میلاد دخانچی درکانال تلگرامی خود ضمن تأیید و تأکید بر بیانیه رهبر معظم انقلاب به ذکر چند نکته پیشنهادی- انتقادی پیرامون گام دوم اشاره کرده است. وی معتقد است در بیانیه گام دوم دعوت جدی از علوم انسانی برای حل مشکلات به عمل نیامده و از آنجا که متن تقریباً عاری از مباحث فقهی- کلامی است، در سیاق دولت مدرن نگاشته شده است و این یعنی اقتضائات دولت مدرن را باید جدی گرفت. متن کامل یادداشت او در ادامه از نظر میگذرد.
۱) متن آنجا که به حوزه استقلال و عزت ملی مربوط میشود، هم بسط موضعی خوبی دارد و هم ذکر مثال و اشاره به موفقیتها و دستاوردها و آنجا که به حوزه آزادی، عدالت و کارآمدی مربوط میشود شکل انتزاعی و مفهومی به خود میگیرد و این حکایت از این دارد که در گام دوم باید در عین حفظ و بسط داشتهها در حوزه استقلال، تمرکز را بر آزادی، عدالت و کارآمدی بگذاریم. من گام دوم را گام عدالت/ آزادی/ کارآمدی میفهمم.
۲) متن تقریباً عاری از مباحث فقهی- کلامی است و در سیاق دولت مدرن نگاشته شده است و این یعنی اقتضائات دولت مدرن را باید جدی گرفت.
۳) متن به اهمیت «انعطاف و [آمادگی برای] تصحیح خطاهای خویش» اشاره میکند، اما کلید مشخصی برای کشف یا آسیبشناسی خطاها در اختیار ما نمیگذارد. ما باید بیشتر حرف بزنیم که دقیقاً کجاها اشتباه کردیم و چرا اشتباه کردیم و فرآیند جبران اشتباهها کدامند.
۴) متن بر این موضع است که «حکومتها نمیتوانند [اخلاق و معنویت]را با قدرت قاهره ایجاد کنند» بلکه میتوانند با شکلگیری شاخصهای مطلوب اخلاق و معنویت «همراهی» کنند. این گزاره در عین سادگی نقدی است جدی به فهم کلاسیک از مفهوم حکومت دینی که در دهه ۵۰ شکل گرفته است. عبور از قدرت قاهره برای بسط اخلاق و معنویت و ایجاد و تعریف کارکردی به نام «همراهی» برای استیت یک شیف پارادایمی رادیکال در حوزه نظریهپردازی رابطه دین و سیاست محسوب میشود. نظریهپردازان این شیف را جدی بگیرند.
۵) متن از کارکرد عدالت در کشور ابراز نارضایتی و عملکرد اقتصاد را ضعیف توصیف میکند و از مردمی شدن اقتصاد و تصدی نکردن دولت حمایت میکند و در عین حال از اهمیت گوش سپردن به تجربه دیگران صحبت به میان میآورد، اما شأن معناداری برای حوزه دانش قائل نمیشود. متن هر جا که به مقوله علم و دانش و پژوهش اشارهای میکند، به حوزه سخت افزاری یعنی فناوری، تکنولوژی و علوم مهندسی اشاره میکند و از علوم انسانی برای حل مشکلات دعوت جدی به عمل نمیآورد.
۶) برای حل مشکلات در حوزه عدالت، آزادی و بالابردن سطح کارآمدی و ساخت اقتصادی قوی ما و ساخت استیتی «همراه» با اخلاق و معنویت ما نیازمند گفتوگوی انتقادی جدی از منظر داشتههای خودی با علمای علوم انسانی جدید هستیم و شاید بتوان ادعا کرد که همه چالشهای ما در گام اول نتیجه ترجیح علوم فناورانه بر علوم انسانی بوده است. پیشنهاد میکنم در گام دوم به سمت علوم انسانی برویم.
۷) خواندن و بحث درباره این نامه برای درک تجربه حکمرانی ما به شدت توصیه میشود.