رکود پنج ساله صنعت نفت در توسعهگرایی، با وجود آنکه حاکمیت فعلی این وزارتخانه بر آن تأکید دارد، شکستی بزرگ برای اقتصاد ایران محسوب میشود. رکودی فراگیر که وزیر نفت آن را نادیده میگیرد و میگوید با وجود تحریمها، این صنعت از توسعه باز نمیماند.
نگاهی به فعالیتهای توسعهای صنعت نفت طی پنج سال اخیر نشان میدهد هیچ فعالیت قابل لمسی حتی در مقیاس کوچک نیز دیده نمیشود، اما فریادها به گونهای در بوق و کرنا پر میشود که گویی فعالیتهای صنعت نفت طی این سالها مملو از انعقاد قراردادهای نفتی در طیف وسیعی از زیرمجموعههای آن بودهاست. حتی مدافعان عملکرد وزارت نفت هم سخنی برای گفتن ندارند و البته کسانی که نمیخواهند این حقیقت تلخ را بپذیرند، با ارائه تحلیلهای سیاسی و آدرسهای غلط، چنین وضعیتی را حاصل کار منتقدان میدانند که اجازه ندادند وزارت نفت با بهرهگیری از فضای پسابرجام، به توسعه مشغول باشد. چندی پیش در یادداشتی به این موضوع اشاره کردیم که طبق برنامه ششم توسعه و برنامه وزیر نفت، حجم سرمایهگذاری خارجی در صنعت نفت ۷۰ میلیارد دلار و سهم سرمایهگذاری از منابع داخلی ۱۳۰ میلیارد دلار بوده است، اما وزارت نفت در هر دو زمینه، هیچ اقدامی انجام نداد، مگر برای نمایش. یکی از نمونههای پوپولیست نفتی و برنامههای خام و بدون پشتوانه، ساخت هشت پالایشگاه ۶۰ هزار بشکهای میعانات گازی بود؛ در همان روزهای پسابرجام، فاینانس این پروژه تبدیل به قرارداد شد و این تعهد داده شد که به میزان ظرفیت پالایشی کشور ۴۸۰ هزار بشکه تا سال ۹۶ افزوده خواهد شد.
در حوزه بالادست نیز هیچ قراردادی جز قرارداد توتال امضا نشد؛ قراردادی که وزیر نفت در وصف آن گفته بود توتال، اسلام را نجات میدهد! با وجود آنکه وزارت نفت طی این سالها فرصتهای خوبی را برای توسعه صنعت نفت و امضای قراردادهای بسیار وقت داشت، اما به دلیل اتخاذ مواضع غیر اصولی، موجب شد تا حتی یک قرارداد درست نیز منعقد نشود؛ در روزهایی که موانع سرمایهگذاری مانند امروز وجود نداشت و وزارت نفت با هر ابزاری که میشد، قراردادهای جدید را رونمایی کرد، وقتکشی همهچیز را خراب کرد، ولی امروز که شرایط سختتر شده است، این قول داده میشود که حرکت توسعهای صنعت نفت ادامه خواهد داشت. حالا مشخص نیست منظور از تداوم توسعه صنعت نفت چیست؟ آیا اصلاً توسعهای در کار بودهاست که بخواهد ادامه پیدا کند یا خیر؟ جریان فرافکنانه البته سعی میکند توسعه صنعت نفت در گذشته را به سود دولت یازدهم و دوازدهم مصادره کند تا با عددسازی و سوار شدن بر دستاوردهای دیگران، این پنج سال را دوران زیبای صنعت نفت بنامد، ولی باید بپذیریم، طی ۳۰ سال اخیر، رکودیترین دوران برای پنج سال گذشته بود که نه قراردادی منعقد شد و نه گام بزرگی برای توسعه برداشته شد؛ هر چه بود تکمیل کارهای گذشتگان بود و اگر کارها به پیشرفت مناسبی نرسیدهبودند، قطعاً توسط دولت یازدهم و دوازدهم کنار گذاشته میشدند و برچسبی نیز به آنها زده میشد.
صنعت نفت به دلیل بهکارگیری سیاستهای غلط و پرهزینه، در حالت اغما قرار گرفته است و با چنین وضعیتی، سال ۱۴۰۰ به بعد نهتنها تولید نفت ایران بهشدت سقوط میکند، بلکه تابوت این صنعت هم میخکاری میشود. مدعیان امروز، با چیدن انواع بهانهها در کنار هم قصد دارند طوری القا کنند که اگر میگذاشتند، نفت را گل و بلبل میکردند و همین امروز هم که دستاوردهای بینظیری برای صنعت نفت ثبت شدهاست، نتیجه حاکمیت گروهی در نفت است که اگر نبودند، همین را نیز نداشتیم!
لفاظیهای وزارت نفت در حوزه توسعه گرایی، برای این وزارتخانه، رئیسجمهور و طرفداران سیاسی آن مصرف دارد؛ امروز هیچ کارشناس نفتی را نمیتوان یافت که به سیاستهای نفتی دولت امتیاز مثبت دهد و اصرار ورزد که توسعه در این دوره، عملکرد قابلقبولی داشته باشد. گفتار درمانی، همه محصول وزارت نفت در حوزه توسعه است و در عمل، یک بوته نیز در صحرای «بی تصمیمی» دیده نمیشود. چنین است که باید روزهای سیاه صنعت نفت را به نمایش نشست ولو آنکه انعقاد قراردادهای نمایشی و کلنگ زنیهای بیثمر، بخواهد عملکردها را «سفید» کند. بارها گفتهایم که در نفت، دولتها برای دولتهای دیگر کار میکنند؛ این دولت برای دولت بعد هیچ کاری نکردهاست و این بدان معناست که حداقل هشت سال درجا خواهیم زد؛ حالا باز هم از توسعهگرایی بگوییم و وعدههای پی در پی دهیم!