سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: امروز دشمنان ایران اسلامی با اعمال تحریمهای اقتصادی به جنگ مردم ایران آمدهاند و فکر میکنند مردم در شرایط سخت اقتصادی آرمانهای انقلاب و شهدا را فراموش میکنند، اما نمیدانند برخی مسائل با روح و جان این مردم در آمیخته و هیچگاه از خاطره جمعی ملت زدودنی نیست. یاد و خاطرات دفاع مقدس و شهدای گرانقدرش آنقدر برای مردم ایران عزیز و بزرگ است که تحت هیچ شرایطی آن را از یاد نخواهند برد و هر سال با حضور پرشور در اردوهای راهیان نور این واقعیت را به منصه ظهور میرسانند.
راهیان نور برای مردم ایران حکم میعاد با شهدایشان را دارد. آنها که در طول سال خسته از هیاهوی زمانه هستند به دنبال مأمنی امن برای رهایی میگردند. جایی که آدمی را به خدایش نزدیکتر کند و آرامش را به تن و جانش برگرداند. اردوهای راهیان نور بهترین جایی است که میتوان در حال و هوایش خدا را جستوجو کرد و روح را جلا داد.
کسانی که تجربه حضور در مناطق عملیاتی دفاع مقدس را دارند حس و حال اردوهای راهیان نور را به خوبی درک میکنند. مناطقی که زمانی آمیخته با راز و نیاز خالصانه رزمندگان بود، پر از معنویت و احساس زیبای بندگی است. اینکه در این دنیای شلوغ هنوز جایی برای رهایی از دغدغههای روزمره وجود داشته باشد غنیمت است و چه جایی بهتر از سرزمینی که قدمگاه حاج همتهاست و چه مکانی زیباتر از آنجا که حسین خرازی با یکدست قنوت بست و تلاوت قرآن مهدی باکری آنجا را معطر کرد.
وجب به وجب یادمانهای راهیان نور بوی عشق میدهد. نه عشقی دنیوی بلکه عشقی سراسر از سر بندگی. از جنس عشقهای احمدرضا احدی که وقتی با گوش جان، سکوت جاری در فضا را بشنوی هنوز نوای گریههای سوزناک شبانهاش پس از خواندن نماز شب را میشنوی.
آنها که جوانترند به عشق ابراهیم هادی آمدهاند. به فکه آمدهاند تا ببینند خون قهرمان زندگیشان کجا به زمین ریخته شد و پیکرش در چه موقعیتی به ابدیت پیوست. عاشقان ابراهیم هادی میدانند که پهلوان زندگیشان بیمزار است و پس چه جایی بهتر از خاک فکه میتواند محلی برای خلوت کردن با او باشد. فکه فقط یک خاک نیست، فکه برای دوستداران ابراهیم هادی، قطعهای از بهشت است که سالها حرف برای گفتن دارد. فکه همانجاست که ابراهیم را در برگرفته و اگر اهل دل باشی برایت قصههای ناگفته بسیار خواهد داشت.
یا هویزه که با نام حسین علمالهدی و دیگر شهدایش زنده است. هویزه همان جایی است که در اولین سال جنگ، تانکهای عراقی از روی پیکر شهید علمالهدی و جمعی از دانشجویان پیرو خط امام عبور کردند تا پس از ۱۶ ماه در پی عملیات بیتالمقدس باقیمانده پیکر مطهر این شهدا تفحص شود. فقط خدا میداند در آن لحظات سخت، وقتی شهید علمالهدی و دیگر نیروها در محاصره تانکهای عراقی افتادهاند چه بر آنها گذشت. در پی عملیات بیتالمقدس بود که رزمندگان را به پیکر این شهدا رساند و آنجا از قرآن حسین او را شناختند و بنا بر وصیتش همراه دیگر نیروها همانجا به خاک سپردند تا بعدها گلزار شهدای هویزه در آن دشت وسیع بنا شود.
اگر قسمت ما هم سفر راهیان نور شد، باید به خاطر داشته باشیم که آنجا نه چشم سر که چشم دل توان دیدن دارد و نه گوش سر که گوش دل میتواند هنوز صدای رزمندگان در شبهای عملیات را بشنود. هنوز میشود صدای گلوله خوردن و به زمین افتادن یک رزمنده و نالههایش را شنید و تقلای مردانی را دید که برای شکستن خط دشمن، به آب و آتش میزنند.
یادمانهای راهیان نور را باید با چشم دل نظاره کرد تا وجود زائر سیراب شود. اگر با چشم دل نگاه کنیم، جز زیبایی چیزی نمیبینیم. آنجاست که هنوز رد گامهای فرماندهان را در خود دارد که چطور بیهیچ هراسی به دل دشمن میزدند و ذره ذره خاک وطن را از اشغال آزاد میکردند. راهیان نور را هر بار که بروی هزار حرف ناگفته دارد. سفری است که هیچوقت رنگ تکرار نمیگیرد و مثل همان حال و هوای جبهه طراوت و تازگیاش را حفظ میکند. طراوت و تازگیای که نیاز وجودی آدمی است، روح را تازه میکند و به جان صلابت میبخشد.