چنانچه ما ندانیم که موقعیت ما در منطقه الان به نحوی است که دشمن از ما حساب می‌برد، یک جور عمل می‌کنیم، اگر دانستیم که موقعیت ما به نحوی است که دشمن از ما حساب می‌برد، جور دیگری عمل می‌کنیم. آن کسانی که مثلاً حالا فرض کنید راجع به حضور ما در منطقه حرف می‌زنند، می‌نویسند، اعتراض می‌کنند، ایراد‌های بیجا می‌کنند، این‌ها در واقع نادانسته - حالا بنده کسی را متهم نمی‌کنم- دارند به این نقشه دشمن کمک می‌کنند. این هم یک دوگانه دیگر که جایگاه خودمان را در میدان و جایگاه دشمن را در میدان مواجهه و مقابله بشناسیم.

کنترل یا بروز احساسات

یک دوگانه دیگر، مسئله بُروز احساسات است. در حوادث گوناگون گاهی هست که انسان احساسات را رها می‌کند - حالا چه احساسات مثبت، مثلاً شادی را که انسان از یک موفقیت خرسند می‌شود، شاد می‌شود، احساسات خودش را رها می‌کند، یا احساس منفی را [مثلاً]غم را، غصه را، ناراحتی را- این یک جور است؛ یک جور نه، کنترل احساسات، خرج کردن احساسات به قدر لازم. یکی از مواردی که واقعاً ممکن است ما ضربه بخوریم - یک وقت‌هایی هم یک ضربه‌هایی از آن خورده‌ایم- عدم کنترل احساسات عمومی است. حالا مثلاً بنده روی جوان‌ها خیلی تکیه می‌کنم و به معنای واقعی کلمه هم اعتقاد دارم به مسئله جوان‌ها - خب، از قبل از انقلاب هم با جوان‌ها کار کرده‌ایم، در طول انقلاب هم همیشه تا الان همراه با جوان‌ها بوده‌ایم-، اما این را باید توجه کرد که ما به جوان‌ها اعتماد می‌کنیم، اما احساسات جوان‌ها نباید به صورت رها، به صورت بی‌کنترلی در جامعه حکمفرمایی کند؛ احساسات باید کنترل شود. دو جور می‌شود برخورد کرد؛ یکی برخورد با احساسات بدون کنترل، یکی هم برخورد با احساسات که به اندازه‌ی لازم بُروز داده بشود که این‌ها کار‌های آسانی هم نیست.

اقدام با رعایت یا بدون رعایت حدود شرعی

یک دوگانه دیگر، رعایت ضوابط و حدود شرعی و عدم رعایت اینهاست. گاهی ما در دوره مبارزات هم قبل از انقلاب می‌دیدیم بعضی‌ها که در کار مبارزه خیلی فعال بودند، خیلی از مسائل شرعی و مانند این‌ها را اهمیت نمی‌دادند. می‌گفتند آقا داریم کار می‌کنیم برای مبارزه، برای هدف؛ حالا مثلاً فرض کنید نماز اول وقت هم نشد، نشد؛ یا فلان مسئله هم نشد؛ تهمت و غیبت و از این چیز‌ها هم اگر چنانچه پیش می‌آمد برایشان خیلی اهمیت نداشت. خب، این یک جور برخورد است، یک جور برخورد هم این است که انسان تقوا را ملاحظه کند. امیرالمؤمنین آنطور که نقل شده فرمود: لَو لَا التُّقی لَکنتُ اَدهَی العَرَب چه کسی از امیرالمؤمنین داهی‌تر و آگاه‌تر و زرنگ‌تر و باهوش‌تر؟ اما خب تقوا گاهی جلوی بعضی از کار‌ها را می‌گیرد. این هم یک دوگانه دیگر.

استفاده از تجربه یا دوبار گزیده شدن از یک سوراخ بهره‌گیری از تجربه‌ها یا دو بار از یک سوراخ گزیده شدن؛ این هم یک مسئله [است]. حالا در همین مسائل مواجهه ما با دشمنان خارجی - مثلاً با غرب، با امریکا، با اروپا- خب یک قضایایی داریم دیگر؛ قضایای گذشته را داریم، از اول انقلاب هم قضایایی داریم، اما این اواخر هم قضیه برجام [را داشتیم]و تعهدات این‌ها و بعد هم زدن زیر تعهد‌ها و عدم رعایتشان، عدم ملاحظه‌شان؛ خب، این یک تجربه است. ما در برخورد با این جناحی که با ما این‌جور برخورد کرده و به‌رغم عُهود و مواثیق مؤکد، به وظایف خودش عمل نکرده و همین طور با لبخند و با ریشخند و با این حرف‌ها قضایا را پیش برده است، باید نوع برخوردمان با این طرف، با این آدم، با این دولت، با این جبهه، با استفاده از این تجربه باشد و بدانیم که با این‌ها چگونه باید برخورد کنیم.

توجه به دشمن واقعی یا متهم کردن یکدیگر

یک نکته دیگر، یک نوع حرکت دیگر، یک دوگانه دیگری که حالا این هم آخری‌اش باشد، این است که ما در مواجهه با حوادث دائم به خودمان بپریم، مدام به خودمان انتقاد کنیم، درون خودمان، من شما را مقصر بدانم، شما من را مقصر بدانید؛ این یک جور برخورد است که متأسفانه در خیلی از مواقع پیش می‌آید که وقتی مجموعه‌ها با سختی مواجه می‌شوند - حالا مجموعه‌ها چه یک حزب باشد، چه یک دولت باشد، چه یک ملت باشد- همدیگر را متهم می‌کنند یا اینکه نه، به جای اینکه سر همدیگر داد بکشیم، به تعبیر امام «هر چه فریاد دارید بر سر امریکا بکشید» طرف مقابل، او است. بنده مکرر در صحبت‌های عمومی گفته‌ام، ما دچار این اشتباه نمی‌شویم که دشمن خودمان را نشناسیم؛ دشمن ما معلوم است. کسان دیگری هستند که علیه ما کار می‌کنند -، اما روی غفلت است یا مانند اینها- این‌ها اهمیتی ندارند؛ آنکه دشمن واقعی است «وَ هَلُمَّ الخَطبَ فی ابنِ اَبی‌سُفیان» که امیرالمؤمنین فرمود. [در مورد]آن قضایای این جوری بیخودی سر هم داد نکشیم، بیخودی با همدیگر دعوا نکنیم. ببینیم واقعاً با چه کسی باید دعوا کرد، با چه کسی باید طرف شد؛ این جوری عمل بکنیم.»

مخاطب دوگانه‌ها

دوگانه‌های فوق را صرفاً نمی‌توان مربوط به تصمیمات حاکمیتی یا دولتی دانست بلکه عموم مردم نیز در انتخاب رویکرد‌ها و مشارکت در حاکمیت از میان این دوگانه‌ها رویکردی را برمی‌گزینند و به همین نسبت در سرنوشت و شکست‌های احتمالی شریکند: «این دوگانه‌ها برای مردم مهم است مخصوص مسئولان نیست. البته مسئولان مخاطب اولند در اینگونه توصیه‌ها و حرف‌ها - مسئولان سیاسی یک جور، مسئولان نظامی یک جور، مسئولان مسائل اجتماعی یک جور- لکن عامه مردم در این زمینه‌ها باید صاحبنظر باشند، باید درک و فهم عمیق داشته باشند. اینکه عرض می‌کنیم به یک فهم عمومی باید برسیم بین مردم، به این معناست؛ حالا بعداً یک خُرده بیشتر توضیح خواهم داد.»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر