سرویس تاریخ جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، در باره زندگی و اوقات حاج محمدحسن امینالضرب برجستهترین بازرگان قرن ۱۹ ایران و اولین سرمایهگذار صنعتی در ایران است. زندگی او مقارن با سلطنت سه شاه قاجار بود. وی در دوره سلطنت محمدشاه متولد و در دوره سلطنت ناصرالدینشاه به اوج شهرت خود رسید و در دوره سلطنت مظفرالدینشاه درگذشت. جامعه قاجار که امینالضرب در آن متولد شد، دارای تعدد طبقات بود که در آن گروههای مختلف با شرایط اجتماعی متفاوت وجود داشتند. نظام خویشاوندی قوی و به صورت خانواده گسترده بود و گروههای خویشاوند ورای منزلت اجتماعی و اعتبار اقتصادی شامل افرادی از طبقات مختلف بودند.
اهمیت و وظیفه گروههای خویشاوند با توجه به زندگی امینالضرب بهخوبی روشن میشود. گروهها باز و انعطافپذیر بودند و تا حدی تحرک در هر دو جهت افقی و عمودی در آنها مقدور بود، ولی داخل این گروهها سلسله مراتب بهخصوصی وجود داشت. تعدادی بر برخی دیگر برتری داشتند، ولی اینکه یک نوع طبقهبندی به مفهوم اروپایی وجود داشته قابل بحث است. اشرافیت به سبک غربی وجود نداشت. در واقع قوانین اسلامی ارث از یک طرف و مصادره دلبخواهی اموال از طرف دیگر جمع شدن ثروت در دست یک خاندان و تداوم اشرافیت را تعدیل میکرد و در نتیجه انعطاف اجتماعی بیشتری به هر دو سو، طبقات بالا و پایین وجود داشت. به هر حال برای شناخت گروهها شناخت راههای متفاوتی که از آن طریق در جامعه عمل میکردند ضروری است. بدیهی است میتوان این گروهها را با توجه به وظایف، منزلت، اعتبار، شیوه زندگی و تعریف از خود تحلیل کرد.
در گروه اول غالبترین فرد جامعه قاجار شاه بود. شکاف عمیقی بین او و گروه بعدی که شاهزادگان بودند وجود داشت. نه تنها همه قدرت در دست شاه بود، بلکه در مقام نیز با آنها برابر نبود. گروه قدرتمند بعدی در جامعه بعد از خانواده قاجار، رؤسای بزرگ قبیلهای، افشارها، اعراب، بختیاریها، بلوچها، کردها، قشقاییها، قراگوزلوها و سایرین بودند. آنها معمولاً در ناحیه خود ملاکین بزرگی بودند. قدرت آنها متکی بر قشونی بود که قادر به بسیج کردن آن از میان طرفدارانشان بودند و در زمان لازم آن را در اختیار شاه قرار میدادند. تعیین منزلت اجتماعی طبقه سوم پیچیدهتر است. اگر چه غالباً به عنوان ملاک طبقهبندی شده بودند. در ایران یک زمیندار مالک نام دارد و معمولاً زمینداری علاوه بر سایر وظایفشان وظیفه دوم آنها در جامعه بود و بعضاً نشانه شأن و مقام بود که در نتیجه آن گروههای مختلف بدون وظیفه، قدرت و شیوه زندگی مشترک صاحب زمین بودند.
گروه چهارم مأموران و مستخدمان دولت بودند. در کشوری که سواد فقط یادگیری و نادر بود، قدرت این گروه متکی به تحصیلات و تعلیم به شیوه سنتی یادگیری همانند مهارتهای اداری، حساب، نامهنگاری، تهیه گزارشها و کارهایی مشابه بود. پنجمین گروه مهم علما بودند که از مجتهدین بزرگ تا ملاهای سیار را در برمیگرفت. منبع قدرت آنها کاملاً متفاوت از سایر گروهها بود و بیش از قدرت دنیوی و مالکیت مادی بر تعالیم مذهبی و مهارتهای روحانی متکی بود. ششمین گروه غالب در جامعه طبقه بازرگانان بودند که شامل تجار بزرگ میشدند که به صورت گستردهای به تجارت داخلی و به همان اندازه به واردات- صادرات خارجی میپرداختند. اینها تجار بازار و کسبه بودند و همان گروهی بودند که امینالضرب به آنها تعلق داشت. وی شغل خود را به عنوان کاسبی کوچک در بازار آغاز کرد و سرانجام برجستهترین تاجر بزرگ آن دوره شد. در شهرهای بزرگ شاه ملکالتجاری را از افراد محلی یا خارجی برمیگزید که رئیس جامعه بازرگانان بود و به او اختیار میداد درگیریها را حل و فصل و به دعویها رسیدگی و رسید پرداخت بدهی را صادر کند. این مقام افتخاری بود و حقوق پرداخت نمیشد، اما احترام فوقالعادهای را ایجاد میکرد و موروثی هم میشد. چون امینالضرب و برادرانش اهمیت تجاری پیدا کردند، حاج ابوالقاسم برادر کوچکترش به سمت ملکالتجاری مشهد منصوب شد. غیر از گروههای بالا که درصد کمی از جمعیت را در برمیگرفتند گروه متوسط کوچک دیگری از صنعتگران و استادکاران بودند، اما اکثریت وسیع روزمزدان شهری، روستایی و ایلات بودند که وظیفه اصلیشان پرداخت مالیات یا به دولت یا به ملاکین محلی یا به هر دو بود.