سرويس جامعه جوان آنلاين: کشور ما در طول تاریخ در زمینه عوامل و حوادث طبیعی حادثه خیز بوده و سیل، زلزله و حوادث دیگر در کشور ما سابقه تاریخی دارد، اما این حوادث در گذشته به دلیل جمعیت کم و نوع پراکندگی جغرافیایی قابل مهار بوده و تلفات کمی داشته است. از طرفی وجود ۱۸میلیون هکتار جنگل باعث جلوگیری از حوادث میشد، اما با نفوذهای محلی و تراشیدن جنگل، رودررویی ما با حوادثی مثل سیل و... بیشتر از گذشته شد. این اتفاقات بر میگردد به اینکه مدیران قبلی و کنونی طبق تئوری مدیریت که بتواند پیشبینی و از جامعه جلوتر فکر کنند تا قبل از وقوع حادثه از آن جلوگیری کنند را نداشته و ندارد. همچنین این ضعف مدیریت اجازه داد تا جنگلها تاراج شوند و خانههای بسیاری در مسیر رودخانهها یا داخل رودخانهها ساخته شوند تا با بروز کوچکترین حادثه، شاهد خرابیهای زیاد باشیم. عوامل طبیعی همیشه بوده و خواهد بود، اما بروز این مشکلات نشان دهنده ضعف مدیران و مسئولان است.
سیل و حوادث مشابه کنار همه مشکلات و مضراتی که دارد، اما منافعی هم دارد. حادثهای که امسال اتفاق افتاد نشان دهنده این بود که مردم آموزش لازم را از طرق مختلف از جمله در کتابهای درسی، برنامههای تلویزیون و... ندیدهاند و این قبیل حوادث در جامعه نیز احساس نشدهاست جز حوادثی که سالها قبل اتفاق افتاد و به مرور زمان به دست فراموشی سپرده شد. بنابراین آموزش باید از طرق مختلف از جمله کتابهای درسی، رسانه، ادارات و... (مثل تمریناتی که برای مقابله با زلزله از سالها قبل در مدارس تمرین میشود)، آموزش داده شود.
البته این نکته نیز حائز اهمیت است و اینکه مردم در حین بروز حادثه همه توقعات را از مسئولان و دولت دارند و میخواهند خرابی در فرصت و زمان کم بازسازی شود که این هم بر میگردد به عدم آموزش، به نوعی که هنگام حادثه خودشان کمر همت ببندند و تا حدی مشکل را هموار سازند. بنابراین شایسته است با افزایش خود اتکایی در مردم و آموزش و اعتمادسازی در آنها با حوادث مقابله کنیم. در گذشته راههای ارتباطی کم بود به همین دلیل میزان همت مردم بالا و سطح توقعات آنها کم بود، اما امروزه همین راههای ارتباطی گاهی خود یک معضلی است که باعث میشود ابزاری شود تا فرصت را در اختیار افراد سودجو قرار دهد و علت آن هم ندانم کاری مسئولان است. این کار مشکلی است و باید قانون و هم آموزش و پرورش دست به دست هم بدهند و در طول زمان اعتماد مردم را بالا ببرند و به گفتههایشان عمل کنند. این یک پروسه دراز مدت است و لازم است مردم بازتاب حرفها را ببینند.
در فرمایش رهبری نیز بارها اشاره شد تا مسئولان افراد حادثه دیده را فراموش نکنند، اما بعد از حادثه زلزله که در سال گذشته اتفاق افتاد، بهرغم کمکهای مردمی هنوز یکسال و نیم است که مردم در کانکس زندگی میکنند! این خود یک نوع بیاعتمادی، بدبینی و سوءاستفاده سیاسی و تبلیغاتی است که در مردم به وجود میآورد. راهکار فرار از این بیاعتمادی بسامان کردن مدیریت است و از افراد کار بلد، آگاه، دلسوز و متعهد به جامعه استفاده شود. در شهرها از افراد بومی برای قبول مسئولیت استفاده شود تا در مواقع خطر درد مردم را بهتر بفهمد و گره کار را زودتر باز کند. مردم باید به خودشان متکی باشند، اما این خوداتکایی وقتی است که مردم در امور مشارکت داشته باشند آنجاست که آنها احساس دلسوزی میکنند و متعهد و پایبند میشوند، اما وقتی مردم در هیچ کاری مشارکت نداشته باشند و در تصمیمگیریها شریک نباشند این احساس تعهد کاهش مییابد و مشکلات به سختی حل میشود. متأسفانه سیستم مدیریتی ما بنا به تعریف انواع سیستم مدیریتی، در نوع دوم است و یک فرد دستور میدهد و در موارد خاص به مردم اجازه داده میشود تا از اختیارات خود استفاده کنند. به همین دلیل وقتی وسط بحران شخص مسئول در کشور دیگری به سر میبرد شهر با بحران مواجهه و کنار آن بهرهبرداریهای سیاسی هم میشود. مشکل دیگر اینکه افراد در جای خود نیستند و بنا به تخصص آنها کار سپرده نشده است بنابراین نفوذیهای محلی و دخالت آنها کار را با مشکل مواجهه میکند موردی که بارها رهبری به آن اشاره کرده است. همین نفوذیهای محلی باعث میشوند بعد سیاسی حوادث نیز خطرآفرین و موجب سوءاستفاده دشمن شود و در جایی همین سیاسی کاریها باعث بولد شدن مشکلات و کاستیهایی از طرف مردم شود. این میشود که در فضای مجازی فردی فریاد میکشد نه گاز داریم و نه برق و درک اینکه باید حلم و صبر داشته باشد احساس نمیشود و همه چیز را از دولت میخواهد. اینجاست که سوءاستفاده سیاسی میشود و فرصتی در اختیار دشمنان قرار داده میشود. این پدیدههای طبیعی همیشه هست و خواهد بود. بنابراین مسئولان باید چاره اندیش و دور اندیش باشند تا تجربیات تلخ گذشته با تدبیر و مدیریت صحیح جلوگیری و مهار شود.