آغاز هر فصلی در ملل جهان رنگ و بوی ویژه خود را دارد که البته بستگی مستقیم با آداب و سنن و آیین آن قوم داشته و حس گرم و سرد وجودشان به ایجاد آن در زمانی مشخص انجامیده است. اگرچه فصل بهار در همه دنیا با نوید زندگی نو در قالب احساس عجین است، اما بعضی از اقوام در اروپا فصل زمستان را برای شروعی تازه بیشتر ترجیح میدهند، اما سمبلها نیز همینگونه ساختهشده است، زیرا عمو نوروز یا ننه سرما با رفتن زمستان برای خداحافظی سراغ مردمی میآیند که آماده ورود به بهار هستند، درحالیکه بابانوئل با آغاز زمستان همخانه کسانی میشود که این فصل را سرآغاز و عید خود میدانند. نوروز یا آغاز بهار سال شمسی با سمبل عمو نوروزش شناخته میشود که یکی از نمادهای آن در فولکلوریک فارس در وسعت ایران قدیم است و هماکنون به دهها کشور تبدیلشده، اما سنتهای آن همچنان باقی است. این شخصیت خیالی که به بابانوروز هم معروف است و در جامعه در نقش حاجیفیروز ظاهر میشود شبهای آغاز این دهه بهاری حامل هدیه برای بچههایی است که آن را با دریافت عیدی از بزرگترها بیارتباط نمیدانند. از ویژگیهای عمو نوروز میتوان به زلف و ریشسفید یا حنا گذاشته آن و کلاهی نمدی و کمربندی ابریشمی آبیرنگ و همچنین شالی سفید، شلواری گشاد و گیوههای تخت نازک اشاره نمود که از دل کوهها و از میان برف سفید عصابهدست بهسوی شهرها و روستاها میآید و همچنان لبخند به لب دارد. استاد میر جلال کزازی میگوید: «اگر از من بپرسید که بابانوروز نماد چیست من به شما پاسخ میدهم که از نظر من بابانوروز، نماد زمان و بهگونهای یادآور «زروان» باستانی یا «زال» شاهنامه فردوسی است از اینروست که پیری است بسیار سالخورده و با گیسوان و ریشی بلند و انبوه و سپید که بانوی او ننه سرماست. چون او تنها یکبار در سال و در شب بازپسین سال کهن بابانوروز را میبیند. پاسخ این پرسش آن است که با آمدن بابانوروز، ننه سرما بهراستی به پایان زندگی خود میرسد، تو میگویی که دیدار با شوی گریزپا برای او همراه است با فرجام زندگی با مرگ و این دیدار دیداری است مرگ اندود.» افسانه بابانوروز و ننه سرما داستانی نمادین از گذر سرما و آمدن بهار در سال نو است که بیشباهت به فصل امیدهای تازه نیست. اما از سوی دیگر آغاز فصل زمستان است که نمادی دیگر در آنسو و آیین مسیحیت نمودار میشود و نام بابانوئل را دارد که آن هم یک شخصیت تاریخی و باستانی در فرهنگ غرب است. نام بابانوئل با جشن زمستانی کریسمس و تولد حضرت عیسی مسیح (ع) درآمیخته، اما این سمبل غربی یک پیرمرد چاق با ریشسفید و بلند و لباس قرمز است که معمولاً یک کیسه پر از هدایا به همراه دارد و روز یا شب کریسمس برای بچهها سوغات میآورد. این باور وجود دارد که بابانوئل بچهها را به دستههای خوب و بد تقسیم میکند و برای کودکانی که رفتار مناسبی در طول سال داشتهاند هدایایی میآورد و همچنین داستانی وجود دارد مبنی بر اینکه این هدایا در کارگاه اسباببازیسازی بابانوئل در قطب شمال ساخته میشوند. در کشورهای انگلیسیزبان به این شخصیت خیالی «سانتا کلاوز» یا پدر کریسمس که برگرفته از نام کشیش مسیحی نیکلاس قدیس است، گفته میشود. آنچه در این زمینه بیش از همه قابلتوجه و تأمل است، سمبل عمو نوروز است که تاریخی بس طولانیتر از همه نشانههای تحول در فصول زندگی انسانها را دارد، زیرا علاوه بر بابانوئل در دین مسیح نمونههای دیگری نیز وجود دارد که هیچیک قدمت و پیشینه عمو نوروز ایران باستان را ندارد و نوید سال نو و بهاری تازه را میدهد.
*روزنامهنگار پیشکسوت